پرش به محتوا

ابوعلی سیمجور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

عمادالدوله ابوعلی سیمجور (درگذشتهٔ ۹۹۶) از سپهسالاران خاندان سیمجوریان و فرزند ابوالحسن سیمجور بود. او در سال ۳۸۱ هجری (۹۹۱ میلادی) جانشین پدر شد و امارت خراسان و بخش‌هایی از ماورالنهر را به او سپردند. او که مال و مکنت فراوانی داشت، به رقابت با امیر وقت سامانیان، خود را «امیرالامراءالموید من السماء» نامید و در ۳۸۲ هجری که بغرا خان به بخارا حمله کرد، او حاضر به مساعدت نوح سامانی نشد. برهمین منوال در ۳۸۳ که سبکتکین به خراسان لشکر کشید، نوح سامانی اعتنایی نکرد و ابوعلی شکست خورد و به جرجان پناه برد.

در سال ۹۹۴ پس از اينكه فائق نتوانست جايگزين بغرا خان در بخارا شود و از امير نوح دوم سامانی شكست خورد ابوعلی و فائق ناسازگاری های گذشته[۱] را کنار گذاشتند و برای نابودی سامانیان هم‌پیمان شدند. در برابر، امیر از سبکتگین یاری خواست و چون فائق و ابوعلی از همکاری سبکتگین آگاهی یافتند از فخرالدوله دیلمی کمک خواستند. ابوعلی و فائق نزدیک بود جنگ را ببرند ولی در میانه نبرد دارا بن قابوس به امیر نوح دوم پیوست و ورق برگشت و امیر پیروز گشت و ابوعلی و فائق به گرگان گريختند سپس امیر به بخارا و سبکتگین به هرات رفت و محمود تنها در خراسان (نیشابور) ماند.

در سال ۹۹۵ ابوعلی سیمجور و فائق با نیروهای تازه بازگشتند و محمود را از نیشابور بیرون کردند. سبُک‌تگین با پسرش محمود دیدار کرد و با هم شورشیان را در نزدیکی توس شکست دادند. ابوعلی و فائق به سوی شمال گریختند. فائق به قراخانیان پناه برد. ولی نوح ، بوعلی را بخشید و او را به خوارزم فرستاد. خوارزمشاه که جنوب خوارزم را در جايگاه دست‌نشاندهٔ سامانیان در دست داشت، بوعلی را به زندان انداخت. هر دوی آنها با تاختن فرماندار سامانی شمال خوارزم که از گرگانج آغاز شده‌بود اسیر شدند. فرماندار سامانی شمال خوارزم ، خوارزم جنوبی را پیوست فرمانداری خود کرد و بوعلی را نزد نوح بازگرداند. امیر او را در سال ۹۹۶ نزد سِبُک‌تِگین فرستاد و سپس از سوی غزنویان به‌دار آویخته شد.

منابع

[ویرایش]
  • عباس پرویز. تاریخ دیالمه و غزنویان. ص ۲۰–۲۲.
  1. با اینکه دوستی‌ای میان فائق و ابوالحسن سیمجور روان بوده ولی پس از درگذشت ابوالحسن سیمجور در سال ۹۸۸ ، فائق نپذیرفت که جایگاه او به ابوعلی سیمجور برسد و اینگونه این دو تن در میان هرات و پوشنگ در برابر هم جنگیدند که فائق شکست خورد و گریخت.