نوخاسته
ظاهر
نوخاسته، در اصطلاح زورخانه، جوان نوچهای است که آزمودگی یافته و پهنه کارهای ورزشی خود را گسترش داده و برای کشتی گرفتن و ورزشهای «توگودی» به زورخانههای دیگر میرود.[۱]
اصطلاحات | این سر و آن سر زدن • بداُفت • بدلکار • بوسیدن و وا بوسیدن • پازدن • پهلوانپنبه • پهلوان زنده را عشق است • پهلوانان صاحب تاج • پیش قبض • پیشخیز • پیشقدم • پیشکسوت • تنکه • جست کلاغ • چرکین کردن و چرکین شدن • چوب تعلیم • حرامی گرفتن • حریف • حقخوانی • خاک کشتی • خانه ورزش • خوشپرگار • ساخته • سرپا • سنگ گرفتن • سنگ کشتی • شلنگ و تخته • شنای پیچ • شنای جفتی • شنای کشیده • صاحب زنگ و صاحب ضرب • قاطی شدن • قدر • کارهای ایذائی • کبادهکشی • کباده • کشتی پاک شدن یا پاک کردن • کشتی در میان ماندن • کشتی گره شدن • کفتربند • کهنهسوار • گل کشتی • گورگه • لنگ • لنگ انداختن • مرشد • دست مریزاد • مشتمال • مشتمالچی • نطعی • نوچه • نوخاسته • نیککار • وارد کردن • واگیر • میل گرفتن • ورزش با میل |
---|---|
دیگر |