پرش به محتوا

خانه

از ویکی‌گفتاورد

خانه جایی برای سکونت، پناه یا استراحت.

Colored dice with white background
Colored dice with white background

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «بهشت هر کس خانهٔ اوست .»
  • «سر در خانه‌های قدیمی برای آن است که آبِ باران روی سرِ مردم نریزد یا آفتاب روی سر کسی نتابد. جلوی در خانه یک هشتی وجود دارد که رهگذر خسته‌ای بنشیند. حتّی گاهی کوزه‌ای آب در آنجا می‌گذاشتند تا رهگذر از آن بنوشد و از این راه به او بگویند می‌توانی خانهٔ میرا پناهگاه خودت بدانی. همهٔ این‌ها در معماری خانه‌ها معنا داشت.»
    • ایرج حسابی، منبع روزنامهٔ خراسان، ویژه نامهٔ روز مهندسی ص ۳، ۵ اسفند، ۱۳۹۲.
  • «منظّم نگه داشتنِ یک خانه درست به اندازه دفاع از آن در برابر حملاتِ خارجی نیازمند نیروست.»
    • ماهاتما گاندی برگرفته از کتابِ «گزینهٔ گفتارهای گاندی» ترجمه مهشید میرمعزّی، نشر ثالث، سال ۱۳۸۸، ص ۴۸
  • «همیشه چیزها در خانه طور دیگری است. موطنِ کهنهٔ انسان، اکر با آگاهی در آن زندگی کند، با آگاهی کامل نسبت به بستگی‌ها و وظیفه‌هایش در برابر دیگران، همیشه تازه است. انسان در واقع تنها از این راه، از راهِ بستگی هاست که آزاد می‌شود.»
  • «ما عادت داریم که خانهٔ بیرونی را تمیز کنیم؛ ولی مهم‌ترین خانه‌ای که باید تمیز کنی خودت است، خانهٔ خودت، که هرگز این کار را نمی‌کنیم.»
  • «نبودنِ خانواده و بودن در جایی که احساس می‌کنی خانهٔ تو نیست، رنج‌آور است.»

منابع

[ویرایش]