شاهنامه کردی
شاهنامهٔ کردی هورامی مجموعهای از شعرهای رزمی به گویش هورامی از زبان کردی است که از دیرباز بهصورت شفاهی در میان مردم کرد[۱] رواج داشتهاست. گاهی در میان مردم مکتوب کردن و بازسرایی بخشهایی از آن به الماسخان کنولهای نسبت داده شدهاست[۲] اما این مسئله پشتوانه تاریخی ندارد و در واقع نسخ متعددی به دست افراد مختلفی مکتوب شده است.[۳] علاوه بر زبان، وزن اشعار و برخی نمادها شاهنامهٔ کردی تفاوتهای دیگری هم با شاهنامهٔ فردوسی دارد، از جمله اینکه برخی کاراکترهای آن در شاهنامهٔ فارسی وجود ندارند.[۴] سوای این تفاوتها شاهنامه کردی شباهتهای بسیاری با روایتهای حماسی موجود همچون حلقه سیستانی دارد.
زبان شاهنامه کردی
[ویرایش]بیشتر این شاهنامه به زبان کردی به گویش گورانی هورامی نوشته شده است. هرچند در سنت شفاهی داستانهای حماسی شاهنامهای به سایر گویش های کردی همچون سورانی وجود دارد[۵]. برخی منابع گورانی را از لحاظ زبانشناختی زبانی مستقل و متعلق به شاخه زازا-گورانی از زبانهای ایرانی غربی میدانند[۶][۶][۶][۶][۷] و برخی منابع آن را لهجهای از کردی دانستهاند.[۸][۹][۱۰][۱۱] با این وجود آنچه غیر قابل انکار است اینست که این زبان سالها زبان ادبی بخشهای وسیعی از مردمان ساکن زاگرس بوده است.[۱۲] آنچه مورد تایید همگانست اینست که بخش قابل توجهی از ادبیات موسوم به کردی به گورانیست و در همه منابع اشعار گورانی ذیل ادبیات کردی طبقه بندی شدهاند.[۱۰][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] همین تفاوت نظرها درباره شاهنامه کردی هم وجود دارد. از این رو در سده بیست و بیست و یک یک متن با نامهای مختلف چون شاهنامه لکی،[۱۸] شاهنامه کردی هورامی[۱۹] و شاهنامه کردی[۳][۲۰][۲۱] چاپ شده است. اما لازم است ذکر شود در بیشتر نسخههای خطی زبان نوشتهها کردی خوانده شده و در خود نسخ اثری از نامهایی چون شاهنامه لکی، شاهنامه هورامی و شاهنامه لری نیست.[۱۲][۲۰][۲۲] برای مثال در نسخهای در پایان داستان رستم و سهراب نگارنده دستخط چنین نوشته: "لقد ختمت هذه المجموعة الأشعار الکردی"[۲۲] یا در نسخهای دیگر در پایان داستان حراث هفت سر نگارنده چنین نوشته: "لقد ختمت کتابة هذه الرسالة الکردی"[۲۲].
وزن و فرم
[ویرایش]شاهنامه کردی مانند دیگر اشعار حماسی کردی در قالب مثنوی سروده شده است و اشعار آن دارای وزن هجایی هستند. هر مصراع از دو بخش پنج هجایی تشکیل شده و مجموعا دارای ده هجا است.[۳][۱۲] این وزن هجایی را میتوان در تمام مثنویهای کردی هورامی و برخی آثار کردی سورانی مشاهده کرد.[۱۰]
محتوا و بخشبندی
[ویرایش]در یک تقسیمبندی میتوان داستانها و قصههای مرتبط با شاهنامه را چند دسته دانست: ۱-داستانهایی که با شاهنامه تطابق دارند. ۲- داستانهایی که با اندکی جابهجایی و تغییر از شاهنامه نقل شدهاند. ۳- داستانهایی که جزو بخشهای الحاقی شاهنامه محسوب میشوند. ۴- داستانهای متفرقه شامل دو بخش: الف) داستانهای کاملاً عامیانهای که پس از سرودن شاهنامه و در دورههای بعدی در میان مردم رایج شدهاند. ب) داستانهایی که به ظاهر شکل شاهنامهای دارند؛ اما از منابع یا روایاتی غیر از شاهنامه گرفته شدهاند. ۵- داستانهایی که به شاهنامه کردی منسوبند که در سرودن این داستانها، فرزندان، نوهها و نبیرههای رستم چون تیمور، جهانگیر، جهاندار، جهانبخش و … نقش دارند.[۲۳]
داستانهایی که به شاهنامهٔ کُردی منسوبند شامل: رفتن رستم به مازندران و کشتن دیو سپید، داستان «رستم و زه رده هه نگ»، داستان «ئه شکه پووس»، داستان « کاموس کشانی»، رستم و برزو [با الهام از برزونامه]، جدال فرامرز و برزو و انتقام خواهی جهانبخش، به جنگ رفتن نوههای زال و نجات یافتن جهاندار توسط رستم، رستم و رستم یکدست، اهمیت رخش برای رستم و دزدیده شدن آن و … این داستانها را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: بخشی از این داستانها شامل ترجمهها، نظیره گوییها و تقلیدی است که از شاهنامه فردوسی صورت گرفتهاست و بخش دیگر متونی هستند که با شاهنامهٔ فردوسی در اسامی برخی از شاهان و پهلوانان مانند فریدون، کیکاووس، کیخسرو، رستم، سهراب، فرامرز، اسفندیار، گیو و … همانند است.[۲۳]
نسخ تصنیفی یا شاهنامه کردی، اکنون به صورت دستنویس در جزوات گوناگون در دسترس مردم جنوب استان کردستان و شمال کرمانشاه قرار دارند که مشهورترین این جزوات شاهنامه عبارتاند از: رزمنامه زرده نگ و رستم، هفت لشکر، رستم و زوراب، رستم و اسفندیار، رزمنامه یاقوت پوش، جواهر پوش، لعل پوش، جنگ نامه رستم با رستم یکدست، مرجانه جادو، هفت خان جهانبخش، رزمنامه جهانبخش با قطران، هفت رزم، رزمنامه کیخسرو و افراسیاب، کنیزک و یازده رزم، خسرو خرامان.[۲۴]
کیستی سراینده
[ویرایش]گروهی بر این باور هستند که این شاهنامه مستقل و جدا از شاهنامهٔ فردوسی است و گروهی نیز اعتقاد دارند که ترجمهای از شاهنامهٔ فردوسی است که بدست سرهنگ الماس خان کندولهای انجام شدهاست. او از سرداران سپاه نادرشاه افشار بود و فرماندهی تیپ سنندج را بر دوش داشت و در یکی از جنگهای نادر با هندوان هندوستان، سرهنگ الماسخان با سپاهش عقبنشینی میکند و این عقبنشینی موجب شکست نادر میشود. نادر خشمگین از کار الماسخان، دستور اخراج و مجازات قطعالنسل سردار را صادر میکند و پس از این رویداد، سردار الماسخان به موطن خود کندوله برمیگردد و به باغداری و تصنیف یا ترجمه شاهنامه کردی و تنبورنوازی روزگار میگذراند. مردم منطقه بیلوار و کلیائی در مورد سرنوشت الماسخان میگویند که چون او شاهنامه را سر آورد، نادر کسی را در پی وی فرستاد تا او را با خلعت و دینار به دربار بازگرداند، اما چون پیک نادر به مرز کندوله میرسد، مردم پیکر بیجان الماسخان را در تابوت چوبین بر دوش و در میان نوای دهل و سرنا و چمری مردان و وای زنان به گورستان میبرند. این روایت جدا از درست یا نادرست بودنش نشان از اشتراک سرنوشت مصنف یا مؤلف شاهنامه کردی با پایان زندگی فردوسی توسی دارد و داستان همیشگی بیمهری شاهان به اندیشمندان را بازگو میکند.[۲۵]
در رسانهها
[ویرایش]- شهرام ناظری در آلبوم آواز اساطیر بیتهایی از شاهنامهٔ کردی را خوانده است، به همین دلیل، نام دیگر این آلبوم شاهنامهٔ کردی است.
منابع
[ویرایش]- ↑ "شاهنامه در فرهنگ شفاهی کردی و ارمنی" (PDF). Archived from the original (PDF) on 4 March 2016. Retrieved 22 April 2015.
- ↑ "کرد پرِس؛ شاهنامهٔ کردی، یکی از مهمترین آثار ادبی ماست". Archived from the original on 5 May 2015. Retrieved 22 April 2015.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ چمن آرا، بهروز (١٣٩٥). شانامەی کوردی: ڕووسەم و زووراو. مانگ. صص. ۲۱-۲۲. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۷۴۸-۶۹-۵.
- ↑ "طاق وسان؛ شاهنامهٔ کردی، خشی از میراث ادبی و فرهنگی جهان است/ گفتگو با -دکتر بهروز چمنآرا- دربارهٔ شاهنامه کُردی". Archived from the original on 28 June 2017. Retrieved 23 April 2015.
- ↑ "گفتگوی سیاوش گودرزی با کردستان تی وی" (به کردی).
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ https://iso639-3.sil.org/code/hac
- ↑ MacKenzie, D. N. (1966). The dialect of Awroman (Hawrāmān-ī Luhōn): Grammatical sketch, texts, and vocabulary. E. Munksgaard.
- ↑ Sheyholislami, Jaffer (2011). "Kurdish Identity, Discourse, and New Media" (به انگلیسی). doi:10.1057/9780230119307.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Hassanpour, Amir; Sheyholislami, Jaffer; Skutnabb-Kangas, Tove (2012-01-13). "Introduction. Kurdish: Linguicide, resistance and hope". International Journal of the Sociology of Language. 2012 (217): 1–18. doi:10.1515/ijsl-2012-0047. ISSN 1613-3668.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ خزانه دار، معروف (2002). تاریخ ادبیات کرد، جلد دوم، اربیل: نشر آراس،
- ↑ ارانسکی. ای ام، مقدمه فقه اللغة ایرانی، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات پیام، ١٣٥٨، ص ٣٣١.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Chaman Ara، Behrooz (۲۰۱۵). The Kurdish Shahnama and its Literary and Religious Implications. CreateSpace Independent Publishing Platform; Auflage. شابک ۱۵۱۱۵۲۳۴۹۲.
- ↑ "Encyclopedia Iranica: KURDISH WRITTEN LITERATURE".
- ↑ .دهقهکانی ئهدبی کوردی عهلائهدین سهججادی، چاپخانهٔ کۆڕی زانیاریی کورد، بهغدا، 1978
- ↑ سجادی، علاءالدین، "تاریخ ادبیات کردی،" چاپخانه معارف، بغداد، (چاپ اول)1951.
- ↑ Espeja R. G. (2009) "Kurdish Literature and its Contribution as a way for Universal Understanding of Humankind," Rojin publication
- ↑ احمدی، ج. "تاریخ ادبیات کردی از آغاز تا جنگ جهانی" انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، 1395.
- ↑ ایزد پناه، حمید (١٣٨٤). شاهنامه لکی. اساطیر. شابک ۹۶۴-۳۳۱-۲۸۵-۲.
- ↑ رشیدی، محمد امین (١٣٨٩). شانامەی كوردی (هەورامی). سلیمانیه: ناوەندی ڕۆشنبیریی هەورامان.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ گورانی، مصصطفی بن محمود (١٣٨٩). شاهنامه کردی. تهران: نشر آنا.
- ↑ «ایسنا: منصور یاقوتی شاهنامه کردی «بَرزونامه» را به فارسی برگرداند». ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۱.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ چەمەن ئارا، بێهرووز (١٣٩٥). شانامەی کوردی (ڕووسەم و زووراو). تهران: مانگ. صص. ۱۹-۲۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۷۴۸-۶۹-۵.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ "سامانه مدیریت اطلاعات پژوهشی دانشگاه کردستان؛ بازتاب حماسه ملی در داستانها و قصههای مردم قروه/ تیمور مالمیر و خالد سلطانی".
- ↑ "پرتال جامع علوم انسانی؛ شاهنامهٔ کردی اثری مستقل یا ترجمهای از شاهنامه فروسی/ احمد شریفی".
- ↑ احمد شریفی (۱۳۷۴)، «شاهنامه کردی»، نمیرم از این پس که من زندهام، مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت فردوسی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ص. ۹۴۷–۹۵۵، شابک ۹۶۰۰۳۳۶۹۲۰ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک)