نخستین دور انتخابات زودهنگام مجلس ملی فرانسه روز یکشنبه سیام ژوئن برگزار شد. حزب راست افراطی «اجتماع ملی» با به دست آوردن یک سوم آرا برندۀ اصلی این دور از انتخابات بود. دور دوم یکشنبۀ آینده هفتم ژوئیه برگزار خواهد شد. مرین لوپن، رهبر حزب «اجتماع ملی»، از مردم فرانسه خواست که در دور دوم نیز به حزب او رأی دهند تا این حزب بتواند به اکثریت مطلق دست یابد و زمام امور کشور را در دست بگیرد.
یکی از موضوعهای پُربسامدِ کارزارهای انتخاباتی در این دور از انتخابات رشد یهودستیزی در فرانسه بود. برپایۀ گزارش «کمیسیون ملی مشورتی حقوق بشر» که چندی پیش در اختیار دولت فرانسه قرار گرفت، در سال ۲۰۲۳ نابُردباری در حق اقلیتها در قیاس با سالهای گذشته افزایش چشمگیر داشت. این نابردباری نسبت به یهودیان بیش از دیگر اقلیتها بود. شکی نیست که جنگ غزه در رشد یهودستیزی در فرانسه بیتأثیر نبوده است.
حزب راست افراطیِ «اجتماع ملی» که دنبالۀ «جبهۀ ملی» است و در گذشتۀ نه خیلی دور یهودستیزیاش را بیهیچ پروایی به نمایش میگذاشت چنان که رهبرش، ژان مری لوپن، چندین بار به جرم یهودستیزی محکوم شد، چندین سال است که به دفاع از یهودیان روی آورده است. این چرخش زمانی روی داد که مرین لوپن، دختر ژان مری لوپن، رهبری این حزب را در سال ۲۰۱۱ به دست گرفت.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که این چرخش، چرخشی تاکتیکی است و یهودستیزی در میان کادرهای این حزب ریشه دارتر از آن است که با یک چرخش تاکتیکی از میان برود. به گفتۀ آنان، یهودستیزی یکی از عناصر سازندۀ هویت ایدئولوژیکی حزب «اجتماع ملی» است. با این حال، به نظر میرسد بعضی از سرآمدان یهودی فرانسوی گذشتۀ این جریان را به فراموشی سپردهاند و این حزب را به بیشتر احزاب چپ ترجیح میدهند.
در این میان، بعضی از روشنفکران سرشناس نیز که گوشۀ چشمی به سیاستهای ناسیونالیستی و بیگانه هراس «اجتماع ملی» دارند، یهودستیزی کنونی را در فرانسه، در کل به جوانان مغربیتبار نسبت میدهند و بعضی از آنان مانند میشل اُنفره تا آنجا پیش میروند که بگویند یهودستیزی اختراع اروپاییها نبوده است. اما به راستی با وجود انبوه عظیم اسناد و مدارک تاریخی و پس از این همه پژوهش معتبر علمی در این زمینه چگونه میتوان چنین ادعایی کرد؟
پژوهشهای معتبر علمی نشان میدهند که بیزاری از یهودیان در اروپا از جمله در فرانسه پدیدۀ کهن و ریشه دار تاریخی است. بسیاری از قوانین ضدیهود نازیها در سالهای میان ۱۹۳۳ و ۱۹۴۵ یادگار قوانین کهن پادشاهیهای مسیحی بودند. از دوهزار سال پیش تاکنون جامعههای اروپایی به منظور ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان مردم همواره اقلیت یهودی را سپر بلا کردهاند.
به نوشتۀ سیمون لووه، مورخ و روزنامهنگار یهودی تبار فرانسوی، از مرگ عیسی مسیح تا ابداع «پروتُکُل بزرگان صهیون» که سندی جعلی و یهودستیزانه است، اروپاییان یهودیها را همواره مردمی توطئهگر، خیانتکار و آزمند پول و قدرت توصیف کردهاند.
یهودیان نخستین مسیحیان تاریخ بودند که در قرن اول میلادی رفته رفته به مسیحیت گرویدند. پولُس رسول که در کنیسههای شرق مدیترانه غیریهودیان را به مسیحیت فرامیخواند، مشکوک به تحریک یهودیان به شورش برضد امپراتوری روم بود. همو بود که ایدۀ «قوم خداکش» را مطرح کرد که هنوز جزو باورهای دینی مسیحیان است و یکی از شالودههای «یهودستیزی» مسیحیان را تشکیل میدهد. او که خود یهودی زاده شده بود و پیش از گرویدنش به مسیحیت دشمن مسیحیان بود، سپس به دشمن یهودیان تبدیل شد و آنان را قاتل مسیح و دیگر پیامبران معرفی کرد. به باور او مسیح، خدای تناور شده یا تجسد یافته بود.
از آن پس، مسیحیان حتی بلاهای طبیعی را نیز به یهودیان نسبت دادند. در ۱۵ آوریل ۱۰۲۰ میلادی هنگامی که شهر رُم براثر زلزله ویران شد، مقامهای شهر یهودیان را سببساز آن بلای طبیعی اعلام کردند. بندیکت هشتم که در آن زمان پاپ کلیسای کاتولیک رم بود، یهودیان را به سبب ایجاد زلزله به اعدام محکوم کرد.
طی قرنها به ویژه در قرون وسطی به دلیل ضعف دانش و تفکر علمی، اروپاییان بیشتر رویدادهای توضیح ناپذیر را به یهودیان نسبت میدادند. در جنگهای صلیبی که فرمان آن در ۱۰۹۵ میلادی صادر شد، یهودیان به نخستین قربانیان آن جنگ تبدیل شدند. لردها و شوالیهها میگفتند: قصد ما حمله به دشمنان خدا در شرق است، در حالی که دشمنان اصلی خدا که یهودیان باشند همین جا دم دست هستند. میگفتند: هیچ نژادی بیش از یهود دشمن خدا نیست. سیمون لووه از شوالیهای نقل میکند که گفته بود: «پیش از انتقام خون مسیح به جنگ صلیبی نخواهد رفت. نباید هیچ یهودی پشت سر او زنده بماند».
در پاییز ۱۰۹۶ مردم شهر «روآن» در نرماندی به محلۀ یهودیان در مرکز شهر حمله کردند و تا توانستند ساکنان آن را کشتند. مقامهای شهر یهودیان را در کلیساها گرد آورند تا به مسیحیت بگروند. رویدادنگاران این گونه صحنهها را در سراسر راه اورشلیم به ویژه در رنانی ثبت کردهاند: اسقفی در شهر «مِتز» فرانسه پس از کشتار یهودیان به دست صلیبیان، گروهی از یهودیان را در کاخ خود پناه داد. اسقف دیگری در جنوب غربی آلمان به همین ترتیب جان ۸۰۰ یهودی را نجات داد. صلیبیان به کاخ او حمله ور شدند و پناهندگان یهودی را در اندرون کاخ قتل عام کردند.
تا قرن سیزدهم آزار یهودیان و کشتار گهگاهی آنان سنتی رایج در جامعههای اروپایی بود. با چهارمین شورای کلیسای کاتولیک در ۱۲۱۵ میلادی به نام «شورای لاتران» یهود ستیزی برای نخستین بار به قانونی جهانروا تبدیل شد. این شورا جنایتهای ضدیهودی را در سراسر اروپا مجاز شمرد و این وضع چندین قرن ادامه یافت. در سال ۱۵۱۶ یهودیان را در شهر «ونیز» که همگی میبایست علامتی روی سینۀ خود حمل کنند، در «گِتوُ» زندانی کردند. واژۀ «گتوُ» در ایتالیایی از فعل «گِتاره» به معنای «دور ریختن زباله» گرفته شده است. یهودیان این گِتوُ در سال ۱۷۹۷ به دست ناپلئون آزاد شدند.
پس از «شورای لاتران» یهودیان برای نخستین بار از داشتن رابطۀ حرفهای و اجتماعی با مسیحیان منع شدند. در «هفتۀ مقدس مسیحیان» حق بیرون آمدن از منزل را نداشتند. بعضی از فعالیتها مانند کشاورزی و کارهای اداری را برای آنان ممنوع کردند. از همین رو، یهودیان به بازرگانی و صنایع دستی و پزشکی روی آوردند. آنان کارهایی را هم که مسیحیان از پرداختن به آنها منع شده بودند، میتوانستند انجام دهند.
از آن پس آزار و اذیت یهودیان تبدیل به هنجار رفتاری مسیحیان شد. در بسیاری از شهرهای اروپا حمله به یهودیان و کشتار گهگاهی آنان امری عادی شمرده شد. بلاهای طبیعی مانند طاعون و وبا و زلزله و طوفان را به آنان نسبت دادند و دست به کشتار آنان زدند.
این جنایتهای سیستماتیک در حق یهودیان در هیچ جای جهان دیده نشده است. هنگامی که یهودیان از اسپانیا و پرتغال رانده شدند، امپراتوری عثمانی برای توسعۀ بازرگانی و به طور کلی ادارۀ امپراتوری آنان را با آغوش باز پذیرفت. بعدها یهودیان به مقامهای عالی در آن امپراتوری دست یافتند. یهودستیزی در کشورهای مسلمان به صورتی که امروز میبینیم پدیدۀ تازهای است.
در این باره گفتنیها بسیار است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید