مرقع
مُرَقَّع به مجموعهای متصل به هم از قطعات مختلف هنری شامل انواع آثار خوشنویسی و نقاشی گفته میشود. در نسخهپردازی مرقع مجموعهای از آثار یا آلبومی است از قطعات مختلف شامل آثار گوناگون خوشنویسان، نقاشان، تصویرگران، و مذهبّان که به شکل رقعه رقعه یا پارهپاره به یکدیگر پیوسته و شیرازه بسته و بهصورت کتاب یا بیاض تجلید شدهاند که در واقع حاصل این کار آلبومی از صفحات به هم پیوسته از آن آثار است.[۱][۲][۳] در این ساختار، رقعهها به گونهای متصل میگردند که رقعه نخست و قطعه پایانی به طبلههای جلد میچسبند و در هنگام گشودن، همه رقعهها در یک راستا و در صف منظم دیده میشوند.[۴][۵] هنگامی که این رقعهها در نور دیده شوند همانند کتابی به نظر میرسند.[۶][۷] که به صورت آکاردئونی قابل باز و بسته شدن است.
در مواردی نادر مرقع به کاغذ یا هر چیز دیگری نیز گفته میشود که با خط رقاع بر آن نوشته باشند.[۷]
معنی لغوی
[ویرایش]مُرَقَّع در لغت به معنی جامه وصله دار، جامهای که از تکه پارچههای دوخته شده درست شده باشد، خرقه، خرقهای که وصلههای چهارگوش داشته باشد.[۸]
پیدایش
[ویرایش]مرقعسازی هنری ایرانی ست که در ایران و بعدها در آسیای صغیر و شبهقاره هند رواج یافت.
از نیمه دوم قرن نهم هجری، قطعهنویسی در میان خوشنویسان متداول شد. بدین صورت که آنان آیات قرآن و احادیث و گزیدههای اشعار را بر روی قطعههایی مستقل تحریر میکردند. نیز در همین اوان که نقاشان، آثارشان را به شکل مجزا و خارج از محدوده کتاب بر روی رقعهها و قطعههای کاغذ ترسیم میکردند، مرقعسازی و وصالی این اوراق پراکنده در ایران رواج یافت. وصالان و صحافان از گردآوری آثار مختلف هنری و بههم پیوسته کردن آنها، کتابی نفیس فراهم میآوردند و آن را در میان دفّتین قرار میدادند.[۳]
خواجه شهابالدین عبدالله مروارید در شرفنامه خود از مرقع منسوب به امیرعلی شیرنوایی که شاید نخستین مرقع در تاریخ باشد و در ۸۹۷ ه. ق. ساخته شدهاست، یاد میکند. مقدمهاین مرقع به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی شیر نوایی دستور داده بود از کتابخانهها و اطراف و اکناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلاً نشانی در دست نیست.[۹][۱۰]
اهمیت
[ویرایش]در ساختن مرقع و آرایههای آن از هنرهای گوناگونی بهره میگرفتند. از یکسو میتوان نمونههایی نفیس از هنرهای جلدسازی، وصالی، قطاعی، حاشیهسازی، متن و حاشیه را در این ساختار یافت و از سوی دیگر، آثاری همچون خوشنویسی، نقاشی، تذهیب، و تشعیرسازی در متن مرقعات جلوهگری میکنند.[۶]
در بیشتر کتابخانههای پادشاهان و شاهزادگان و فرمانروایان و گران مایگان تهیه مرقع انجام میشد. آنان گذشته از تولید کتابهای ارزنده به فراهم آوردن و مرقعهای رنگین میپرداختند و کتابخانه آنان نگارخانه و نگارستان بودهاست.
مرقعات برای اهل فن از نظر تاریخی و فرهنگی ارزش فراوان دارند. زیرا با تجزیه و تحلیل آنها، میتوان دربارهٔ خاستگاه، سیر تحول و تطور آثار، مکتبها و شیوهها، شناخت هنرمندان و روحیات آنها، و نیز ویژگیهای اجتماعی و سیاسی و اقلیمی، اطلاعات مفیدی بهدستآورد.
مرقعات مشهور
[ویرایش]تعداد زیادی از مرقعات بر جای مانده، زینتبخش کتابخانه و موزههای ایران و جهان است و برخی هم در سیر ایام دستخوش حوادث گشته و جز نامی هیچ نشانی از آنها در دست نیست. چند نمونه از مرقعات ارزشمند ایران عبارتند از:
- مرقع منسوب به امیرعلی شیرنوایی که شاید نخستین مرقع باشد و در ۸۹۷ ق. ساخته شدهاست. عبدالله مروارید در شرفنامه خود از آن یاد میکند و مقدمهاش به قلم خود وی است. ظاهراً امیرعلی شیر نوایی دستور داده بود از کتابخانهها و اطراف و اکناف آثار نفیس هنری را جمع نمایند و با هم پیوند دهند و مرقعی بسازند. متأسفانه از این مرقع فعلاً نشانی در دست نیست.
- مرقع شاه اسماعیل صفوی که مقدمهاش به قلم شمسالدینمحمد توصیفی دربارهٔ هنرمندان است و به سال ۹۱۶ ق. تحریر شدهاست.
- مرقع محمد مؤمن کرمانی فرزند خواجه شهابالدین عبدالله مروارید متوفی ۹۴۸ ق. مرقعی بزرگ از آثار قلمی این هنرمند زبر دست بود و برای شاه تهماسب تهیه شده بود[۱۱]
- مرقع بهرام میرزا صفوی که مقدمهاش را دوست محمد کواشانی هروی در ۹۵۱ق. نوشتهاست و هماکنون در کتابخانه خزینه اوقاف توپ قاپوسرای (موزه توپکاپی) استانبول است
- مرقع امیرغیب بیک، امیر شاه تهماسب که سید احمدآهوچشم شاگرد میرعلی هروی آن را به سال ۹۷۳ ق. ترتیب دادهاست.[۱۲]
- مرقع گلشن که مجموعهای بینظیر از هنرهای نقاشی و خطاطی است به دستور پادشاهان هنر دوست سلسله گورکانی هند از جمله جهانگیرشاه و بهدست هنرمندان ایرانی و هندی طی سالهای ۱۰۱۴–۱۰۳۹ق. خلق شدهاست. هنرهای بهکار رفته در این مجموعه، شامل تذهیب، تشعیر، ترصیع، تصویر، تحریر، تجلید، و خوشنویسی از نمونههای ممتاز خلاقیتهای هنری است. مرقع گلشن در قرن یازدهم به ایران رسید و در اواخر قرن سیزدهم یعنی در دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه، در کتابخانه شاهنشاهی ثبت شد و هماکنون در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری میشود. این مرقع شامل دو بخش است: بخش نخست با ۹۰ ورق، و بخش دوم حاوی ۴۳ ورق. با توجه به دو رو بودن اوراق آن، ۲۶۲ قطعه اثر نفیس در مرقع گلشن وجود دارد.[۱]
پانویس
[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ آتابای، بدری: ۷–۱۱
- ↑ دهخدا، علیاکبر: ج ۱۲، ذیل "مرقع"
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ رفیقی هروی، مجنون. ۲۰۰–۲۰۱
- ↑ بیانی، مهدی. کتابشناسی کتابهای خطی. ۱۵
- ↑ مایل هروی، نجیب. ۲۰۰
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ مایلهروی، غلامرضا. ذیل "مرقع"
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ مایل هروی، نجیب. ۷۸۵
- ↑ فرهنگ معین
- ↑ خانیپور، رضا
- ↑ محمدحسن سمسار
- ↑ بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. ۸۴۲–۸۴۵
- ↑ بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. ۴۹
منابع
[ویرایش]- خانیپور، رضا، دائرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی(نسخه آزمایشی)[پیوند مرده]
- آتابای، بدری (کامروز). فهرست مرقعات کتابخانه سلطنتی. تهران: کتابخانه سلطنتی، ۱۳۵۳
- اتابکی، پرویز. فرهنگ جامع کاربردی عربی ـ فارسی فرزان: از دیرینه ایام عرب تانوترین واژگان علم و ادب. ج ۴، ذیل «مرقع»
- بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. تهران: علمی، ۱۳۶۳
- بیانی، مهدی. کتابشناسی کتابهای خطی. به کوشش حسین محبوبی اردکانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۳
- دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. ج ۱۲، ذیل «مرقع»
- رفیقی هروی، مجنون. «سواد الخط» در نجیب مایلهروی. کتابآرایی در تمدن اسلامی. مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۱۸۵–۲۰۶
- مایلهروی، غلامرضا. لغات و اصطلاحات فن کتابسازی. ذیل «مرقع»
- مایل هروی، نجیب. تاریخ نسخهپردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰
- معین، محمد. فرهنگ فارسی. ج ۲، ذیل «مرقع»
- منشی قمی، احمدبن حسین. گلستان هنر. تصحیح احمد سهیلی خوانساری. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲
- محمدحسن سمسار. «ابری». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰. دریافتشده در ۱۹ شهریور ۱۳۸۹.