پرش به محتوا

کبوده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای درختی به این نام به پده نگاه کنید.
کبوده
اطلاعات کلی
نامکبوده
شغلچوپان
نژادتــرکان
آئیندیویسنا
ملیتتـــوران

کبوده در شاهنامه چوپان افراسیاب بود. چون ایرانیان به سرداری طوس از کاسه‌رود گذشتند و خبر رسیدن لشکریان ایران انتشار یافت. تژاو کبوده را شب‌هنگام به جاسوسی به اردوگاه سپاه ایران فرستاد. اما اسب کبوده در تاریکی شیهه زد و بهرام که طلایه‌دار سپاه ایران بود به جانب صدا آمد و در تاریکی تیری بر کمربند کبوده زد و او را از اسب فرو افکند.

کبوده در شاهنامه

[ویرایش]

بهرام نزد کبوده رفت و از او پرسید که چه کسی او را به جاسوسی فرستاده است. کبوده امان خواست و گفت که تژاو او را فرستاده‌است و اگر در امان باشد او را به محل تژاو رهنمون خواهد ساخت. اما بهرام سر او را با خنجر از تن جدا کرد و به پای لشکریان افکند [۱]. سپاه ایران به سپهسالاری طوس پس از عبور از مرز فرود به مرزبانی پلاشان رسید آنجا نیز با خاک یکسان کرد و پس از عبور از تنگه‌ای صعب‌العبور و برفی به مرز گروگرد رسید. ویژگی این سرزمین کوهستانی بودن و دارای مراتع و چراگاهای سرسبز است برای دام‌ها و گله‌های اسب و گوسفند. سکنهٔ این سرزمین احتمالاً به شغل دام و چرا و شکار اشتغال داشتند. هنگام یورش سپاه ایران به گروگرد مرزبانی آن تژاو بود [۲].

گروگرد بودی نشست تژاوسواری که بودیش با شیر تاو
فسیله بدان جایگه داشتیچنان کوه تا کوه بگذاشتی
خبر شد که آمد ز ایران سپاهگله برد بباید به یکسو ز راه
فرستاد گردی هم اندار شتاببه نزدیک چوپان افراسیاب
کبوده بدش نام و شایسته بودبه شایستگی نیز بایسته بود [۳]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۱۱۵۳.
  2. گروگرد ممکن است معرب بروجرد باشد یا بالعکس بروجرد معرب گروگرد است، نام اصلی بروجرد، بروگرد بود و بروگرد ممکن است همسان گروگرد باشد
  3. شاهنامه. جلدچهارم. فرود سیاوش، ص ۱۹۱

منابع

[ویرایش]
  • شریفی، محمد (۱۳۸۷). محمدرضا جعفری، ویراستار. فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸.
  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.