پرش به محتوا

بی‌تفاوتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

بی‌تفاوتی یا بی‌احساسی[۱] عدم احساس، احساسات، علاقه یا نگرانی از چیزی است. بی‌تفاوتی حالت بی‌علاقگی یا سرکوب احساساتی مانند نگرانی، هیجان، انگیزه یا اشتیاق است. یک فردِ بی‌تفاوت نسبت به زندگی عاطفی، اجتماعی، معنوی، جسمانی یا فلسفی و یا جهان از علاقه و نگرانی برخوردار نیست.

فرد بی‌تفاوت ممکن است در زندگی شخصی خود احساس هدف، ارزش یا معنی نداشته باشد. ممکن است از خود رفتار بی‌حسی یا ناهنجاری نیز نشان دهد. در روان‌شناسی مثبت‌گرا، بی‌تفاوتی در نتیجه رفتار افراد احساس می‌شود که آن‌ها از سطح مهارت لازم برای رویارویی با یک چالش (یعنی "تچان") برخوردار نیستند. همچنین ممکن است نتیجه درک اصلاً هیچ چالشی نباشد. بی‌تفاوتی ممکن است نشانه‌ای از مشکلات روانی خاص مانند اسکیزوفرنی یا زوال عقل باشد. بی‌تفاوتی چیزی است که همه مردم با ظرفیت‌های متفاوت با آن روبه‌رو هستند، و یک پاسخ طبیعی به ناامیدی، گریز و استرس به‌شمار می‌رود؛ بی‌تفاوتی راهی برای فراموش کردن این احساسات منفی است. این نوع از بی‌تفاوتی معمولاً فقط در کوتاه‌مدت احساس می‌شود و زمانی به طولانی‌مدت یا حتی مادام العمر تبدیل می‌شود که مسائل اجتماعی و روانی عمیق‌تری وجود دارد.

تاریخ و دیدگاه‌های دیگر

[ویرایش]

جنبه‌های پزشکی

[ویرایش]

افسردگی

[ویرایش]

اختلالی است که دو مشخصهٔ اصلی آن، داشتن حالت پریشانی در وضعیت‌ها و موقعیت‌های مختلف و بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت‌هایی که قبلاً برای فرد لذت بخش بوده به مدت حداقل دو هفته می‌باشد.[۲] افسردگی معمولاً همراه با علائمی مثل عدم اعتماد بنفس، اختلالات خواب، اختلالات خوردن، خستگی، بی‌حالی و احساس درد بدون دلیل می‌باشد.[۲] همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است معتقد به تفکراتی غلط باشد یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران قادر به احساس آن‌ها نیستند.[۲] بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی مبتلا هستند. به این معنا که فرد، دوره‌هایی از افسردگی را تجربه می‌کند که ممکن است بین هر دوره سال‌ها فاصله باشد. شایان ذکر است که اختلالات افسردگی می‌تواند تأثیرات بسیار منفی‌ای بر شخصیت فرد، کار یا زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادت‌های غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد[۲] و همین عوارض، مراجعه به موقع به روانشناس و روان پزشک را در صورت مشاهده علائم به امری ضروری تبدیل می‌کند.[۳] طبق آمارگیری‌های صورت گرفته بین ۲ تا ۷ درصد بالغین افسرده جان خود را به وسیلهٔ خودکشی می‌گیرند[۳] و بیش از ۶۰٪ افرادی که به وسیلهٔ خودکشی جان خود را از دست می‌دهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالات خلقی می‌باشند.[۴]

تصور می‌شود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد.[۲] همچنین عواملی مثل سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانیها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می‌توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.

آلزایمر

[ویرایش]

بی‌تفاوتی تقریباً بین ۵۰ تا ۷۰ درصد از افراد مبتلا به آلزایمر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این یک علائم عصبی روانی آلزایمر است که با اختلال عملکردی همراه است. دو علت اصلی بی اشتهایی وجود دارد که در بیماران مبتلا به آلزایمر شناخته شده‌است. اول، تصور می‌شود که اختلال در سیستم‌های فرونتال مغز مبنای عصبی مهمی برای شروع بیهوشی است. دوم، تغییرات عصبی مرتبط با زوال عقل و در نتیجه آلزایمر نیز ممکن است منجر به بی حالی شود. مهارکننده‌های کولین استراز، که به عنوان اولین خط درمانی برای علائم شناختی مرتبط با زوال عقل مورد استفاده قرار می‌گیرد، همچنین مزایای متوسطی برای اختلالات رفتاری مانند بی‌اختیاری نشان داده‌است.[۵] متیل‌فنیدات بیشترین داروی مورد مطالعه در معالجه آپاتیت در زوال عقل است. مدیریت علائم بی‌تفاوتی با استفاده از متیل فنیدات وعده در کارآزمایی کنترل شده با دارونما را در بیماران آلزایمر نشان داده‌است.[۶][۷][۸] یک کارآزمایی کنترل شده با پلاسبو چندمرحله ای متمرکز فنلاندی متمرکز و متمول فنیدات برای محاسبه معلولیت در مرحله سوم در حال حاضر انجام شده و برای تکمیل در اوت سال ۲۰۲۰ برنامه‌ریزی شده‌است.[۹]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. «بی‌احساسی» [روان‌شناسی] هم‌ارزِ «apathy»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر ششم. فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۸۵-۶ (ذیل سرواژهٔ بی‌احساسی)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ "Depression". NIMH. May 2016. Retrieved 31 July 2016.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Richards, C. Steven; O'Hara, Michael W. (2014). The Oxford Handbook of Depression and Comorbidity (به انگلیسی). Oxford University Press. p. 254. ISBN 978-0-19-979704-2.
  4. Lynch, Virginia A.; Duval, Janet Barber (2010). Forensic Nursing Science (به انگلیسی). Elsevier Health Sciences. p. 453. ISBN 0-323-06638-0.
  5. Malloy, Paul F. (1 November 2005). "Apathy and Its Treatment in Alzheimer's Disease and Other Dementias". Psychiatric Times. Retrieved 25 February 2014.
  6. Herrmann, Nathan; Rothenburg, Lana S.; Black, Sandra E.; Ryan, Michelle; Liu, Barbara A.; Busto, Usoa E.; Lanctôt, Krista L. (2008). "Methylphenidate for the Treatment of Apathy in Alzheimer Disease". Journal of Clinical Psychopharmacology. 28 (3): 296–301. doi:10.1097/jcp.0b013e318172b479. PMID 18480686.
  7. Rosenberg, Paul B.; Lanctôt, Krista L.; Drye, Lea T.; Herrmann, Nathan; Scherer, Roberta W.; Bachman, David L.; Mintzer, Jacobo E. (2013). "Safety and Efficacy of Methylphenidate for Apathy in Alzheimer's Disease". The Journal of Clinical Psychiatry. 74 (8): 810–816. doi:10.4088/JCP.12m08099. PMC 3902018. PMID 24021498.
  8. Lanctôt, Krista L.; Chau, Sarah A.; Herrmann, Nathan; Drye, Lea T.; Rosenberg, Paul B.; Scherer, Roberta W.; Black, Sandra E.; Vaidya, Vijay; Bachman, David L.; Mintzer, Jacobo E. (2014). "Effect of methylphenidate on attention in apathetic AD patients in a randomized, placebo-controlled trial". International Psychogeriatrics. 26 (2): 239–246. doi:10.1017/S1041610213001762. PMC 3927455. PMID 24169147.
  9. ClinicalTrials.gov NCT02346201 Apathy in Dementia Methylphenidate Trial 2 (ADMET2)

پیوند به بیرون

[ویرایش]
  • Roots of Apathy - مقاله توسط دیوید ا. سلمیتز
  • آپاتیتی - افسردگی مکمن و دوقطبی وب، توسط جان مکمنامی