Discrete Mathematics
Discrete Mathematics
مقدمه 1 ......................................................................................................................................
تشخيص گرافي بودن يك دنباله ازدنباله هاي درجه رأس ها الگوريتم هاول -حكيمي 33 ....................................
محاسبه تعداد مسير هاي متمايز بين دو رأس در گراف كامل 41 .............................................................. Kp
مقدمه
امروزه در شاخه های گوناگون علوم سعی می شود تا مفاهيم اساسی را به زبان رياضی بيان نمايند و قالبی
رياضی برای آن پيدا کنند تا بتوانند وجود آنها را منطقی و به صورت ساختاری منسجم و مستقل درآورند
و به پيشرفت های سريعتری دست يابند.
رياضيات مجزا يکی از شاخه های پرکاربرد و جذاب ريا ضيات است که در رشته های مختلف علوم
کمپيوتری موارد استفاده ی گسترده ای داشته و حل مسايل بعضی از علوم کاربردی و فنی بدون داشتن درک
صحيح از مباحث رياضيات مجزا دشوار و گاهی غير ممکن به نظر می رسد .از همين جهت است که در
برنامه ی درسی کمپيوتر در همه ی کشور های جهان ،رياضيات مجزا جايگاه خاص خود را دارا می
باشد.درک مباحثی مانند سخت افزار ،مدار های منطقی کمپيوتر ،مبحث درختها در ساختار ديتا و ده ها
مباحث ديگر بدون داشتن اطالعات عميق از رياضيات مجزا تقريبا ً غير ممکن است.
يکی از توانايی های مهم رياضيات مجزا قدرت مدل سازی آن است که با استفاده از آن به بيان دقيق مسايل
پرداخته و سپس با ابداع الگوريتم های مناسب و پياده سازی کامپيوتری آن ها به حل مسايل پرداخته است.
الگوريتم هايی مختلفی که در رياضيات مجزا مطرح هستند ،پل ارتباطی انکار ناپذيری بين علوم کاربردی
و علوم کامپيوتری ايجاد می کنند .به گونه ی مثال ،درخت ها در رشته های مختلفی مانند کيميا ،مهندسی
برق و علم محاسبه کاربرد دارد .برعالوه از تيوری آن در لوله کشی نفت ،لوله کشی گاز ،ايجاد کانال
های آبرسانی ،ديزاين را ه های ارتباطی بين شهر های يک کشور ،ديزاين نقشه های مترو های شهرها ،
و ده ها مورد ديگر به طور وسيعی استفاده می شود.
تدريس رياضيات مجزا در کشور های پيشرفته در دوره ی مکاتب ،در کشور همسايه ی ما ،ايران در دوره
ی پيش دانشگاهی و در کشور عزير ما ،افغانستان در دوره ی پوهنتون صورت می گيرد .الزم به تذکر
است که تدريس رياضی مجزا در کشور ما سابقه ی چندانی ندارد و از چند سالی بدين طرف تدريس آن در
ديپارتمنت های مختلفه ی پوهنځی کمپيوتر ساينس پوهنتون کابل و ديگر پوهنتون های افغانستان مروج
گرديده است.
مطالب لکچرنوت حاضر در چهار فصل ترتيب و تنظيم گرديده است..در فصل اول به تيوری گرافها پرداخته
شده و مسايل بسياری حل گرديده است .در فصل دوم درخت ها به طور مشروح مورد بحث و مداقه قرار
گرفته است و در پايان فصل تمرينات زيادی به عنوان کار خانگی به محصالن واگذار گرديده است .در
فصل سوم رابطه ها و انواع آن به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مسايل فراوانی برای
رهنمايی محصلين حل گرديده است .در فصل چهارم جبر بولين مورد بحث قرار گرفته و مثال های فراونی
در مورد آن حل گرديده است .در فصل نامبرده اصول جبر بولين ،مدار های منطقی کمپيوتر ،ساده ساختن
مدار های منطقی کمپيوتر ،دياگرام کارنو و ده ها مسايل ديگر تجزيه و تحليل گرديده است.
اميدوارم که مطالب اين لکچر نوت مورد استفاده ی محصالن رشته های کمپيوتر و رياضی و ساير عالقه
مندان قرار گيرد.
2
فصل اول
گراف ها )(Graphs
گراف)(Graph
گراف يكي ازشاخه هاي رياضي است که تاريخی بسيار كوتاه اما رشدي بسيار وسيع دارد.هر چند كه
ريشه اين علم را ميتوان در زمان اويلر( )1707-1783يافت اما به طور جدي از سالهاي 1930به بعد اين
علم مورد توجه رياضيدانان قرار گرفت وبه صورت يك شاخه ازرياضيات نمايان شد .نظريه ی گراف ها
امروزه درزمينه هاي مختلف علوم ديگر مانند اقتصاد ،ژنتيك ،علوم روانشناسي ،جامعه شناسي ،مدلسازي
انرژي ،انتقال اطالعات وبرنامه ريزي هاي گوناگون كاربرد دارد .به همين دليل اكنون يكي از جذاب
ترين شاخه هاي رياضيات وعلم كامپيوتر به حساب مي آيد .درواقع نظريه گراف ها مدلي رياضي براي
يك مجموعه گسسته مي سازد كه عناصر آن به طريقي به يكديگر مرتبط شوند.
به عبارت ديگر گراف ها وسيله ای توانا دربررسي و مطالعه ساختار روابط بين عناصر ست ها مي
باشند.
به همين دليل نظريه ی گراف ها در ابتدا به عنوان ابزاري براي فرمول بندي مسايل و تعريف روابط
متقابل بين آنها به كار مي رود و پس از آن كه مسأله به زبان رياضي فرمول بندي شد حل آن و يا
پاسخگويي به آن ساده خواهد بود .شايد يكی از اين معما هاي حل شده همان مسأله معروف هفت پل
كونيگسبرگ )( Kӧnigsbergاست ،كه توسط اويلر ) (Eulerحل گرديد.
در قرن هيجدهم ميالدی شهركونيگسبرك در پروس شرقی ( حاال در روسيه واقع بوده و به نام کاليننگراد
Kaliningradمعروف است) و در دهانه رودخانه پرگل ) (pregelقرار داشت .کونيکسبرگ از دو
ساحل يک رودخانه و دو جزيره تشکيل شده بود كه در آن زمان هفت پل اين چهار منطقه را مانند شكل
زير به هم وصل می کرد.
مردمي كه دراطراف اين جزيره قدم مي زدند ،دريافته بودند كه اگر آنها مثالً از ساحل جنوبي رودخانه
شروع به قدم زدن بكنند وطوري برنامه ريزي كنند كه روي هر پل دقيقا ً يك بار عبور كنند بايد حداقل يك
پل را ناديده بگيرند.
3
اين براي مردم روشن شده بود كه نميوانند از روي هر پل دقيقا ً يك بار عبور كنند ،اما هيچ کس مطمئن
نبود
سر انجام درسال ،1753فردي مسأله را براي لئنارداويلر رياضيدان بزرگ سويسي فرستاد .اويلر مساله
را حل و به اين تالش ها خاتمه داد.
درشكل زير گراف متناظر با خشكي ها ،پل ها را در كونيگسبرگ به اين صورت رسم كرده ايم كه هر
نقطه را به عنوان نقطه اي از خشكي كه به آن وارد مي شويم در نظر مي گيريم وآن را رأس مي ناميم.
هرپل بين دو نقطه خشكي را با پاره خطي به هم وصل مي كنيم كه آن را يال مي ناميم.
لذا ،به بيان گرافي مسأله به اين صورت تبديل مي شود كه آيا مي توان از يك رأس شروع كرده و با گذر
از هر يال( يا پل) فقط يك بار ،به آن رأس برگشت؟
4
وقتي از يك رأس ) (vertexشروع مي كنيم چون از هر يال ) (edgeفقط يك بار عبور مي كنيم ،پس به
دفعاتي كه به يك رأس وارد مي شويم بايد به همان دفعات هم ازآن رأس خارج شويم ،به عبارت ديگر بايد
به هر رأس تعداد يالهاي وصل شده جفت باشد تا اين كار امكان پذير باشد ،درحالي كه تعداد يال هاي وصل
شده به رأس Dتاق است ،لذا اين كار غير ممكن است.
بعدا ً تعريف مي كنيم كه تعداد يالهاي متصل شده به هر رأس درجه آن رأس ناميده مي شود ،درگراف پل
كونيگسبرگ درجه تمام رأس ها عددي تاق است.
مثال های زيادي وجود دارند كه مي توانيم مانند فوق نمايش تصويری براي آنها رسم كنيم.
تصور كنيد كه شبكه اي شامل شش كامپيوترداشته باشيم كه به صورت هاي زير به يكديگر متصل شده
باشند:
نقطه ها رئوس ) (verticesناميده مي شوند(.ست رئوس) پاره خط ها يي كه رئوس را بهم وصل مي كنند
يالها ) (edgesمي ناميم .چنانچه درشكل فوق مشاهده مي كنيم ممكن است دويال يكديگر را درنقطه اي
قطع كنند اما آن نقطه رأس نباشد ،مانند پاره خط هاي ADو . ECتوجه داشته باشيم كه اين نوع شكل ها
يا نمايش های تصويری ای كه دراينجا بحث مي كنيم كامالً از نمايش های تصويری معادالت يا توابع
متفاوت هستند.
5
درحالت كلي ،يك گراف شامل ست اي ار رئوس وست اي از يالها است كه رئوس مختلف رابه هم وصل
مي كنند.
يالها ممكن است ،خط راست يا منحني باشند ،كه يك رأس را به رأس ديگر متصل مي كنند يا حتي ممكن
است يك رأس را به خودآن رأس وصل كند ،چنانكه درشكل زير مشاهده مي كنيد.
به طور غيررسمي مي توان گفت يك گراف ست اي از نقاط است ،به طوري كه بعضي جفت نقاط به
وسيله پاره خطي به هم متصل شده اند .به طور دقيق درهر گراف هر يال متناطر است با يك ست شامل يك
يا دو رأس كه آنها را نقاط انتهايي مي نامند.
تناظر از يال به نقاط انتهايي ) (endpointsتابع يال -نقطه انتها ناميده مي شود.
يعني دريك گراف هردو يالي كه يك جفت رأس را به هم وصل مي كنند موازي مي ناميم .وهر يالي كه يك
رأس را به خودش متصل ميكند طوقه گوييم.
گراف( )1داراي يال هاي موازي است و گراف( )2داراي يك طوقه است .گراف( )3طوقه و يال هاي
موازي ندارد.
گرافي مانند شكل( )3را يك گراف ساده مي نامند .بنابراين تعريف زير راداريم:
يك گراف را كه داراي دو يال موازي وطوقه نباشد گراف ساده ميناميم.
گراف هاي ( )1و( )2كه در باال نشان داده ايم ساده نمي باشند .اگردرگراف u,v∈V(G) ،Gو
) {u,v}∈ E(Gآنگاه uو vدو رأس و} {u,vيك يال است ،گاهي براي سادگي} {u,vرابه صورت uv
نيز مي نويسيم در اين حالت گوييم يال uvاز رئوس uو vمي گذرد u .وvهمان دو انتها يا دو سر يال uv
مي باشند كه قبالً تعريف كرديم.
مثالً دورأس uو vکه توسط يال eيا uvبه هم وصل شده اند دو رأس مجاور مي باشند.
هر دو يال را كه بر يك نقطه انتها واقع شده باشند (بريك رأس واقع شده باشند) يالهاي مجاورمي ناميم.
يك رأس را كه هيچ يالي بر آن واقع نباشد يا هيچ يالي از آن نگذشته باشد رأس منفرد يا تنها مي ناميم.
7
مثال :1براي گرافي كه در زيررسم شده است ،رئوس و يالها را بنويسيد .درجدول تابع يال ـ نقطه انتها را
مشخص كنيد.همچنين تمام يالهايي را كه بر V1واقع اند مشخص كنيد .تمام رأس هايي را كه با V1مجاور
هستند پيدا كنيد .تمام يالهاي موازي و طوقه ها را در صورت وجود پيدا كنيد.
}V={v1,v2,v3,v4,v5,v6
توجه داشته باشيد كه رأس منفرد v4دراين جدول مشاهده نمي شود .اگرچه هر يال بايد يك يا دو نقطه انتها
داشته باشد اما يك رأس ممكن است نقطه انتهايي هيچ يالي نباشد.
واضح است كه گراف مثال قبل يك گراف ساده نمي باشد زيرا دو يال موازي و دو طوقه دارد.
باتوجه به تعريف گراف ساده كه هر دو رأس متمايز حداكثر با يك يال به هم متصل شده اند و هيچ رأسي
به خودش متصل نشده است ،مي توان گراف ساده را به صورت زير نيز تعريف كرد:
تعريف:
گراف ساده Gجفت ای مرتب چون ( )V,Eاست كه در آن Vست اي متناهي و غير خالی و Eسب
ست اي از تمام سب ست هاي دوعضوي Vاست.
مي دانيم اگر ست اي داراي nعضوباشد آنگاه ست تمام سب ست های دوعضوي آن داراي
)𝑛(𝑛−1
1
2گراف ساده متمايز وجود دارد كه داراي اين nرأس 2 (1ـ (𝑛2) = n )nعضو است و درنتيجه
2
باشد.
توجه داريم كه اگر ست اي mعضو داشته باشد تعداد سب ست هاي آن 2mاست.
1
مثال : 2اگر} ،V={ 1,2,3,4آنگاه Eيعني تمام سب ست هاي دوعضوی Vداراي 1( = 6ـ)4()4
2
عضو است .بنابراين 26=64گراف متمايز ساده وجود دارد كه رئوس آنها } V={1,2,3,4است.
مثال : 3ست رئوس و يال هاي گرافي را كه نمايش تصويری آن در زير رسم شده است مشخص كنيد .آيا
اين گراف ساده است؟
تعريف گراف جهت دار اندك تفاوتي با تعريف گراف درحالت كلي دارد در گراف جهت دار به جاي ست
رئوس جفت هاي مرتب از رئوس را به هر يال نظير مي كنيم يعني در گراف جهت دار هر يال ميتواند
مانند يك پيكان از رأس اول به رأس دوم يا يك جفت مرتب از رئوس رسم شود.
تعريف :يك گراف جهت دار(ديگراف) شامل دوست متناهي است .يك ست ( V)Gاز رئوس ودوم ست
( D)Gاز يالهاي جهت دار .يعني هر يال دورأس را درجهت خاصي به هم متصل ميكند .به اين معني
كه هر يال متناظر با يك جفت مرتب از رئوس است.
اگريال eمتناظر با جفت ( )u,vاز رئوس باشد ،آنگاه eيال (جهت دار) از uبه vناميده مي شود.
مثال : 4گراف جهت داري كه در زير نشان داده شده است داراي چهار رأس } {u,v,w,xو 6يال
} {e1,e2,e3,e4,e5,e6است.
10
معموالً براي مشخص كردن يالها درگراف جهت دار از ترتيب دورأس استفاده ميكنيم .مثالً يال e1را با
xuنشان مي دهيم كه با uxمتفاوت است .يا يالهاي e3و e4رابا wvنشان ميدهيم و يال e6را با .xx
درواقع اين همان نمايش به وسيله جفت هاي مرتب است.
تعريف :درگراف جهت دار ،دو يال يا بيشتررا موازي گوييم هرگاه دو رأس را در يك جهت به هم متصل
كنند ويالي كه يك رأس را به خودش متصل كند طوقه مي ناميم.
تعريف :گراف جهت دار Gرا گراف جهت دار ساده مي ناميم هرگاه داراي يالهاي موازي وطوقه نباشد.
گراف جهت دار ساده Gجفت مرتبي چون ( )V,Dاست كه در آن Vست اي غير خالی و متناهي و Dسب
ست اي از ست تمام جفت مرتب هاي متمايز اعضاي Vاست.
مثال : 5درگراف جهت دار زير رئوس و يالها را بنويسيد آيا اين گراف جهت دار ساده است؟
مشخص است كه اين گراف ،يك گراف ساده جهت دار است ،زيرا دو يال موازي يا طوقه ندارد.
11
دسته مهمي از گراف ها وجود دارند كه درآنها يالها كامل هستند ،يعني تمام رئوس به وسيله يالها به هم
متصل شده اند اين نوع گراف ها را كامل مي نامند.
تعريف :يك گراف كامل با nرأس ،كه با Knنشان داده مي شود ،يك گراف ساده است كه هر رأس آن
به تمام رأس هاي ديگر متصل شده باشد.
گراف هاي كامل با nرأس( از مرتبه )nكه 1 n≤≤ 6درزير نشان داده شده اند.
مشاهده ميكنيم به جز k1درتمام گراف هاي ديگر تمام يالهای بين هر دورأس رسم شده اند.
12
تعريف :گراف تهي گرافي است كه هيچ يالي نداشته باشد .گراف تهي با nرأس رابه Nnنشان مي
دهيم.
دررياضي گاهي اشيائي كلي را بررسي ميكنيم كه اشياء ساده تري از همان نوع را شامل هستند ،مانند سب
ستها يا سب دنباله ها وغيره .درنظريه ی گراف ها نيز سب گراف به صورت زير تعريف مي شود.
تعريف :يك گراف Hسب گراف ،گراف Gاست اگر و فقط اگر ،هررأس Hرأسي از Gنيز باشد،
وهر يال Hيالي از Gنيز باشد ،وهريال Hهمان دو نقطه انتهايي را در Gداشته باشد.
}E={e1,e2,e3,e4,e5},V={a,b,c,d
V1 = {a, b c, d},
E1 ={e1,e3,e4,e5}
V2 = {a,b,c}
E2 = {e1, e4}
V3 = {b,c,d}
E3 = {e3, e5}
14
چنانچه در بررسي گراف ها مشاهده كرديم ساختمان گراف ها بر پايه رئوس و يالها مي باشد.
دوگراف را مساوي گوييم هرگاه رئوس ويالهای آنها يكي باشند .وقتي رئوس و يالها مشخص باشند
ميتوانيم گراف را رسم كنيم و در اصل ،هر نمايش تصويری ای كه از ديگری بهتر باشد را رسم مي كنيم،
روش واقعي آن است كه رئوس و يالها نامربوط رسم نشوند حتي اگر بعضي نمايش های تصويری از
ديگري ساده تر باشند.
براي مثال فرض كنيم مي خواهيم سه خانه B,Aو Cرابه سه منبع گاز )g(،آب( )wوبرق ( )eمتصل
كنيم.
}V={A,B,C,g,w,e ست رئوس:
ست يالها كه همان لوله ها يا كابل هاي اتصال هستند عبارت است از:
}E={Ag,Aw,Ae,Bg,Bw,Be,Cg,Cw,Ce
ميتوانيم نمايش هاي تصويری اين گراف را به دو صورت زير رسم كنيم:
هر يك از اين دو نمودار داراي 6رأس و 9يال مي باشند ،وهردو اطالعات يكساني رابيان مي كنند .هر
خانه به يك منبع متصل است .اما هيچ دوخانه اي به هم وهيچ دومنبعي نيز به هم متصل نيستند .مشاهده
مي كنيم كه اين دو نمايش تصويری ظاهرا ً غير مشابه نشان دهنده ی يك گراف هستند يعني هردو يك
گراف رامشخص مي كنند.
ازطرف ديگر ممكن است دونمودار مشابه به نظر برسند ،اما نشان دهنده ی دو گراف متمايز باشند به
عنوان مثال ،دو نمودار زير مشابه به نظر مي رسند.
15
اما آنها يك گراف نيستند يا به عبارتي دو گراف مساوي نيستند AB.در شكل( )2يك يال است درصورتي
كه درشكل( )1يال نمي باشد.
اين مشابه بودن دونمودار را يكريختي يا همريختی مي ناميم .به اين معني كه دوگراف اساسا ً داراي يك
ساختار هستند .ميتوانيم با تغيير بر چسب رأسها از شكل( )1شكل( )2را بدست آورديم .در اين حالت كافي
است بر چسب رأس هاي Bو Wرا تعويض كنيم .اين بحث ما را به تعريف زير راهنمايي مي كند.
تعريف :دوگراف G1و G2يكريخت(هم شکل) هستند هرگاه G2بتواند با يك نام گذاري(برچسب
گذاري) رئوس از G1بدست آيد.
يعني ،يك تناظر يك به يك بين رئوس G1و G2وجود داشته باشد به طوري كه تعداد يالهايي كه
دورأس G1را به هم متصل ميكنند برابر تعداد يالهايي باشد كه دو راس نظير اين دورا در G2به
هم متصل مي كند.
گراف هاي G1و G2در نمايش های تصويری زير يكسان يا مساوي نيستند اما يك ريخت مي باشند.
ميتوانيم با بر چسب گذاري مجدد از گراف G1گراف G2رابدست آوريم ،تناظر يك به يك زير را به كار
مي بريم:
16
G1 ↔G
_______
a↔4
3↔b
C↔ 2
d↔1
توجه داشته باشيم كه يالهاي G1متناظر يالهاي G2مي باشند مثالً دو يالي كه aو bرا در G1به هم متصل
ميكنند متناظر با دويالي هستند كه 3و 4را در G2به هم متصل ميكنند .يال acدر G1متناظر يال 42
در G2است .طوقه ccدر G1متناظر طوقه ی 22در G2است .براي بررسي آن كه دو گراف يكي هستند
بايد بررسي كنيم همه رئوس متناظر هم بر چسب گذاري شده اند .براي بررسي آن كه دوگراف يكريخت
هستند بايد تحقيق كنيم كه مي توانيم با دوباره برچسب گذاري رئوس يكي به ديگري برسيم .به اين ترتيب
كه ،ابتدا بررسي مي كنيم كه تعداد رئوس ويالهاي دوگراف يكي هستند سپس شباهت هاي ويژه دوگراف
راجستجو مي كنيم ،از جمله ،طوقه ها ،يالهاي موازي و تعداد يالهاي گذرنده از يك رأس.
مثال : 6دوگراف رسم شده در زير هر دو 5رأس و 6يال دارند ،اما يكريخت نمي باشند ،زيراG1
دورأس دارد كه دقيقا ً از هر يك دو يال گذشته است ،درصورتي كه G2فقط يك رأس دارد كه از آن دويال
گذشته است.
ياداشت :گراف Gرابرچسب دار گوييم هرگاه تمام رئوس ان با حروف يا اعداد نام گذاري شده باشند.
17
فرض کنيد گراف Gداده شده است ،با تجزيه يک يال Gبه دو رأس اضافی می توان يک گراف جديد به
دست آورد .دو گراف Gو * Gرا همسانريخت (همانريخت) گويند اگر بتوان آن ها را از گراف يکسان يا
گراف های يک ريخت ،با اين روش به دست آورد .گراف های ) (aو ) (bدر شکل ذيل يکريخت نيستند،
اما همسانريخت هستند زيرا هر يک آنها را می توان با اضافه کردن رأس های مناسب از ) (cبه دست
آورد.
مثال ديگر
چه تعداد گراف برچسب دار وغير بر چسب دار وجود دارند كه تعداد رأس هاي آنها يكي هستند؟
وقتي تعداد گراف هاي برچسب دار را مي شماريم ،به دنبال تفاوتي بين هر دوهستيم كه دو گراف يكسان يا
مساوي نباشند .مثالً هشت گراف ساده و برچسب دار متمايز وجودارند كه همگي داراي سه رأس هستند.
18
وقتي تعداد گراف هاي غير برچسب دار را مي شماريم ،به دنبال تفاوتي بين هردو هستيم كه آن دويكريخت
نباشد.
مثالً دقيقا چهار گراف ساده وغير برچسب دار يا غير يكريخت متمايز با سه رأس وجود دارند.
ً
اگر به قسمت قبلی برگرديم تمام گراف هاي G3 ,G2و G4يكريخت مي باشند يعني هرسه از نظر
يكريختي همان H2هستنند و سه گراف G5و G6و G7نيز يكريخت و از نظر يكريختي همان H3
هستند.
قبالً فرمولي براي تعداد گراف هاي ساده بر چسب دار با nرأس بيان كرديم وقتي ست اي nعضو داشته
)𝑛(𝑛−1
=)(𝑛2عضو است. باشد آنگاه ست تمام سب ست هاي دوعضوي آن داراي
2
يعني اگر تمام رئوس به هم متصل شده باشند همه يالها رسم شده و گراف ساده كامل است.
)𝑛(𝑛−1
يال داريم ،اكنون درگرافي كه nرأس دارد ممكن است هيچ يا يك يا دو يا سه يا ، . . .،يا پس
2
19
)𝑛(𝑛−1 )𝑛(𝑛−1
عضوی يال داشته باشيم ،پس تعداد گراف هاي ساده متمايز تعداد سب ست هاي يك ست
2 2
)𝑛(𝑛−1
2است .بنابراين قضيه ذيل را داريم: 2 است که برابر
قضيه :تعداد گراف هاي ساده برچسب دار با nرأس برابر است با :
)𝑛(𝑛−1
(n
)2
2 =2 2
درحالت كلي محاسبه تعداد گراف هاي برچسب دار ساده تراز تعداد گراف هاي غير برچسب دار يا غير
يكريخت است.
عالوه برآن انواعي از گراف ها وجود دارند كه مسأله فوق براي آنها حل وتعداد ديگري حتي وجود دارد
كه مسأله فوق براي آنها باز(هنوز حل نشده) مي باشد.
درسال 1953جرج پوليار رياضي دان مجارستاني يك فرمول كلي بدست آورد كه به كمك آن ميتوان
تعداد گراف هاي غير يكريخت باهر تعداد رأس و يال را محاسبه كرد.
درجدول زير تعداد گراف هاي ساده وبرچسب دار وغير برچسب دار تا هشت رأس را نوشته ايم.
𝑛
براي تعداد گراف هاي برچسب دار يا غير يکسان از قضيه قبل يعني ) 2(2استفاده کرده ايم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گراف هاي برچسب دار 1 2 23 26 210 215 221 228
يا غير يکسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گراف هاي غير برچسب دار يا 1 2 4 11 34 156 1044 12346
غيريكريخت
يادداشت :شمارش گراف هاي غير برچسب دار يا غير يکريخت از برنامه ی درسی ما خارج است.
مثال : 6چند گراف ساده برچسب دار(غير يكسان) وجود دارد كه داراي 4رأس و 3يال باشند .تمام آنها
را رسم كرده و مشخص كنيد چه تعداد غير يكريخت هستند؟
20
حل :تعداد كل سب ست هاي دوعضوي ياهمان تعداد كل يالها اگر همه رئوس به هم وصل شوند (42)=6
است .اكنون بايد تعداد سب ست هاي سه عضوي يك ست 6عضوي راپيدا كنيم كه برابر (63)= 20است.
لذا تعداد اين گراف هاي برچسب دار با 4رأس و 3يال برابر 20است .برای مشخص کردن تعداد گراف
های غير يکريخت با رسم اين 20گراف مشاهده ميكنيم كه فقط 3گراف غير برچسب دار يا غير يكريخت
وجود دارد.
تعريف :در هر گراف تعداد رئوس را مرتبه گراف ناميده و با Pنشان مي دهند .همچنان تعداد يالها را
در گراف اندازه ی گراف ناميده ومعموالً با qنشان مي دهند.
مرتبه Gرا با ( p)Gواندازه آن با ( q)Gنيز نشان مي دهند .قبالً بررسي كرديم كه اگر گرافي Pرأس
)𝑝(𝑝−1
=) (𝑝2است . داشته باشد حداكثر يالهاي آن برابر
2
بنابراين qتعداد يالها همواره در نا مساوی ذيل صدق
می کند:
)𝑝(𝑝−1
=)0 ≤ q ≤ (𝑝2
2
اكنون با توجه به مثال قبل و بحث فوق ميتوانيم تعداد گراف هاي ساده بر چسب دار غير يكسان از
مرتبه pواندازه qرا محاسبه كنيم.
اگر تمام يالها رسم شده باشند) (𝑝2يال داريم در واقع مساله به انتخاب سب ست هاي qعضوي از يك ست
)𝑝(𝑝−1 𝑝
( است. 𝑞
2 ) (p2عضوي منجر مي شود كه برابر)) ((𝑞2يا )
بنابراين تعداد گراف هاي ساده ی برچسب دار يا غير يكسان از مرتبه Pواندازه p( qرأس و qيال)
𝑝
))((𝑞2 برابراست با
مثال :7درگراف ساده غير خالی Gيالها دو برابر تعداد رئوس است اين گراف حداقل چند رأس بايد داشته
باشد؟
حل :فرض كنيم گراف ازمرتبه pباشد پس اندازه يالهاي آن q=2pاست .اما درهر گراف بنابرتذكر قبلي
)𝑝(𝑝−1 )𝑝(𝑝−1
≥ 2pيا ) 4p ≥ p (p-1چون p<0پس 4 ≤ p-1يا . p≥5لذا اين ≥ qلذا
2 2
گراف بايد حد اقل 5رأس داشته باشد .توجه داشته باشيم كه گراف كامل K5داراي اين ويژگي است .زيرا
درگراف كامل ، k5تعداد يالها 10ودوبرابر تعداد رئوس است .پس حداقل مقدار pبرابر 5است.
)𝑝(𝑝−1
≥ qداريم 2q ≥ 0ـ pـ P2كه چون جذر مثبت معادله يادداشت :بااستفاده از نامساوي
2
𝑞1+√1+8 𝑞1+√1+8
≤ pولذا حداقل = Pاست ،بنابراين از نامساوي فوق نتيجه مي گيريم كه همواره
2 2
تعداد رئوس مشخص مي شود.
مثال : 8گراف كامل K6داراي چند سب گراف كامل غير يكريخت(بدون برچسب) مي باشد.
22
حل :هرگراف كامل از K1تا K6يك سب گراف K6است .يعني گراف هاي كامل K1داراي يك
رأس K2 ،دارای دو رأس K3،داراي 3رأس k5، k4 ،و k6به ترتيب دارای 5، 4و 6رأس مي باشند.
به طور كلي هرگراف كامل Kpداراي pسب گراف كامل غير يكريخت مي باشد.
گراف كامل KP,. . . ,K3 ,K2 ,K1تمام سب گراف هاي كامل غير يكريخت گراف
كامل Kpمي باشند.
اما توجه داشته باشيد كه اگر گراف ها يكريخت نيز بتوانند باشند يا به عبارت ديگر برچسب دار باشند
تعداد سب گراف هاي كامل بيشتر مي باشد .به عنوان نمونه اگر گراف كامل K4رادرنظربگيريم.
تعيين سب گراف هاي كامل 2رأسي يا از نوع k2انتخاب 2رأس از 4رأس است .پس تعداد آنها )42( = 6
است.
همه اين 6گراف يكريخت مي باشند وهمگي كامل اند يعني ازنوع k2هستند .تعيين سب گراف هاي كامل
3رأسي يا از نوع K3انتخاب 3رأس از 4رأس است پس تعداد آنها ﴾43﴿ = 4است.
همه اين 4گراف يكريخت وكامل هستند يعني ازنوع K3مي باشند .وبالخره سب گراف 4رأسي همان
خود k4است كه يكي است ميتوان تعداد آن را به ))44 = 1نيز محاسبه كرد.
مشاهده مي كنيم كه تمام سب گراف هاي كامل برچسب دار k4برابر است با:
4 4 4 4
) )+( )+( )+( )=24-1=15
1 2 3 4
4+6+4+1=15
هرگراف كامل Kpداراي سب گراف هاي كامل برچسب دار K1به تعداد) K2، (𝑝1به تعداد )(𝑝2
و Kp . . .به تعداد)𝑝𝑝( است.
تعداد سب گراف هاي كامل برچسب دار گراف كامل وبرچسب دار Kpبرابر
2P-1است.
دربسياري ازكاربرد هاي نظريه ی گراف مااحتياج به تعداد يال هايي داريم كه از يك رأس گذشته اند .مثالً
تعداد راه هاي كه همه در يك نقطه به هم مي رسند ،دريك چهار راه 4خيابان دريك نقطه به هم مي رسند.
يا تعداد سيم هايي كه همگي در يك ترمينال الكتريكي(مثالً جعبه تقسيم) به هم مي رسند ،يا تعداد اتصال
هاي کيمياوی ازيك اتم كه به هم متصل اند.
در يك گراف ،Gدرجه يك رأس vتعداد يالهايي از Gاست كه از رأس Vگذشته اند .اين عدد را
با ) deg (Vنمايش مي دهيم .اگر گراف طوقه داشته باشد هرطوقه دو بار به حساب مي آيد.
واضح است كه درجه يك رأس عددي صحيح ونامنفي است هرگاه) deg)vيك عدد جفت(يا تاق) باشد به
ترتيب آن را رأس جفت(يا تاق) می ناميم .درجه ی گراف Gرا مجموع درجه ی تمام رأس های G
تعريف ميكنيم.
مثال : 9درگراف زير درجه ی تمام رأ س ها را بنويسيد سپس مجموع درجه ی رأس ها را پيدا كنيد.
25
=2+5+4+5+0=16
دراين گراف مشاهده مي كنيم كه 8يال وجود دارد ومحاسبه نشان ميدهد كه مجموع تمام درجه هاي G
برابر 16يعني دو برابر اندازه Gتعداد يالها است كه 8مي باشد .چنانچه درقضيه زير خواهيم ديد اين
مطلب كلي است .يعني درهرگراف مجموع درجه تمام رأس ها دوبرابر مجموع يالها است.
قضيه :اگر Gهر گرافی باشد ،آنگاه مجموع درجه ی رأس های Gمساوی دو برابر مجموع يالهای G
است.
يعنی ،اگر } V = {v1,v2,. . .,vnست رأس های گراف Gبا اندازه qباشد آنگاه:
اثبات :اثبات ساده است .اگر viو vjدو رأس باشند كه مجاورند يالي كه اين دورا به هم متصل ميكند
درمجموع درجه ها دو بار به حساب ميآيد .حتي اگر i=jيعني گراف در يك رأس طوقه داشته باشد آن نيز
دوباره به حساب مي آيد پس مجموع تمام درجه ها دو برابر مجموع يالها است درحالتي كه گراف خالی
باشد يعني هيچ يالي نداشته باشد نيز دوطرف رابطه فوق صفر ولذا برابر اند.
26
مجموع درجه تمام رأس هاي يك گراف عددي جفت است .اين شرطي الزم براي وجود يك گراف
است.
حل:
1ــ چنين گرافي وجود ندارد .زيرا مجموع درجه رأس ها 1+1+2+3= 7است كه عددي تاق است .مي
دانيم مجموع درجه رأس هاي هرگراف عددي جفت است.
deg(a)=1,deg(b)=1,deg(c)=3, deg(d)=3
3ـ دراين حالت با وجودي كه 1+1+3+3=8وشرط الزم برقرار است اما چنين گراف وجوندارد.
چون deg )c(=3و گراف ساده است .يعني طوقه و يال هاي موازي ندارد لذا بايد يالهايي وجود داشته
باشند كه cرا به aو bو dمتصل كنند مانند شكل زير .
به همين دليل چون درجه رأس dنيز 3است پس بايد dنيز به وسيله سه يال به b,aو cمتصل باشد مانند
شكل زير:
اما در اين صورت deg)a(≤2و deg(b)≥2كه اين يك تناقص است ،زيرا aو bبا درجه هاي يك
ميباشند .پس گراف ساده از مرتبه 4با درجه هاي 3 ،1، 1و 3وجود ندارد.
مثال : 11آيا دريك گروه 9نفري امكان دارد كه هر نفر دقيقا ً با 3نفر ديگر دوست باشد؟
حل :جواب منفي است .زيرا اگر 9نفر رأس هاي يك گراف درنظر گرفته ورابطه دوستي هرنفر را با
نفر ديگر با يك يال نشان دهيم ،دراين صورت بايد درجه ی هر رأس برابر 3ولذا مجموع درجه هاي
گراف 27باشد كه امكان ندارد زيرا مجموع درجه رأس ها درهرگراف همواره جفت است .اكنون قضيه
ديگري را كه يكي از نتايج قضيه قبل است بيان مي كنيم.
قضيه :درهرگراف تعداد رأس هاي با درجه تاق عددي جفت است.
اثبات :فرض كنيم Eمجموع درجه تمام رأس باشد كه ازدرجه جفت مي باشند و Oمجموع درجه تمام رأس
هايي كه از درجه تاق مي باشند لذا مجموع درجه تمام رأس هاي گراف E+Oاست كه برابر 2qوعددي
جفت است .يعني E+O =2qيا O=2q-Eاما Eنيزجفت است زيرا مجموع چند عدد جفت است و 2q
نيز جفت است پس بايد Oيعني مجموع درجه ی رأس هاي تاق عددي جفت باشد.
28
اگر mرأس با درجه تاق داشته باشيم مجموع اين mعدد تاق عدد جفت شده است .پس خود mبايد جفت
باشد يعني تعداد رأس هاي با درجه تاق ،جفت است.
زيرا اگرمجموع mعددي جفت باشد تعداد اين اعداد يعني mنيز بايد جفت باشد.
مثال :12گراف زير را درنظرمي گيريم ،دراين گراف 6رأس از درجه تاق است .اين 6رأس از درجه
يك مي باشند و دو رأس ازدرجه 4و يك رأس از درجه 2است.
تعريف:هرگاه در يك گراف Gدرجه رأس ها را به ترتيب صعودي يا نزولي مرتب كرده باشيم آن
را دنباله درجه رأس ها يا دنباله گرافي مي ناميم .درجه هاي مساوي به هر تعداد بايد تكرار شوند.
مثالً اگر گراف Gداراي pرأس باشد(ازمرتب pباشد) و dp,…,d2 ,d1درجه رأس هاي گراف باشند به
طوري كه به ازاي هر 1≤i≤pداشته باشيم di ≤di +1يا di≥di+1آنگاه:
d1,d2,…,dn
را دنباله درجه رأس هاي Gمي ناميم .معمول آن است كه به ترتيب صعودي آنها را مرتب كنيم .البته
درمواردي نيز مرتب كردن به طريق نزولي كار ساز مي باشد.
deg(a)=deg(c)=deg(d)=deg(f)=deg(g)=deg(v)=1
29
))1,1,1,1,1,1,2,4,4
ممكن است دنباله درجه رأس دو گراف يكی باشد اما اين دوگراف يكريخت نباشند.
درهر دو گراف G1و ،G2دنباله درجه رأس ها ( )2,2,2,1,1است .كه به طور نزولي مرتب شده اند
مشخص است كه اين دو گراف يكريخت نيستند .حتي تعداد رأس ها و يالها نيز يكی هستند.
حل:
1ــ چنين گرافي وجودندارد زيرا مجموع درجه رأس ها 29است كه تاق است .دليل ديگري نيز وجود
دارد تعداد رأس هاي داراي درجه تاق عددي تاق است كه امكان ندارد.
2ــ دراين گراف مجموع درجه رأس ها 14است تعداد رأس هاي با درجه تاق جفت است ،ممكن است
چنين گرافي موجود باشد .با رسم تأييد مي شود:
30
3ــ چنين گرافي وجود ندارد مجموع درجه ها 9است كه تاق است.
4ــ مجموع درجه ها 10و تعداد رأس با درجه تاق جفت است .پس شرط الزم وجود دارد اما چنين
گرافي نيز وجود ندارد.
زيرا رأسي ازدرجه 4وجود دارد كه بايد به چهار رأس متمايز ديگرمتصل شود اما سه رأس بييشتر نداريم
پس بايد دررأس بادرجه 4طوقه يا دويال موازي موجود باشد كه امكان ندارد زيرا گراف ساده است.
مثال : 15ثابت کنيد اگر Gگرافی ساده با حد اقل دو رأس باشد آنگاه در اين گراف الاقل دو رأس با درجه
های برابر وجود دارند.
حل :فرض كنيم گراف Gداراي nرأس باشد) (n≥2واضح است كه حداكثر درجه هر رأس n-1است
چرا؟
اگر هيچ دورأس بادرجه هاي برابر وجود نداشته باشند بايد دنباله درجه رأس ها به صورت ذيل باشد:
)(0,1,2,3,…,n-1
اگراين گراف يك رأس از درجه صفر داشته باشد آنگاه نميتواند رأسي ازدرجه n-1داشته باشد .زيرا وقتي
درجه يك رأس صفر باشد n-1 ،رأس ديگر باقي مي ماند كه حد اكثر درجه در آنها n-2است ،لذا nرأس
داريم كه درجه هاي آنها در بين n-1عدد n-2 ,…, 2 , 1, 0است .در نتيجه بايد يكي از اين اعداد الاقل
درجه 2رأس باشد(اصل النه كبوتري) به همين ترتيب اگر گراف رأسي از درجه صفر نداشته باشد n
رأس داريم که درجه های آنها در بين n-1عدد n-1،…،2،1است در نتيجه بايد يكي ازاين اعداد الاقل
درجه دو رأس باشد.
تعريف :بزرگترين عدد بين درجه رأس هاي گراف Gرا ماكسيمم درجه G
مي ناميم وآن را با ) ∆(Gيا به طور خالصه تر با ∆ نشان مي دهيم.
كوچكترين عدد بين درجه رأس هاي گراف Gرامينيمم درجه Gناميده و آن
را با ( δ)Gيا به طور ساده تر δنمايش مي دهيم.
اگر دنباله درجه هاي رأس هاي يك گراف را به طور صعودي مرتب كرده باشيم آنگاه داريم:
∆ ≥δ≥ di بالفاصله ازاين نامساوي نتيجه مي گيريم كه به ازاي هر ،iكه هر 1≥i≤pداريم؛
درنتيجه؛ ∆ pδ≤2q≤pبنابراين:
𝑞2
∆≥ ≥δ يا
𝑝
بنابراين ،اگر در گراف p ،Gتعداد رأس ها و qتعداد يالها و δو ∆ به ترتيب مينيمم و ماكسيمم
𝑞2
∆ ≥ ≥δ درجه رأس ها باشند آنگاه:
𝑝
1 1
∆pδ ≥ q ≤ p
2 2
مثال : 16دريك گراف ساد ه فرض كنيم δ =2وتعداد يالها 14باشد .دراين صورت ∆ ماكسيمم درجه
رأس ها همواره ازچه عددي كمتر است؟
1 1
چون q=14پس pδ ≥ 14 ،يا 𝑝(2) ≥ 14درنتيجه P ≤14لذا اين گراف حداكثر 14رأس دارد
2 2
بنابراين ∆ حد اكثر ميتواند برابر 13باشد يعني همواره ∆≥13
مثال : 17دريك گراف ساده ∆ = 4اگر دراين گراف تعداد يالها برابر 16باشد آنگاه اين گراف حداقل
چند رأس دارد؟
32 𝑞2
درنتيجه ≥4 ∆≥
𝑝 p
مثال : 18در يك گراف ساده از مرتبه 6واندازه 7دو رأس با درجه ماكسيمم و 4رأس با درجه مينيمم
است .ماكسيمم درجه ها يعني ∆ و مينيمم درجه رأس ها يعني δكدام اند؟
حل :چون اين گراف 6رأس دارد پس 2∆+4δ=14يعني دو رأس با درجه ماكسيمم و 4رأس با درجه
مينيمم است.
از اين رابطه داريم ∆+δ2 =7يا ∆ δ2 =7-واضح است كه بزرگترين مقدار ∆ مي تواند 5باشد زيرا
گراف 6رأس دارد .اگر ∆=5آنگاه δ =1اما اين امكان ندارد .زيرا وقتي دو رأس از درجه 5باشند بايد
ازهريك ازاين دورأس به تمام يالهاي ديگر يالي وجود داشته باشد يعني درجه 4رأس باقي مانده حداقل
بايد 2باشد كه امكان ندارد.
مثال : 19گراف ساده Gاز مرتبه 10است داراي 4رأس از درجه ماكسيمم 3 ،رأس از درجه مينيمم و
3رأس ديگر با درجه هاي مساوي اند .اگر تعداد يالهاي اين گراف 9باشد اين گراف رامشخص كنيد.
حل :اگر درجه 3رأس با درجه هاي مساوي را αفرض كنيم آنگاه .4∆ +δ3+α3 = 18
چون) 4∆=3(δ-α-6پس بايد ∆ نيز مضرب 3باشد ،يعني ∆=3Kدرنتيجه .4k+δ+α = 6
1 1
با استفاده از رابطه ∆ pδ ≥ q ≥ pداريم δ5≥9≥5∆ ،لذا بايد ∆ ≤2و .δ≥1اما ∆ مضرب 3و ∆
2 2
همواره كوچكتر از 5است زيرا در غير اين صورت جمع يالها از 18بيشتر مي شود .درنتيجه ∆ فقط مي
تواند برابر 3باشد.
چون δ≥1پس δ=1يا δ= 0اما δ ≠ 1زيرا درغير اين صورت α=1ولذا 6رأس از درجه مينيمم مي شود
پس
δ=0و .α= 2
لذا دنباله درجه ي رأس هاي اين گراف به صورت زير است.
)(3,3,3,3,2,2,2,0,0,0
دو گراف با ويژه گي هاي فوق درشكل ها رسم شده است .آيا اين دوگراف يكريخت هستندچرا؟
روش براي تشخيص گرافي بودن يك دنباله وجود دارد كه به روش هاول وحكيمي معروف است.
فرض كنيم دنباله درجه رأس هاي يك گراف ساده رابه طور نزولي به صورت زير مرتب كرده
باشيم )1((m,a1,a2,…,am,am+1,...,ap) :اگراولين عدد دنباله يعني mرا كنار گذاشته و ازهريك از m
عدد بعدي ،يك واحد كم كنيم ،دنباله زير بدست مي آيد:
34
))2((a1-1,a2-1,...,am-1,am+1,...,ap
اكنون دنباله ( )1يك دنباله گرافي است اگر وفقط اگر دنباله ( )2يك دنباله گرافي باشد.
حل :عدد 3اولين عدد دنباله فوق را كنار گذاشته ازهريك از 3عدد بعدي يك واحد كم مي كنيم.
دنباله ( (2،1،1به دست می آيد دوباره از اين دنباله عدد 2را كنار گذاشته ازدوتاي ديگر يك واحد كم
ميكنيم .به دنباله ( )0،0مي رسيم كه دنباله گراف تهي است.
پس دنباله ( )3،3،2،2نيز دنباله درجه رأس هاي يك گراف است يعني دنباله گرافي است.
مثال : 21كدام دنباله درجه رأس هاي يك گراف ساده است .يعني دنباله گرافي است.
حل :در دنباله ) (3,3,2,2,1,1عدد 3اولين عدد دنباله را كنار مي گذاريم و از 3عدد بعدي يك واحد كم
مي كنيم دنباله ) (2,1,1,1,1بدست مي آيد.
اكنون از اين دنباله عدد 2را كنار گذاشته و از دو عدد بعدي يك واحد كم مي كنيم دنباله )(0,0,1,1
بدست
مي آيد كه مي تواند دنباله درجه رأس هاي گراف زير باشد.
لذا دنباله ) (2,1,1,1,1و در نتيجه دنباله ) (3,3,2,2,1,1يك دنباله گرافي است .اما خواهيم ديد كه
دنباله ) (5,4,4,4,2,1يك دنباله گرافي نمي باشد .عدد 5را كنار گذاشته از 5عدد بعدي يك واحد كم مي
كنيم به دنباله ) (3,3,3,1,0مي رسيم .در اين دنباله نيز 3را كنار گذاشته از 3عدد بعدي يك واحد كم مي
كنيم به دنباله ) (2,2,0,0مي رسيم .اما اين دنباله گرافي نمي باشد .زيرا هيچ گراف ساده اي با اين دنباله
درجات وجود ندارد.
35
در اين دنباله n= 4و دو رأس از درجه صفر است .بايد در دو رأس ديگر طوقه وجود داشته باشد يا يال
موازي داشته باشيم.
تعريف :يك گراف منتظم است هرگاه تمام رأس هاي ان داراي درجه هاي يكسان باشند.
يك گراف rـ منتظم يا منتظم از درجه rاست ،هرگاه درجه هر رأس آن rباشد.
واضح است كه اگر Gيك گراف كامل ازمرتبه pباشد آنگاه اين گراف( -)P-1منتظم ازدرجه
p-1است .اما توجه داشته باشيد كه عكس آن همواره صحيح نمي باشد.
با توجه به تعريف nضلعي( )n ≥3در هندسه هر nضلعي يك گراف 2ــ منتظم است .توجه داشته باشيد
عكس آن همواره صحيح نمي باشد.
اثبات :چون گراف nرأس دارد كه هر رأس از درجه rاست ،پس مجموع درجه رأس هاي اين گراف nr
𝑟𝑛
است .اما تعداد يالها نصف مجموع درجه رأس ها است پس تعداد يالها يا اندازه گراف است.
2
𝑟𝑛
صحيح نمي باشد و لذا چنين با توجه به قضيه فوق واضح است كه اگر nو rهر دو فرد باشند آنگاه
2
گرافي وجود ندارد .يعني نتيجه زير را داريم:
اگر nو rهر دو فرد باشند ،آنگاه گرافي rــ منتظم و از مرتبه nوجود ندارد.
بنابر اين در هر گراف rـ منتظم اگر nتعداد رأس ها فرد باشد بايد rزوج باشد يعني rيكی از اعداد
} {0,2,4,…,n-1است.
مثال : 22چه تعداد از گراف هاي زير موجود وچه تعداد موجود نيستند؟
حل 1 :ــ با توجه به رابطه nr =2qچون q = 8و r = 3در نتيجه 3n =16كه nعددي تام بدست نمي
آيد پس چنين گرافي وجود ندارد.
7×2
2ـ وجود دارد مي تواند 7ضلعي باشد=7 = q .
2
مثال : 23يك گراف rـ منتظم داراي 16يال است حد اكثر مقدار rكدام است؟
𝑞1+√1+8
≥ pيا 𝑞 p(p-1)≥ 2پس P(P-1) ≥32در نتيجه .p≥ 7 از طرفي در هرگراف
2
با توجه به رابطه فوق حد اقل pبرابر 8است پس حد اكثر rبرابر 4است.
درگرافي كه نمودار آن رسم شده است ،مي توانيم از رأس v1به رأس v4برويم به اين صورت كه با
گذشتن از يال e1به v2و سپس با گذشتن از يال e7به v4مي رسيم.
38
چندين نوع از دنباله هاي با رأس ها و يالهاي مجاور در گراف ها وجود دارند:
نوعي كه در آنها يال تكراري موجود نباشد ،نوعي كه در آن رأس تكراري موجود نباشد ،ونوعي كه نقطه
شروع و انتها يكي باشد با توجه به ويژگي هاي فوق تعريف هاي زير را داريم:
تعريف :يك گشت به طول kدر يك گراف k ،يال متوالي به فرم زير است:
uv, vw ,wx,...,yz
اين گشت رابه صورت uvwx…yzنشان داده ،و گشت بين uو zمي ناميم.
39
ميتوانيم تصور كنيم كه اين گشت از uبه ،vسپس از vبه wسپس از wبه xو به همين ترتيب ادامه مي
يابد تا بالخره به رأس zمنتهي مي شود.
اگر گراف جهت دار نباشد ميتوان تصور كرد كه اين گشت از zبه yو در ادامه نهايتا ً به v ,w,xو
باالخره به uمنتهي مي شود .بنابراين مي توانيم اين گشت را با zy… x w v uنشان داده و گشت بين z
و uبناميم.
توجه داشته باشيم كه از اين تعريف نمي توان نتيجه گرفت كه تمام يالها يا تمام رأس ها در يك گشت
متمايزند.
به عنوان مثال ،در گراف زير uvwxywvzzyيك گشت به طول 9بين دو رأس uو yاست ،كه در آن
يال vwدوبار وهمچنين راس هاي z,y ,w ,vدو بار تكرار شده اند.
در مواردي بهتر آن است كه بتوانيم شرايط محدود كننده اي براي يك گشت قائل شويم مثالً در كل ،يال ها
يا رأس هاي تكراري نداشته باشيم يا به عبارتي رأس ها همگي و يالها نيز همگي متمايز باشند .بنابر اين
تعريف زير را داريم:
تعريف مسير :يك مسير يك گشت است كه همه يالها و همه رأس ها درآن متمايز باشند.
درشكل قبلي گشت vzzywxyيك مسير نمي باشد زيرا رأس هاي zو yدوبار تكرارشده اند.
اما درگشت vwxyzراسي تكرار نشده است ،وبنابر اين يك مسير است .اين مسير به طول 4مي باشد مي
توانيم مسير را به صورت زير نيز تعريف كنيم كه معادل همان تعريف قبلي است.
تعريف :اگر uو vدو رأس متمايز درگراف Gباشند ،يك مسير از uبه vدرگراف Gدنباله اي
شامل) (m+1رأس دو به دو متمايز Gاست كه از uآغاز و به vختم مي شود .وهر دو رأس
متوالي اين دنباله در Gمجاور مي باشند ،عدد طبيعي mرا طول مسير از uبه vمي ناميم كه
همان تعداد يالها درمسير است .طول مسير همواره ازتعداد رأس ها يكي كمتر است.
يادداشت :يك مسير از رأس vبه خود رأس vرا يك مسير با طول صفر تلقي مي كنيم.
مثال : 28در گراف شكل زير تمام مسير هاي بين sو yرا بنويسيد.
40
همچنين نوع خاصي از گشت ها يا مسير ها را داريم كه نقطه شروع و نقطه انتهاي آنها يك رأس است.
در واقع گوييم بسته اند ،لذا تعريف زير راداريم:
تعريف :يك گشت بسته درگراف يالهاي متوالي به فرم uv ,vw ,wx ,…,yz ,zuاست كه نقطه
شروع و پايان يك رأس باشد.
يك دور يك گشت بسته است كه همه يال ها در آن متمايز و همه رأس هاي مياني نيز متمايز هستند.
گشت بسته vywxyzvيك دور نمي باشد ،درصورتي كه گشت هاي vwxyvو vwxyzvهمگي دور
مي باشند.
در گراف ساده دور را چنان درنظر مي گيريم كه حد اقل شامل سه يال باشد ،اين تعريف به صورت زير
است.
يك دور از گراف Gدنباله اي به صورت v1 ,v2 ,…, vm ,vm +1= v1با شرط m ≥ 3شامل
m+1رأس Gاست كه در آن viها دو به دو متمايز و هر دو رأس متوالي دنباله در Gمجاورند.
𝑚 ≤ 𝑖 ≤.1
هر دور به طول 3مانند abcaدر شكلي كه رسم شده است يك مثلث ناميده مي شود.
با توجه به تعريف فوق گراف تهي داراي هيچ دوري نمي باشد زيرا يالي ندارد حتي گراف هاي كامل k1
و k2دوري ندارند اما گراف كامل Kpكه p≥ 3دور دارد.
محاسبه تعداد مسير هاي متمايز بين دو رأس در گراف كامل Kp
مي دانيم در يك گراف كامل تمام يالها رسم مي شوند فرض كنيم Gگراف كامل از مرتبه pباشد،p ≥ 2
رأس ها را v1 ,v2,..., vpمي ناميم .اگر uو vدو رأس متمايز و دلخواه اين گراف باشد .يك مسير به
طول 1كه همان vuاست بين uو vوجود دارد.
42
حال اگر بخواهيم مسير هاي متمايز به طول 2را كه بين uو vهستند پيدا كنيم به جز دو رأس uو vتعداد
2ـ Pرأس باقي مي ماند كه هر يك ميتوانند بين uو vواقع شوند يعني p-2مسير به صورت uvi vداريم
كه viيكي از p-2رأس باقي مانده است.
به همين ترتيب اگر بخواهيم مسيرهاي به طول 3را پيدا كنيم بايد بين uو ،vدو رأس از p-2رأس باقي
مانده قرار گيرد ،مانند .uvivjvپس قرار دادن p-2شي متمايز را در 2خانه داريم .براي اولي p-2حالت
وجود دارد و وقتي اولي انتخاب شد براي دومي p-3حالت وجود دارد لذا در كل) (p-2)(p-3حالت وجود
دارد در نتيجه تعداد مسيرهاي متمايز با طول 3بين uو vبرابر) (p-2)(p-3است.
به طور كلي اگر بخواهيم تعداد مسير هاي متمايز به طول mرا بين uو vپيدا كنيم گوييم بايد m-1رأس
از
P-2رأس باقي مانده بين uو vواقع شوند .يعني قراردادن p-2شي متمايز را در m-1خانه داريم .
اولي به ( )p-2دومی به ) (p-3و ...باالخره( )m-1امي به( ) p-mطريق امكان پذير است.
لذا دركل به ( )p-2()P-3(...)P-mطريق امكان پذير است .كه همان تبديل( )m-1از( )p-2است.
!)(𝑝−2
=)(p-2)(p-3)….(p-m
!)(𝑝−𝑚−1
قضيه :در هر گراف كامل Kpتعداد مسير هاي به طول mبين دو رأس متمايز برابر است با:
)(p-2)(p-3)...(p-m)= p(p-2,m-1
𝑝−2
=(𝑚−1 !))(m − 1
بهتر است همواره از اولين رابطه يعني حاصل ضرب پرانتزها استفاده كنيد.
حل 1:ــ تعداد ميسر هاي به طول 2بين دو رأس متمايز برابر (8-2)=6است)m=2( .
2ـ براي محاسبه كل مسير هاي به طول 2گوييم بين هر دو رأس متمايز 6ميسر به طول 2وجود دارد.
چون 8رأس داريم پس هر رأس را مي توان با 7رأس ديگر در نظر گرفته مسير بين آن و هر يك را پيدا
كنيم كه تعداد آنها 6× 7است .اما چون 8رأس داريم اين كار به 8بار انجام مي گيرد ،لذا تعداد مسير ها
6× 7 × 8مي شود .اما هر مسير دوبار به حساب آمده است زيرا مسير abcبا cbaيكي است.
1
لذا تعداد بر 2تقسيم مي شود كه برابر × 8 × 7 × 6 = 168است.
2
تعداد را به كمك فرمولهاي تبديل به سادگي ميتوان محاسبه كرد .اما ما عمدا ً اين كار را انجام نداده ايم تا با
روش استدالل با حل اين نوع مسائل آشنا شويد.
چون 8رأس داريم و هر مسير به طول 2شامل 3رأس متمايز به صورت abcاست پس بايد تعداد
!8 !8
است. تبديالت 3تايي از 8را پيدا كنيم كه برابر× = =68 × 7
!(8−3)! 5
اكنون اين تعداد را بر 2تقسيم مي كنيم همان عدد قبلي بدست مي آيد.
3ــ تعداد مسير هاي به طول 4بين دو رأس برابر )8-2((8-3)(8-4)=120است.(p=8, m=4) .
4ــ براي پيدا كردن تمام مسير هاي به طول 4در اين گراف مانند قسمت قبل عمل ميكنيم .بين هر دو رأس
120مسير به طول 4داريم ،چون 8رأس داريم پس هر رأس كه انتخاب كنيم با 7رأس ديگر مي تواند دو
انتهاي چنين مسيري باشد پس 7انتخاب داريم وانتخاب هر رأس نيز به 8طريق ممكن است پس براي انتخاب
هر دو رأس 8 × 7طريق وجود دارد كه براي هر دو راس 120مسير داريم پس تعدا كل مسيرها × 8× 7
1
120است كه هر مسير دوبار به حساب آمده است لذا تعداد كل 8× 7 × 120 xاست.
2
1
×8×7×6×5×4 يا
2
گراف كامل Kpمفروض است p≥ 2مي خواهيم تعداد كل مسير هاي به طول mرا در اين گراف پيدا
كنيم.
44
روش اول :تعداد مسير هاي به طول mبين هر دو رأس uو vبرابر ) (p-2)(p-3)… (P-mاست كه
قبالً محاسبه كرده ايم.
اكنون انتخاب دو رأس متمايز از pراس مي ماند كه به ) p(P-1طريق ممكن است لذا تعدا مسير ها
) p(p-1)(p-2)… (p-mاست كه هر مسير دوبار به حساب آمده است پس تعداد كل برابر
1
) p(P-1)… (p-mاست.
2
روش دوم :هر مسير به طول mبه صورت ua1a2…am-1 vاست كه انتخاب ) (m+1رأس از pرأس
!𝑝
است. و برابر تعداد تبديل هاي ) (m+1از pمي باشد كه برابر
!))(𝑝−(𝑚+1
!𝑝
است .اما هر مسير دوبار به حساب آمده است لذا تعداد يعني تعداد كل مسيرها
!))(𝑝−(𝑚+1
1 !𝑝
است ،بنابراين: برابر
!)2 (𝑝−𝑚−1
تعداد كل مسير هاي به طول mدر گراف كامل Kpبرابر است با:
1 !𝑝 1
)= p(P-1)(P-2)… (p-m
!)2 (𝑝−𝑚−1 2
اكنون با استفاده از روابط فوق مي توانيم تعداد كل مسير هاي به طول P-1،...،3،2،1را در گراف كامل
Kpپيدا كنيم.
بنابراين تعداد کل مسير ها به طول p-1 ،... ، 3 ، 2 ، 1برابر جمع اين مقادير است که برابر است با:
1 !𝑝 !𝑝 !𝑝 !𝑝 𝑝! 1 1 1 1
( + =) +.....+ + ( + + + ⋯.+ )
!)2 (𝑝−2)! (𝑝−3 !1! 0 2 !0! 1! 2 !)(𝑝−2
تعداد كل مسير هاي به طول p-1،...،3،2،1در گراف كامل kpبرابر است با:
1 1 1 1 1
𝑝! ( + + +…+ )
2 !0 !1 !2 !)(𝑃−2
توجه داشته باشيد كه رابطه اي كه در باال ثابت كرديم تعداد كل مسير هاي به طول p-1،...،3,2,1در
گراف كامل Kpاست اگر منظور تعداد كل مسيرهاي به طول p-1،...،2،1بين دو رأس متمايز مفروضی
مثالً دو رأس viو vjباشد نبايد از اين رابطه استفاده كنيم .چنانچه قبالً محاسبه كرده ايم:
تعداد مسير هاي به طول mبين دورأس viو vjبرابر است با:
!)(p−2
=)(p-2)(p-3)… (p-m
!)(p−m−1
لذا تعداد مسير هاي به طول p-1,...,3,2,1بين دو رأس متمايز viو vjدرگراف كامل kpبرابر
است با
!)(𝑝−2 !)(𝑝−2 !)(𝑝−2
+ + ⋯+
!)(p−2 !)(p−3 !0
مثال : 30درگراف كامل K5چند مسير به طول 4,3,2,1بين دو رأس متمايز a,bوجود دارد .كالً
چندمسير به طول 4,3,2,1در اين گراف وجود دارد.
حل :براي حالت اول يعني تعداد مسير ها بين دو رأس a ,bداريم:
1 1 1 1 1 1 8
(5-2)!( + + + )= 3!(1+1+ + )= 3! ( ) = 16
!0! 1! 2 !3 2 6 3
مثال : 31گراف ساده Gگرافی از مرتبه 6و 3ــ منتظم مي باشد .تعداد مسير هاي به طول 2را در آن
پيدا كنيد.
46
حل :هر رأس كه اختيار كنيم چون درجه آن 3است به سه رأس ديگر متصل است لذا اگر اين رأس را
رأس مياني مسير به طول 2اختيار كنيم به اين ترتيب 3مسير وجود دارد كه اين رأس ،رأس مياني آن
است.
مثالً در شكل bad ،و bacو dacاين سه مسير هستند .چون 5رأس داريم پس تعداد كل مسير ها
3×5=15است .نمودار چنين گرافي به صورت زير مي تواند باشد.
مثال : 32گراف ساده Gبا دنباله درجه رأس هاي ( )4،3،2،2،1مفروض است در اين گراف چند مسير
به طول 2وجود دارد.
حل :به طور كلي اگر درجه ی رأس گراف ساده اي برابر mباشد ( ،)m≥ 2چون اين رأس به mرأس
(mاست .
2
ديگر متصل شده است ،لذا تعداد مسير هايي كه اين رأس نقطه مياني آن باشد ،برابر)
47
زيرا اين مسيرها به صورت diadjهستند كه i≠ jدر واقع انتخاب 2عدد از mعدد بدون تكرار را داريم
كه همان تركيب 2از mاست .با استفاده از اين رابطه با داشتن درجه هاي رأس ها در يك گراف ساده مي
توانيم تعداد مسيرهاي به طول 2را پيدا كنيم اگر دنباله درجه رأس ها در يگ گراف ساده به صورت
) (m1,m2,…,mpباشند ( هر miرا كه برابر يك باشد كنار مي گذاريم زيرا نقطه مياني هيچ مسيري نمي
باشد)
آنگاه تعداد مسير هاي متمايز به طول 2دراين گراف برابر است با:
(m1
2
) +(m2
2
) +...+ (mp
2
)) ,(1≤ i ≤ p, mi ≥ 2
مانند آنچه تعداد مسيرها را در گراف كامل پيدا كرديم مي توانيم تعداد دور ها را نيز در گراف پيدا كينم.
اگر بخواهيم تعداد دور هاي به طول mرا در گراف Kpپيدا كنيم .وقتي دور به طول mباشد ،بايد m
رأس را انتخاب كنيم ،فرض كنيم شروع دور از رأس v1باشد در اين صورت دور به طول mو با شروع
v1 v2 v3…vm v1 از v1به صورت :
p
(mطريق صورت مي گيرد اكنون تعداد جايگشت است .لذا انتخاب mرأس از pرأس را داريم كه به )
𝑝
هاي دوري آن بايد محاسبه شود لذا تعداد دورهاي به طول mدر گراف Kpبرابر!) (m))m-1بدست مي
1 𝑝
2
( 𝑚
آيد كه هر دور دوبار به حساب آمده است در نتيجه تعداد دوره هاي به طول mبرابر !))(𝑚 − 1
است.
) (3≤ m ≤ pتوجه داشته باشيم كه رأس هاي گراف برچسب دار مي باشند.
ميتوانيم با استفاده ازمفهوم مسير نوعي از گراف ها را بررسي كنيم كه گراف همبند يا متصل ناميده
ميشوند .به طور غير رسمي مي توان گفت گرافي همبند است كه يك تكه باشد ،يا به عبارتي بتوان از هر
رأس آن در طول دنباله يالهاي مجاور به هر رأس ديگر رسيد.
به عنوان مثال گراف رسم شده در نمودار زير همبند نمي باشد بلكه ميتوان آن رابه چهار تكه تقسيم كرد كه
هرتكه يك گراف همبند است.
48
مشاهده ميكنيم كه مسيري بين x,yوجود دارد كه در همين زير گراف مي باشد ،اما بين دو رأس uو yيا
بين دو رأس xو uهيچ مسيري وجود ندارد.
تعريف :يك گراف Gهمبند است هرگاه بين هردو رأس آن مسيري وجوداشته باشد .درغير اين
صورت آن را ناهمبند مي ناميم.
در گراف همبند ،Gيالي را كه اگر برداشته شود گراف ناهمبند می شود پل می ناميم.
مولفه ها مي ناميم.
هر گراف ناهمبند ميتواند به تعدادی زير گراف همبند بخش شود كه آنها را ً
در شكل يال abيك پل است زيرا اگر آن را برداريم گراف ناهمبند مي شود .درشكل زير گراف نا همبند
مولفه است.
Gداراي سه ً
49
مثال : 33
مولفه باشد.
2ــ يك گراف نا همبند با 8رأس رسم كنيد كه داراي دو ً
مثال : 34كدام يك از بيانيه هاي زير صحيح مي باشد وكدام صحيح نمي باشد.
4ـ فرض كنيم uو vدو رأس گراف Gباشند كه دوري ازگراف شامل آن دوباشد ،اگريك يال از اين دور
حذف كنيم بازهم مسيري از uبه vوجود دارد.
5ـ اگر Gيك گراف همبند و Gشامل يك دور باشد ،آنگاه ميتوان يك يال اين دور را حذف كرد بدون آن كه
گراف ناهمبند شود.
7ـ هر گراف ساده از مرتبه pكه همبند باشد حد اقل p-1يال دارد .يعني q≥ p − 1و لذا اگرq< p − 1
ناهمبند است.
حل :
1ــ نادرست است .اگر گرافي فقط يك رأس داشته باشد آن راهمبند به حساب مي آوريم.
2ــ صحيح است .درگراف كامل بين هر دو رأس مسيري وجود دارد.
4ـ صحيح است .زيرا با حذف يك يال از هر دور آن دور به يك مسير تبديل مي شود.
5ـصحيح است .زيرا با حذف يك يال از يك دور آن دور به مسير تبديل مي شود لذا بين هر دو رأس آن
دور يك مسير داريم پس گراف همبند باقي مي ماند.
6ـ نادرست است .بين aو cيا dيا fيا eمسيري نداريم.
7ـ صحيح است .درهر گراف همبند بين هر دو رأس مسيري وجود دارد .چون pرأس داريم پس حد اقل با
p-1يال مي توان رأس ها را بهم متصل كرد.
توجه داشته باشيد كه عكس اين گفته همواره صحيح نمي باشد يعني ممكن است گرافي ازمرتبه PدارايP-
1يال باشد اما همبند نباشند .مانند شكل زير:
مثال :35ثابت كنيد در هر گراف همبند از مرتبه (p≥ 2)،pحد اكثر درجه هر رأس برابر تعداد يال ها
يعني qاست.
حل :مي دانيم در هر گراف همبند درجه هر رأس حد اقل برابر يك است .فرض كنيم گراف همبند رأسي از
درجه q+1داشته باشد لذا q+1≤ 𝑝 − 1يا .q≤ 𝑝 − 2اگر δمينيمم درجه رأس ها باشد واضح است كه
δ≥ 1درنتيجه؛
p
2q=∑i=1 deg(vi) ≥ (q + 1) + (p − 1)δ ≥ (q + 1) + (p − 1) = q + p
51
بنابراين 𝑝 ≥ qكه متناقص با فرض q≤ 𝑝 − 2است .لذا رأس با درجه q+1وجود ندارد .بنابراين:
در هر گراف همبند ،از مرتبه p≥ 2 ،pو اندازه qبه ازاي هر𝑝 ≤ 1≤ deg(vi) ≤ 𝑞،1≤ i
قضيه :اگر در گراف ساده Gازمرتبه pو اندازه qداشته باشيم ) 2q> (𝑝 − 1)(𝑝 − 2آنگاه Gهمبند
است.
اثبات :مي دانيم گراف كامل ازمرتبه ) (p-1همبند است آن را G′مي ناميم و در اين گراف تعداد يالها برابر
1
(𝑝−1است .حال اگر يك رأس به G′اضافه كنيم گراف Gازمرتبه pبدست مي آيد 2
) = )(p-1)(p-2
2
براي آن كه گراف Gهمبند شود كافي است فقط حداقل يك يال از اين رأس اضافه شده به يكي از رأس هاي
q≥ ( 𝑝−1 2
(𝑝−1است يعني )+1 2
Gمتصل شود در اين صورت تعداد يالهاي گراف همبند Gحداقل )+ 1
q> (𝑝−1يا) 2q > (𝑝 − 1)𝑝 − 2همواره مي توان يك گراف همبند ساخت. 2
بنابراين اگر)
q≤ (𝑝−1
2
ياداشت :عكس اين قضيه همواره صحيح نمي باشد .يعني ممكن است گراف Gهمبند باشد اما)
يا). 2q ≤ (𝑝 − 1)(𝑝 − 2مثالً در گراف همبند Hكه در زير رسم شده است p=4و . q=3
H
)2q=6=3× 2 = (p − 1)(p − 2
2q=8 ,(p-1)(p-2)=4×3=12
در اين قسمت دو نوع مهم ازگراف را بررسي مي كنيم .گراف هاي اويلري وهميلتني كه به نام هاي
لئونارد اويلر و ويليام راون هميلتون نام گذاري شده اند.
تعريف :گراف Gمفروض است .يك دور اويلري براي گراف Gدوري است كه شامل هر رأس و هر يال
Gباشد .يعني ،يك دور اويلري براي Gيك دنباله از رأس ها ويالهاي مجاور در Gاست كه انتها و ابتداي آن
يك رأس باشد ،هررأس حد اقل يك بار و هر يال دقيقا يك بار به كار مي رود.
گرافي را كه شامل يك دور اويلري باشد ،گراف اويلري مي ناميم .در واقع در دور اويلري ازهيچ يالي
نبايد دوبار عبور كنيم حتي اگر از رأس هايي چندين بار بگذريم ،بنابراين گراف اويلري بر حسب يالها
تعريف مي شود.
تعريف :گراف Gراهميلتني گوييم هرگاه داراي دوري باشد كه شامل تمام رأس ها باشد يعني اگر
ازمرتبه pباشد ،شامل دوري به طول pباشد.
حل :گراف( )1هم اويلري وهم هميلتني است abfgbcgecdefa ،يك دور اويلري است.همچنين اين
گراف از مرتبه 7و داراي دوري به طول 7است abgcdefa ،دوري به طول 7است لذا هميلتني است.
گراف( )2اويلري ميباشد اما هميلتني نمي باشد.
دور bcgfegbيک دور اويلري است و لذا گراف ( )2اويلري مي باشد اما اين گراف دوري به طول 5
ندارد.
bcgefbيك دورهميلتني است دوري به طول 5دارد ومرتبه گراف نيز 5است.
اكنون قضيه هايي را بيان خواهيم كرد كه درشناسايي گراف هاي اويلري وهميلتني اهميت دارند.
قضيه :فرض كنيم Gگرافي باشد كه هر رأس آن از درجه زوج باشد .دراين صورت Gرا مي
توان به دور هايي بخش كرد كه هيچ دو دوري يال مشترك نداشته باشند.
مثال : 37نشان دهيد چگونه مي توانيم گراف زير را به بخش هاي دوري تقسيم كنيم كه هيچ دو دوري يال
مشترك نداشته باشند.
حل :مي توانيم اين گراف را به 4دور c3 ، c2 ، c1و c4تقسيم كنيم كه هيچ دو دوري يال مشترك نداشته
باشند اين 4دور عبارت اند از:
قضيه :يك گراف همبند اويلري است اگر و فقط اگر هر رأس آن از درجه زوج باشد.
1ـ اگر Gيك گراف اويلري باشد ،آنگاه هررأس آن از درجه زوج است.
2ـ اگر هر رأس گراف همبند Gداراي درجه زوج باشد ،آنگاه Gيك گراف اويلري است.
زيرا گراف هاي زيادي وجود دارند كه درجه تمام رأس ها درآنها زوج باشد اما اويلري نباشند.
هر گراف فوق از درجه زوج است اما گراف اويلري نمي باشد ،زيرا گراف همبند نيست.
همچنين از قضاياي فوق مي توان نتيجه زير را گرفت كه در رد گراف هايي اويلري مفيد است.
قضيه :اگر رأسي دريك گراف از درجه فرد باشد آنگاه اين گراف اويلري نمي باشد.
( k8)1گراف اويلري نمي باشد زيرا اين گراف 7ــ منتظم است يعني هررأس از درجه فرد است.
( K5)2اويلري است ،زيراهمبند است وهر رأس آن از درجه زوج است .گراف 4ـ منتظم است.
هر گراف كامل Kpكه در آن p≥ 3وpعددي فرد باشد يك گراف اويلري است .زيرا درجه هر
رأس عددي زوج است.
اكنون اگر به مساًله هفت پل گونيكسبرگ برگرديم نموداري مانند شكل زير براي آن رسم كرديم.
55
مشاهده مي كنيم كه اين گراف داراي دور اويلري نمي باشد ولذا گراف اويلري نيست زيرا تمام رأس ها از
درجه فرد است .پس نمي توان از تمام رأس ها و پل ها گذشت به طوري كه از هر پل فقط يك بار بگذاريم.
ازنتايج ديگر مهمترين قضيه اين بخش يعني قضيه شناخت گراف اويلري آن است كه گشتي از يك رأس به
رأس ديگر پيدا كنيم به طوري كه از هر رأس حد اقل يك بار گذشته و از هر يال دقيقا ً يك بار بگذرد.
تعريف :گراف Gو دو رأس uو vاز آن مفروض اند .يك مسير اويلري از vبه uيك دنباله از يالها و
رأس هاي مجاور است كه ابتداي آن يا شروع آن vوانتهاي آن uباشد ،به طوري كه از هر رأس حد اقل
يك بار گذشته ،و از هر يال دقيقا ً يك بار بگذرد.
قضيه :گراف Gو دو رأس uو vاز آن مفروض اند .يك مسير اويلري از vبه uوجود دارد اگر
وفقط اگر G،گرافي همبند v ،و uاز درجه فرد باشند ،و تمام رأس هاي ديگر داراي درجه زوج
باشند .چنين گرافي را گراف نيمه اويلري نيز مي نامند.
مثال : 39نقشه يا پالن كف يك ساختمان درشكل زيررسم شده است .آيا مي توانيد يك مسيري پيدا كنيد كه
ازاتاق Aشروع وپايان آن اتاق Bباشد ،به طوري كه از هر درب داخلي اتاق هاي ساختمان فقط يك بار
عبور كنيم؟ يعني يك مسير اويلري با ابتداي Aو انتهاي Bپيدا كنيم.
حل :مي خواهيم از درب ورودي اتاق Aوارد ساختمان شويم واز درب خروجي اتاق Bازساختمان خارج
شويم .مهم نيست ازهراتاق چند بار بگذريم (رأس ها) اما بايد ازهردرب بين دواتاق دقيقا ً يك بار عبور
كنيم.
56
ابتدا نمودار گرافي ساختمان را درشكل ذيل رسم كرده ايم .هر اتاق را با يك رأس و درب هاي بين دو اتاق
را با يالها نشان داده ايم.
هر رأس اين گراف از درجه زوج است به جز رأس هاي Aو Bكه از درجه فرد مي باشند .لذا بنابر
قضيه قبل يك مسير اويلري از Aو Bوجود دارد .اين مسير به صورت زير
است AGHFEIHEKJDCB :اكنون كه با گراف هاي اويلري بيشتر آشنا شديم ويژگي هايي از گراف
هميلتني را بررسي كنيم.
تعريف كرديم كه گراف هميلتني گرافي است كه در آن دوري وجود داشته باشد كه تمام رأس ها بگذرد
يعني دوري به طول مرتبه گراف داشته باشد .صفت هميلتني به افتخار رياضيدان ايرلندي ويليام هميلتن
( 1805ـ )1865است كه وجود جوابي براي بازي دور دنيا را مورد بررسي قرار داد.
در اين بازي از بازيكن خواسته مي شود كه راهي درامتداد يالهاي يك دوازده وجهي يعني يك چند وجهي
منتظم با 20رأس 30 ،يال و 12وجه چنان پيدا كنيم كه ازهررأس دقيقا ً يك بار گذشته وسپس به رأس
شروع حركت بازگرديم.
57
درشكل هاي زيراين دوازده وجهي ونمودار گرافي آن درصفحه رسم شده است.
اين گراف داراي 20رأس و 30يال است .اين بازي داراي جواب است اگر و فقط اگر Gگراف هميلتني
باشد .بازي كن مي تواند از شروع با پنج حرف مفروض مثالً پنج حرف اوليه BCPNMبه دو روش يك
دورهميلتني را كامل كند.
BCPNMDFGHXWVJKLTSRQZB
مثال 40
1ـ چند دور هميلتني در گراف دوازده وجهي با شروع از JVTSRوجود دارد؟
2ـ يك مسير در گراف دوازده وجهي با شروع از BCDپيدا كنيد كه انتهاي آن Tباشد ،و شامل هر رأس
دقيقا ً يك بار باشد.
حل
JVTSRWXZWQPNMLKFDCBGHj
JVTSRWXHGFDCBZQPNMLKj
توجه داشته باشيد كه رأس بعد از Rبايد Wباشد ،زيرا درغيراين صورت رأس Wحذف مي شود.
BCDFGHXZQPNMLKJVWRST
58
اگر يك گراف هميلتني داشته باشيم با اضافه كردن يك يال به آن گراف هميلتني ديگري بدست مي آيد ،زيرا
مي توانيم دور هميلتني مانند قبل اختيار كنيم.
به اين ترتيب گراف هاي با درجه رأس هاي بزرگتر ويالهاي بيشتر بدست مي آيد كه بيشتر شبيه گراف
هاي هميلتني با رأس هاي ازدرجه كمتر است .ميتوانيم اين ايده را به روش هاي مختلفي انجام دهيم.
يكي ازاين روش ها درسال1960توسط ايستن ار( )Oystein Oreثابت شده است.
قضيه :Oreاگر Gگرافي ساده وهمبند با nرأس باشد كه ،n≥ 3وبه ازاي هر دو رأس غير
مجاور uو vداشته باشيم deg(v)+ deg(u)≥ n :آنگاه Gيك گراف هميلتني است.
به عنوان مثال ،در گرافي كه درزيررسم شده است ،به ازاي هردو زوج رأس غير مجاور uو،v
قضيه :فرض كنيم Gگرافي ساده وهمبند با nرأس باشد ،كه n≥ 3و به ازاي هر رأس
n
deg(v)≥ ،vدراين صورت گراف Gهميلتني است.
2
ياداشت :عكس قضيه Oerصحيح نمي باشد .ممكن است گراف Gهميلتني باشد اما دورأس غير مجاوري
مانند uو vدرآن باشد كه deg(v)+deg (u)< nكه nمرتبه گراف است.
59
درگراف رسم شده n=5و deg(u)+deg(v)=4 < 5به طور كلي گراف هر nضلعي كه≥ n
5هميلتني است وچون درجه هررأس آن دو است پس به ازاي هر دو رأس دلخواه آن
گراف پترسن به نام رياضي دان دانماركي جوليوس پترسن ناميده شده است .او اين گراف رادرسال 1898
درنوشته هايش مطرح كرده است .گراف پترسن يك گراف3ـ منتظم از مرتبه 10است وداراي 15يال
است .اين گراف به صورت هاي مختلفي مي تواند نشان داده شود .دوفرم آن درشكل هاي زير نشان داده
شده است .اين دو گراف رسم شده يكريخت هستند چرا؟
abvyeaنيز دوري به طول 5است وبه همين ترتيب دور هاي ديگري به طول 5داريم.
abvxdcwyeaدور به طول 9است .اين دور فقط شامل uنمي باشد .اين گراف دور به طول
10ندارد يعني دوري وجودندارد كه ازتمام رأس هاي آن بگذارد لذا هميلتني نمي باشد.
در اينجا گراف وزن دار معرفی می شوند که در آن ها با نسبت دادن يک عدد حقيقی نامنفی به هر يال
ساخته می شوند .اين اعداد اطالعاتی را برای فاصله دو رأس تشکيل دهنده يال به دست می دهند .اين
اطالعات ممکن است طول فاصله آن دو رأس (مثالَ برحسب متر و يا کيلومتر) ،مقدار کااليی که می توان
در امتداد يک يال ارسال نمود( که اين يال ممکن است نشان دهنده ی يک آزاد راه يا يک خط هوايی
باشد ).يا زمان الزم برای رفتن از يک رأس به رأس مجاور و . . .باشد.
تعريف :گراف ساده ) G(V, Eرا در نظر بگيريد به هر يال e=uvاز اين گراف يک عدد حقيقی غيرمنفی
را نسبت می دهيم و آن را وزن يال eناميده و با ) W(eنشان می دهيم .گراف Gرا وزن دار می ناميم
هرگاه يال های آن دارای وزن باشند.
مثال : 42گراف وزن دار زير خطوط راه آهن موجود بين 5شهر را نشان می دهد .در اين گراف وزن
هر يال مانند ) (a, bمدت زمان تقريبی رفتن از شهر aبه شهر bبرحسب ساعت است.
61
مثال :43وزن مسير abceو دور abceaدر مثال قبل به ترتيب عبارتند از 17و ، 24زيرا
abcea=5+4+8+7=24وزن دور
گرافی که شامل nرأس ) v1, v2, . . . , vn (n≥3و nيال } {v1, v2و } {v2, v3و {vn-1, vn} . . .می
باشد .گراف دوری را با Cnنشان می دهند.
گرافی که با اضافه کردن يک رأس به مرکز گراف Cnو اتصال دادن آن رآس به تمام راسهای Cnحاصل
می شود و آن را با Wnنشان می دهند .در اشکال زير تعدادی از گراف های چرخی نمايش داده شده
است.
62
گرافی که رأسهای آن نمايانگر 2nرشته بيت به طول nباشد و دو رأس مجاورند اگر و فقط اگر در يک بيت
با هم تفاوت داشته باشند .گراف – nمکعب را با Qnنمايش می دهند .در زير تعدادی از گراف های نامبرده
نمايش داده شده اند.
63
فرض می کنيم مجموعه ای از بازه های باز داريم .اگر اين بازه ها را به عنوان رئوس و اتصال دو رأس
را ،به شرط غيرخالی بودن بودن تقاطع بازه های متناظر ،يال ها در نظر بگيريم ،گرافی می توان رسم
کرد که به آن گراف بازه ای ها ميگويند .به عبارت دريگر گراف بازه ای متناظر با بازه های
بوده و در صورتی دو راس گرافی است که رئوس آن بازه های باز باز
مجاورند(ميانشان يال وجود دارد) که بازه های متناظر آن دو راس اشتراک غيرخالی داشته باشند.
مـثال :44به عنوان مثال می خواهيم گراف بازه ای متناظر با بازه های زير را رسـم کنيم :
پاسخ :دو بازه ) (1, 4و) (0, 2تقاطع غيرخالی دارند ،لذا راس های متناظر اين دو بازه را با يک يال به
هم وصل می کنيم .ولی دو بازه ) (0, 2و ) (2, 5اشتراکشان خالی است ،پس راس هايی متناظر اين دو
بازه به هم وصل نمی شوند .به اين ترتيب به همين استدالل نمودار گراف بازه ای شش بازه ی فوق به
صورت زير در می آيد:
64
گراف دوبخشی ،گرافی است که بتوان ست رأس های آن را به دو سب ست V1و V2چنان افراز نمود که
هر يال آن دارای يک رأس در V1و يک رأس در V2باشد .چنين افرازی را دو بخشی کردن گراف نامند.
مثال : 45گراف شکل ذيل يک گراف دوبخشی است.
زيرا که در اين گراف ،ست رئوس را می توان به دو ست} V1 = {x1, x2, x3, x4, x5و
} V2 = {y1, y2, y3, y4چنان افراز نمود که هيچ دو راسی در اين دو ست با هم مجاور نباشند و هر يال
تنها يک انتها در ست اول و يک انتها در ست دوم داشته باشد.
گراف دو بخشی Gبا ست افراز های V1و V2را کامل گوييم هرگاه بين هر رأس V1و V2يالی وجود
داشته باشد .اگر V1شامل mرأس و V2شامل nرأس باشد ،آنگاه گراف دوبخشی کامل را با Km, nنشان
می دهيم(به طور معمول m≤nدر نظر گرفته می شود) .گراف دوبخشی کامل را طور ذيل نيز تعريف
نموده می توانيم :اگر Gيک گراف دو بخشی باشد که در آن هر رأس از V1به تمام راسهای V2وصل شده
باشد G ،را يک گراف دو بخشی کامل می ناميم.
K2,3
K3,3
گراف ذيل يک گراف کامل دو بخشی k3, 4است.
اگر بتوان رأس های يک گراف را به Kبخش V1و V2و . . .افراز کرد به طوری که هر يال در گراف،
يک رأس از Viرا به يک رأس از (i≠j) Vjوصل کند ،آنگاه گراف را Kبخشی می ناميم.
در يک گراف – Kبخشی اگر هر رأس از Viبا هر رأس از (i≠j) Vjمجاور باشد ،گراف را – Kبخشی
کامل می ناميم و می نويسيم Kn1, n2, . . . , nk .که . |Vi|=ni
گراف های زير نمونه هايی از گراف های چند بخشی کامل هستند.
66
67
گراف Gرا مسطح گوييم هرگاه بتوان آن را به گونه ای رسم کرد که يال هايش (به جز در رأسها) همديگر
را قطع نکنند.
مثال :46گراف کامل K4يک گراف مسطح است .اگر چه گراف کامل k4به طور معمول با يال های متقاطع
مانند شکل ذيل ،جزء الف رسم می شود ،اما با وجود اين ،می توان آن را با يال های متقاطع مانند شکل
ذيل ،جزء ب رسم کرد .از اين رو ،گراف کامل k4مسطح است.
(الف) (ب)
ناحيه(وجه)
در ترسيم گراف مسطح ،قسمتی از شکل که توسط تعدادی از يال محصور شده است ،ناحيه يا وجه می
نامميم.
درج ٔه ناحيه
به تعداد يال های هر ناحيه گراف مسطحه Gدرجه آن ناحيه گفته می شود.
مثال : 49گراف زير دارای 7ناحيه داخلی R7 , R6 , R5 , R4 , R3 , R2 , R1و يک ناحيه خارجی R8
می باشد ،بنابراين گراف زير 8ناحيه دارد.
69
مثال : 50دو گراف G1و G2را در نظر بگيريد .درج ْه هر ناحيه و مجموع درجه های نواحی هر گراف
را بيابيد.
G1
حل:
4
8
∑ deg(𝑅𝑖) = 18
𝑖=5
قضيه :مجموع درجه های ناحيه های يک نقشه دوبرابر تعداد يال های آن است.
به گونه ی مثال ،اگر Riنواحی گراف مسطح Gباشند ،آنگاه 𝑒 ∑ deg(𝑅𝑖) = 2می شود .در مثال
فوق ديديم که تعداد يال های هر دو گراف نامبرده مساوی به 9بود که دوچند آن مساوی به 18می شود،
از طرف ديگر مجموع درجات ناحيه های هر کدام از گراف های فوق نيز مساوی به 18است.
به نمايش خاصی از يک گراف چندگان ْه محدود ،نقشه می گويند .يک نقشه را همبند گويند ،اگر گراف چندگانه
اصلی آن همبند باشد .يک نقشه صفحه را به ناحيه های متعدد تقسيم می کند .برای مثال ،نقشه شکل ذيل که
شش رأس و نه يال دارد ،صفحه را به پنج ناحيه تقسيم کرده است.
مالحظه می کنيم که چهار تا از اين ناحيه ها محدود شده است ،اما ناحيه پنج که در خارج نمودار است،
محدود نشده است .بنابراين ،بدون اين که کليت شمارش تعداد ناحيه ها از دست برود ،فرض می کنيم به جای
قرار دان نقشه در تمام صفحه ،نقشه در يک مستطيل بزرگ قرار دارد .مالحظه می کنيد که مرز هر نقشه
شامل يک دنباله از يال است .و گاهی اوقات نيز دور تشکيل می دهند .به طور مثال در شکل فوق ،مرز
های تمام ناحيه های بجز r3دور هستند .با وجود اين ،اگر با شروع از يک رأس مثالَ رأس Cدر خالف
جهت حرکت عقرب ساعت حرکت کنيم ،آنگاه مسير بسته :
)(C, D, E, F, E, C
به دست می آيد که در آن } {E, Fدوبار ظاهر می شود .منظور از درجه ناحيه rکه به صورت )deg(r
نوشته می شود ،طول يا دور گذر بسته ای است که ناحيه rرا محدود کرده است .توجه داشته باشيد که هر
يال ،يا دو ناحيه را محدود می کند ،يا در داخل يک ناحيه قرار دارد و در نتيجه ،از هر گذر دلخواهی که
روی مرز آن ناحيه است دوبار ظاهر می شود.
در شکل فوق درجات ناحيه های فوق قرار ذيل است:
مجموعه درجه ها مساوی به 18است و همانطور که انتظار داريم دو برابر تعداد يالهايش است.
برای سادگی در نمادگذاری ،رأس های يک نقشه را با نقطه های کوچک نشان می دهيم يا فرض می کنيم
که نقاط تقاطع خط ها يا منحنی در صفحه ،رأس های نقشه هستند.
71
فرمول اويلر
اويلر رياضی دان سويسی فرمولی ارايه داد که در آن ،ارتباط بين Vتعداد رأس ها E ،تعداد يال ها و R
تعداد ناحيه های هر نقشه همبند بيان می شود .به ويژه اين که:
V-E+R=2
مالحظه می کنيد که در شکل فوق E=9 ، V=6و R=5و همان گونه که از فرمول اويلر انتظار داريم:
V-E+R=6-9+5=2
تأکيد می کنيم که گراف اصلی يک نقشه بايد همبند باشد تا فرمول اويلر در مورد آن برقرار باشد.
فرض کنيد Gيک گراف چندگانه مسطح و همبند با سه رأس و يا بيشتر باشد ،از اين رو Gنه K1است و
نه . K2فرض کنيد Mنمايش گراف مسطح Gباشد .به آسانی ديده می شود که الف -ناحيه Mمی تواند
درجه 1داشته باشد تنها اگر مرز آن يک دور باشد .ب -ناحيه Mمی تواند درجه 2داشته باشد تنها اگر مرز
های آن شامل دو يال چندگانه باشد .بنابراين ،اگر Gگراف باشد و نه گراف چندگانه ،آنگاه هر ناحيه Mبايد
درجه 3يا بيشتر داشته باشد .از اين رو توضيح و فرمول اويلر برای اثبات نتيجه زير روی گراف های
مسطح استفاده می شود.
قضيه :فرض کنيد Gيک گراف مسطح و همبند با pرأس و qيال باشد که در آن p≥3است .آنگاه
.q ≤ 3p-6
توجه داريد که اين قضيه برای K1که در آن p=1و ،q=0و نيز برای K2که در آن p=2و q=1است،
برقرار نيست.
اثبات :فرض کنيد rتعداد ناحيه های نمايش مسطح Gباشد .بنا به فرمول اويلر:
p-q+r=2
حال نظر به يکی از قضايای گذشته که مجموع درجه های ناحيه ها برابر 2qاست .اما هر ناحيه ،درجه 3
يا بيشتر دارد .از اين رو:
2q≥3
𝑞2
≤ . rبا قرار دادن اين عبارت در فرمول اويلر به دست می آيد: بنابراين:
3
با ضرب نامساوی اخير در 3به دست می آيد 6≤3p-qکه نامساوی مورد نظر را نتيجه می دهد.
72
دو مثال مختلف از گراف های غيرمسطح ارايه می دهيم .ابتدا گراف سودمند را در نظر می گيريم يعنی
می خواهيم سه خانه B ، Aو Cرا به لوله های گاز ،آب و برق w ، gو bطبق شکل ذيل وصل کنيم،
مالحظه می کنيم که اين گراف ،گراف K3, 3است که دارای p=6رأس و q=9يال است .فرض کنيد که
اين گراف مسطح باشد .بنا به فرمول اويلر ،نمايش مسطح اين گراف ،دارای r=5ناحيه است .مالحظه می
کنيد که هيچ يک از سه رأس ان به يکديگر متصل نيستند ،از اين رو ،درجه هر ناحيه بايد چهار و يا بيشتر
از آن باشد و در نتيجه ،مجموع دررجه های آن بايد 20و يا بيشتر باشد .بنا بر يکی از قضايای قبلی اين
گراف بايد 10يال يا بيشتر داشته باشد .به اين ترتيب ،اين واقعيت که گراف 9 ، K3,3يال دارد نقض می
شود .بنابراين گراف سودمند K3, 3غير مسطح است.
اکنون مثال ديگر ذيالَ در نظر بگيريد .اين گراف ،يک گراف کامل K5با p=5رأس و q=10يال است.
اگر اين گراف مسطح باشد ،آنگاه بنا بر قضيه گذشته :
10=q≤3p-6=15-6=9
يک گراف مسطح است اگر و فقط اگر زيرگرافی يکريخت با K5و K3, 3نداشته باشد يا زيرگرافی يکريخت
با زيرتقسيمی از K3, 3و يا K5نداشته باشد .يا به عبارت ديگر يک گراف غير مسطح است اگر و فقط اگر
شامل يک زيرگراف همسانريخت با K3,3و يا K5باشد.
مثال :51گراف ذيل زيرگرافی يک ريخت از K3, 3را با خود دارد ،بنابراين گراف مسطح نيست.
مثال :52گراف زير ،گراف پيترسن بوده و زيرگرافی از K3, 3را با خود دارد ،بنابراين گراف مسطح
نيست.
مثال :53گراف ذيل نيز يک گراف نامسطح است ،زيرا شامل زيرگراف يکريخت با زيرتقسيمی از گراف
K5است.
74
گراف دوگان
فرض کنيد يک گراف مسطح Gطوری رسم شده است که هيچ يال آن به جز در راسهای ابتدايی و انتهايی
همديگر خود را قطع نمی کنند ،ناحيه های آن را با Riنمايش می دهيم .حال اگر گرافی را در نظر بگيريم
که رأسهای آن نواحی Riو به ازای هر يال مشترک بين دو ناحيه يک يال بين اين دو رأس قرار دهيم .آنگاه
به گراف حاصل ،گراف دوگان Gگويند و به طور معمول آن را با 𝑑 𝐺 نمايش می دهند.
مثال :54
75
(2درجه هر رأس گراف دوگان برابر با تعداد يال های مرزی هر وجه ناحيه متناظر با آن رأس است.
(3يک رأس از درجه يک در ، Gيک طوقه در 𝑑 𝐺 به وجود می آورد و يک طوقه در Gيک رأس از
درجه يک در 𝑑 𝐺 نتيجه می دهد.
گراف Gرا در نظر بگيريد .رنگ آميزی رأس يا به صورت ساده رنگ آميزی گراف ،Gنسبت دادن رنگ
هايی به رأس های گراف است به طوری که رأس های مجاور گراف ،رنگ های مختلف داشته باشند .می
گوييم گراف n ، Gرنگ پذير است اگر يک رنگ آميزی از Gوجود داشته باشد که از nرنگ استفاده
کرده باشد( .از آنجا که کلمه ” “colorهم به عنوان اسم به معنای رنگ و هم به عنوان فعل به معنای رنگ
آميزی کردن به کار می رود ،از اين رو به جای کلمه ” “colorبرای رساندن مفهوم عمل نسبت دادن رنگ
به رأس های گراف Gاز کلمه ” “paintبه معنای رنگ زدن استفاده می کنم .حد اقل تعداد رنگ های مورد
نياز برای رنگ زدن گراف ، Gعدد فامی Gناميده می شود و آن را با ) ᵡ(Gنشان می دهند.
الگوريتم ذيل که توسط ولش) (Welchو پاول) (Powellارايه شده است ،برای رنگ آميزی گراف G
کاربرد دارد .تأکيد می کنيم که اين الگوريتم هميشه حداقل تعداد رنگ هايی را که برای رنگ آميزی
گراف Gالزم است ،به دست نمی دهد.
مرحل ٔه : 1رأس های گراف Gرا برحسب نزول درجه ها مرتب کنيد ( .اين ترتيب لزوما َ منحصر به فرد
نيست ،زيرا بعضی از رأسها ممکن است درجات يکسان داشته باشند).
مرحل ٔه : 2ابتدا رنگ C1را به اولين رأس و آنگاه به طور متوالی ،رنگ C1را به رأسی نسبت دهيد که
مجاور رأس قبلی ای نيست که به آن C1نسبت داده شده است.
مرحل ٔه :3مرحله 2را ال رنگ دوم C2و رأس هايی که رنگ آميزی نشده اند ،تکرار کنيد.
مرحل ٔه : 4مرحله 3را با رنگ سوم C3و آنگاه با رأس چهارم C4تکرار کنيد و اين فرايند را تا آنجا ادامه
دهيد که تمام رأس ها رنگ آميزی شده باشند.
اگر رأس های گراف Gرا برحسب درجه رأس ها به صورت نزولی مرتب کنيم ،دنباله رأس های ذيل
به دست می آيد:
رنگ اول را به رأسهای A5و A1و رنگ دوم را به رأسهای A3و A4و A8نسبت می دهيم .رنگ سوم
به رأس های A2 ، A7و A6نسبت داده می شود .به تمام رأس ها ،يک رنگ نسبت داده شده است و از اين
رو ،گراف -3 ، Gرنگ پذير است .مالحظه کنيد که گراف -2 ، Gرنگ پذير نيست ،زيرا رأس های A1
A2 ،و A3به يکديگر متصل هستند ،از اين رو بايد به آن ها رنگ های مختلف نسبت داده شود .بنابراين
. ᵡ(G)=3
ب -گراف کامل Knبا nرأس را در نظر بگيريد .از آنجا که هر رأس اين گراف مجاور هر رأس ديگر اين
گراف است ،از اين رو Kn ،در هر رنگ پذيری به nرنگ احتياج دارد .نبابراين ᵡ(Kn)=n
هيچ راه ساده ای وجود ندارد تا واقعا َ تعيين کنيم که يک گراف دلخواه n ،رنگ پذير است يا خير .با وجود
اين ،قضيه زير ،مشخصه ساده ای از – 2رنگ پذير بودن گراف ها به دست می دهد.
هيچ محدوديتی روی تعداد رنگ هايی که ممکن است برای رنگ آميزی يک گراف دلخواه مورد نياز باشد،
وجود ندارد ،برای مثال ،گراف کامل ، Knبه nرنگ احتياج دارد .با وجود اين ،اگر خود را به گراف های
مسطح محدود کنيم ،طرفنظر از تعداد رأسها ،برای رنگ آميزی آن ها ،پنج رنگ کفايت
می کند.
در واقع رياضی دانان از نيمه اول دهه 1850حدس زده اند که گراف های مسطح – 4رنگ پذيرند ،زيرا
هر گراف مسطح شناخته شده 4رنگ پذير است .سرانجام در سال ، 1976اپل) (Appelو هيکن)(Haken
ثابت کرده اند که اين حدس درست است ،يعنی :
قضي ٔه چهار رنگ ( قضي ٔه اپل و هيکن) :هر گراف مسطح – 4 ،رنگ پذير است .در بخش بعد اين قضيه
بحث و بررسی می شود.
نقشه ، Mبه طور مثال نقشه Mرا در شکل ذيل در نظر بگيريد .به بيان ديگر ، Mنمايش مسطح گراف
چندگانه مسطح است .دو ناحيه از Mرا مجاور گويند اگر يک يال مشترک داشته باشند .نبابراين ،ناحيه های
r2و r5در شکل ذيل – الف ،مجاور هستند .اما ناحيه های r3و r5مجاور نيستند .منظور از رنگ پذيری
يک نقشه Mنسبت دهی رنگ ها به ناحيه هايی از Mاست به طوری که ناحيه های مجاور ،رنگ های
مختلف داشته باشند .نقشه – n ، Mرنگ پذير است اگر يک رنگ پذيری از Mوجود داشته باشد که از n
رنگ استفاده کند .بنابراين ،نقشه Mدر شکل ذيل – الف – 3 ،رنگ پذير است ،زيرا به ناحيه های آن می
توان به صورت زير ،رنگ ها را نسبت داد.
به شباهت بين اين بحث روی رنگ آميزی نقشه ها و بحث قبل روی رنگ آميزی گراف ها توجه کنيد .در
حقيقت با استفاده از مفهوم نقشه دوگان که در ذيل تعريف شده است می توان نشان داد که رنگ آميزی يک
نقشه هم ارز با رنگ آميزی رأس يک گراف مسطح است.
(الف) (ب)
نقشه Mرا در نظر بگيريد .در هر ناحيه ، Mيک نقطه را انتخاب می کنيم و اگر دو ناحيه يک يال
مشترک داشته باشند ،آنگاه نقاط متناظر يک منحنی را از طريق يال مشترک به هم متصل می کنيم .اين
منحنی را طوری می توان رسم کرد که يک ديگر را قطع نکنند .به اين ترتيب ،تقشه جديد ∗𝑀 به دست می
آيد که دوگان Mناميده می شود به طوری که هررأس ∗𝑀 دقيقا َ متناظر با يک ناحيه Mاست .در شکل فوق
– ب ،دوگان نقشه شکل – الف نشان داده شده است .می توان ثابت کرد که هر ناحيه ∗𝑀 دقيقا َ شامل يک
رأس Mاست و هر يال ∗𝑀 دقيقا َ يک يال Mرا قطع می کند و برعکس .بنابراين ، M ،دوگان نقشه ∗𝑀
است.
78
مالحظه می کنيد که هر رنگ آميزی ناحيه های نقشه ، Mمتناظر با رنگ آميزی رأس های نقشه دوگان
∗𝑀 است .بنابراين نقشه – n ، Mرنگ پذير است اگر و فقط اگر گراف مسطح نقشه دوگان ∗𝑀 n ،
رنگ پذير باشد .به اين ترتيب قضي ٰه باال را می توان به صورت زير بيان کرد.
اگر ناحيه های مختلف نقشه Mطوری رنگ شوند که ناحيه های مجاور آن ،رنگ های مختلف داشته
باشند ،انگاه به بيشتر از چهار رنگ احتياج نيست.
اثبات قضيه باال با استفاده از کمپيوتر های مختلف ،به صورت اساسی انجام شده است .به ويژه اين که ،
اپل و هيکن نشان دادند که اگر قضيه چهار رنگ نادرست باشد ،آنگاه بايد در ميان يکی از تقريبا َ 2000
نوع گراف مسطح مختلف ،يک مثال نقض وجود داشته باشد .اين افراد با استفاده از کمپيوتر نشان دادند که
هيچ يک از اين انواع مختلف از گراف ها دارای مثال نقض مورد نظر نيست .عمر بشر برای بررسی هر
نوع مختلف از گراف بدون استفاده از کمپيوتر کفايت نمی کند .بنابراين ،برخالف بيشتر اثبات های
رياضی ،اثبات قضيه چهار رنگ وابسته به تکنولوژی است يعنی بستگی به طراحی کمپيوتر های بسيار
سريع دارد.
79
فصل دوم
درخت ها ) ( Trees
اكنون نوعي ازگراف هارابررسي مي كنيم كه درخت ناميده مي شوند .ابتدا تعريف زيررابيان مي كينم.
چون يك درخت همبند است ،حداقل يك مسير بين هردو رأس آن وجود دارد.
فرض كنيم دورأس در درخت وجود داشته باشند كه به وسيله دومسير به هم متصل باشند .دراين صورت
ايندو مسير تشكيل يك دور مي دهند كه شامل تمام يالها ي اين دو مسير است ،يا فقط شامل بعضي ازآنها
است.
اما اين متناقض با تعريف درخت است .لذا چنين دومسيري وجود ندارد .درنتيجه قضيه زير راداريم.
بالفاصله از اين قضيه مي توانيم استفاده كنيم و تعداد كل مسيرها را در يك درخت محاسبه كنيم.
فرض كنيم درختي داراي nرأس باشد .چون بين هر دو رأس آن دقيقا ً يك مسير وجود دارد لذا هر رأس كه
انتخاب كنيم بين آن و n-1رأس ديگر دقيقا ً n-1مسير وجود دارد .چون nرأس داريم پس ) n(n-1مسير
)n(n−1
است .به طريق ديگر نيز قابل وجود دارد كه هر مسير دوبار به حساب آمده است لذا تعداد مسيرها
2
80
محاسبه است .انتخاب 2رأس از nرأس راداريم لذا تعداد مسير ها ) (2nاست كه همان تعداد قبلي است.
بنابراين:
)𝑛(𝑛−1
=) (𝑛2است. درهردرخت ازمرتبه nتعداد كل مسير ها
2
مثال : 1دريك درخت تعداد كل مسير ها 190است اين درخت چند رأس دارد.
)𝑛(𝑛−1
است درنتيجه؛ حل :فرض كنيم اين درخت nرأس داشته باشد لذا تعداد كل مسير ها
2
)𝑛(𝑛−1
=190 ⇒ n(n-1) = 380 = 20 X 19 ⇒ n = 20
2
مثال : 2چند درخت بدون برچسب(غير يكريخت) با 5رأس و كمتر وجود دارد؟ نمودار هاي آنها رارسم
كنيد.
حل 8 :درخت ازمرتبه 4،3،2،1و 5بدون برچسب يا غير يكريخت وجود دارد .نمودار هاي آنها به
صورت زير است.
سه درخت غير يكريخت با 5رأس وجود دارد كه به صورت زير مي باشند.
با رسم هردرخت مشاهده ميكنيم كه هر درخت كه بيش از يك رأس داشته باشد حداقل يك رأس از درجه يك
دارد.
81
حتي هردرخت با بيش از يك رأس حداقل دورأس از درجه يك دارد .ابتدا قضيه زيررا داريم:
اثبات :چون اين درخت حد اقل دو رأس دارد .پس اگر رأس vرا انتخاب كنيم يك يال eاز vگذشته است.
اگر يال ديگري از vنگذشته باشد كه اثبات تمام است و vازدرجه يك است درغير اين صورت
deg(v)>1ولذا يال ديگر مانند e′كه e′≠ eاز vگذشته است.
فرض كنيم v′انتهاي ديگر e′باشد(واضح است كه )v′≠ vاگر از v′يال ديگري غير از e′نگذشته باشد
كه v′از درجه يك واثبات تمام است درغير اين صورت مانند مرحله قبلي ادامه مي يابد .چون تعداد رأس
ها متناهي است ودرخت گرافي فاقد دوراست .پس در آخرين مرحله رأسي ازدرجه يك باقي مي ماند.
ميتوان قضيه فوق راتعميم داده وقضيه كلي تر زير رانتيجه گرفت.
قضيه :هردرختي كه بيش از يك رأس داشته باشد حداقل دو رأس از درجه يك دارد.
درقضيه قبل از رأسي چون vشروع كرديم ونشان داديم حد اقل يك رأس از درجه يك وجود دارد .اكنون
دوباره به راس vبرمي گرديم اگر خود vاز درجه يك باشد كه اثبات تمام است درغير اين صورت مانند
حالت قبل مسير ديگري را از يالي مانند ״ eكه آن نيز از vگذشته و𝑒 ≠״ eشروع مي كنيم با به كاربردن
روش قضيه قبل درانتها به رأسي از درجه يك مي رسيم .لذاحد اقل دورأس از درجه يك داريم.
ياداشت :قضيه فوق را به استقراي تعميم يافته نيز مي توان ثابت كرد.
تعريف :فرض كنيم Tيك درخت باشد ،هر رأس از درجه يك را در Tيك رأس نهائي ))terminal
وهر رأس از درجه بيشتر از يك را يك رأس داخلی ) (internalيا يك رأس شاخه اي مي ناميم.
82
درنموداردرخت فوق رأس هاي v5 ،v1و v6رأس ها داخلي و رأس هاي v7 ،v4 ،v3 ،v2و v8رأس هاي
نهائي يا پاياني هستند .مهمترين قضيه دردرخت ها قضيه زيراست.
يعني درهر درخت تعداد يالها همواره ازتعداد رأس ها يكي كمتر است.
اثبات به كمك قضيه قبل و با استفاده ازاستقراء روي nصورت مي گيرد .اگر n=1كه q=0و ثابت است.
فرض كنيم قضيه درهر درخت با kرأس كه k≥ 1صحيح باشد .حال اگر درخت Tرا كه k+1رأس دارد
درنظر بگيريم بنابر قضيه قبل يك رأس با درجه 1درآن وجود دارد با حذف آن به درخت T′از مرتبهK
مي رسيم كه طبق فرض استقراء داراي k-1يال است .لذا درخت Tكه با اضافه كردن يك رأس ويك يال
از T′بدست مي آيد K+1 ،رأس و Kيال دارد.
مثال 3
-1گراف Gداراي 10رأس و 11يال است .آيا اين گراف حتما ً يك درخت است؟
-2گراف G′دارای 5رأس و 4يال است .آيا اين گراف حتما ً درخت است؟
حل )1( :نمي تواند يك درخت باشد زيرا 10رأس دارد پس بايد 9يال داشت باشد.
) G′(2نيز همواره نمي تواند يك درخت باشد .ممكن است هم باشد .گرافي با 5رأس و 4يال كه درخت
است:
ياداشت :عكس قضيه قبل همواره صحيح نمي باشد .يعني ممكن است گرافي داراي nرأس و n-1يال
باشد اما درخت نباشد .درقضيه زير شرطي به مفروضات اضافه شده و لذا قضيه اي بدست مي آيد كه با
تعديلي مي تواند عكس قضيه قبلي باشد .توجه داشته باشد كه كامالً عكس آن نيست.
قضيه :اگر Gگرافي همبند با nرأس و n-1يال باشد آنگاه Gيك درخت است.
مشاهده مي كنيم كه با اضافه كردن شرط همبندي عكس قضيه صحيح مي شود.
حل :مانند آنچه درگراف و درحالت كلي ثابت شد چون درخت نيز يك نوع گراف ساده است لذا مجموع
درجه رأس ها دو برابر تعداد يال ها است .يعني برابر ( 2)n-1است.
مثال : 5فرض كنيم Gگرافي باشد از يك مولكول هايدروجن با ماكسيمم اتم هاي هايدروجن براي هراتم
كاربن:
( )1گراف Gرارسم كنيد كه داراي 3اتم كاربن و 8اتم هايدروجن باشد.
( )2اگر گراف Gشامل kاتم كاربن و mاتم هايدروجن باشد آنگاه مجموع درجه هاي Gكدام است؟
حل:
( )2مي توان ازقسمت قبل الهام گرفته ومجموع درجه ها را در گراف Gكه شامل kاتم كاربن و mاتم
هايدروجن است محاسبه كرد .حاصل برابر 4K+mاست.
چون به ازاي هر اتم كاربن ماكسيمم اتم هاي هايدروجن به كار رفته است پس به هراتم کاربن 4اتم ديگر
متصل است.
از طرفی هر اتم هيدروژن دقيقا ً به يک اتم کاربن كاربن متصل است .زيرا در غير اين صورت گراف
همبند نمی باشد.
لذا kاتم كاربن داريم كه هر يك از درجه 4و mاتم هايدروجن داريم كه درجه هريك ،يك است .لذا تعداد
4K+mاست.
2ـ اگر در يك گراف مرتبه nو اندازه qداشته باشيم q<n-1آنگاه گراف نا همبند است(.)n≥ 2
3ـ هرگاه درگراف همبند Gبا nرأس و qيال يعني اندازه ،qيك رأس از درجه qباشد آنگاه اين گراف
درخت است.
حل )1( :صحيح است .چون Gدرخت است پس بين هردو رأس آن دقيقا ً يك مسير وجود دارد .فرض كنيم
يالي كه حذف كرده ايم متعلق به مسيري با انتهاي uو vباشد در اين صورت مسير ديگري بين uو vباقي
نمي ماند ولذا گراف ناهمبند مي شود.
( )2صحيح است .وقتي گرافي nرأس داشته باشد وهمبند باشد چون تمام رأس ها به وسيله يالي بهم متصل
اند پس الاقل n-1يال الزم است تا اين nرأس رابهم متصل كند .لذا اگر تعداد يالها از n-1كمتر شود
گراف نا همبند است.
( )3صحيح است .دراين گراف هيچ رأس ديگري ازدرجه بيشتر از يك نمی تواند باشد .فرض كنيم يك
رأس درجه دوم داشته باشيم دراين صورت مجموع درجه رأس ها برابر q+2+(n-2)× 1يا برابر q+n
85
است .اما مجموع درجه رأس ها در گراف 2qاست پس q+n=2qيا q=nاما اين غير ممكن است زيرا
درجه هر رأس درگراف حد اكثر n-1است.
لذا دراين گراف اگر يك رأس ازدرجه qباشد n-1رأس ديگر از درجه يك است پس )2q=q+(n-1
يا q=n-1وچون Gهمبند است پس Gدرخت است.
با استفاده ازقسمت ( )2درمثال قبل مي توان نتيجه گرفت كه دربين گراف هاي همبند درخت ها كمترين
يال را دارند .زيرا وقتي گراف همبندي nرأس داشته باشد الاقل n-1يال الزم است كه تمام رأس ها بهم
متصل شوند ودراين صورت Gيك درخت است.همچنين مي دانيم وقتي تمام يالهاي بين رأس ها در يك
گراف رسم شده باشند گراف کامل وبيشترين تعداد يالها را دارد .پس نتيجه زيررا داريم:
)𝑛(𝑛−1
≤ 𝑞 ≤ n-1يعني دربين گراف هاي همبند مرتبه ، nدرخت ها درهرگراف همبند
2
كمترين و گراف هاي كامل بيشترين يال را دارند.
مثال : 7گراف همبندي داراي 12رأس است .اين گراف حداقل و حداكثر چند يال دارد؟
حل :وقتي حداقل يال را دارد كه درخت باشد پس q=n-1=12-1=11وقتي حداكثر يال را دارد كه کامل
)12(12−1
است لذا .11≤ 𝑞 ≤ 66 باشد پس حدا كثر تعداد يالها =66
2
مثال : 8در يك درخت مجموع تعداد يالها و رأس ها 23است .اين درخت چند يال دارد؟
حل :
n + q = 23
{ ⇒ q + 1 + q = 23 ⇒ 2q = 22 ⇒ q = 11
q=n−1
مثال : 9در يك درخت ماكسيمم درجه رأس ها برابر 3است اگر اين درخت 4رأس با درجه ماكسيمم و 3
رأس از درجه 2داشته باشد ،تعداد رأس هاي اين درخت چند است.
حل :چون درخت رأس از درجه صفر ندارد پس بقيه رأس هاي اين درخت بايد از درجه يك باشند و
حداقل بايد دو رأس درجه 1داشته باشد .فرض كنيم mتعداد رأس هاي درجه يك باشند.
86
)(3,3,3,3,2,2,2,1,1,…,1
m
تعداد رأس هاي اين درخت برحسب mبرابر 7+mاست .پس تعداد يالها m+6است درنتيجه:
18+m=2(m+6)⇒ m = 6
لذا تعداد رأس هاي اين درخت 13است.نموداري از اين درخت رسم شده است.
چنانچه ثابت كرديم درهر درخت بين هردو رأس دقيقا ً يك مسير وجود دارد پس اگر دو رأس مجاور يك
درخت رادرنظر بگيريم بين اين دو رأس مجاور نيز فقط يك مسير وجود دارد كه همان يال بين آن دو
است ،بنا براين اگر اين يال برداشته شود ،مسيري بين اين دو رأس وجود ندارد و درنتيجه درخت ناهمبند
مي شود .يعني به گرافي ناهمبند تبديل مي شود.
بنابراين باحذف يك يال در درخت اين درخت فقط به دو مؤلفه تجزيه مي شود.
به همين ترتيب چون در درخت هر دو رأس vو uبه وسيله يك مسير بهم متصل اند پس بااضافه كردن
يال uvيك دور پديد مي آيد .دوري كه شامل آن مسير و يال اضافي uvاست بنابراين:
درهر درخت با متصل كردن دو رأس به يكديگر يك دور پديد مي ايد .به عبارت ديگر با اضافه
كردن يك يال جديد به درخت يك دور پديد مي آيد وبيش ازيك دور پديد نمي آيد.
87
باتوجه به ويژگي هاي درخت مي توانيم درخت را به صورت هاي مختلفي تعريف كنيم .درزيرقضيه اي
را بيان مي كنيم كه شش تعريف معادل را مي تواند براي درخت بيان كند .هريك را كه به عنوان تعريف
بپذيريم
مي توانيم پنج بيانيه ديگر رابه وسيله آن ثابت كنيم.
فرض كنيم Tيك درخت با nرأس باشد دراين صورت هريك ازبيانيه هاي زير معادل ديگري
است.
6ـ Tشامل دوري نمي باشد ،اما با اضافه كردن هريال جديد يك دور پديد مي آيد.
مثال : 10يك درخت داراي 7رأس است اگر دقيقا ً 4رأس از درجه يك داشته باشد در اين صورت دنباله
درجه رأس هاي آن كدام است؟
حل :اين درخت بايد نموداري به صورت زير داشته باشد .پس بايد يك رأس از درجه چهار و دو رأس از
درجه دو داشته باشد .درنتيجه ،دنباله گرافي ( ) 4،2،2،1،1،1،1را دارد.
88
درسمت چپ يك گراف برچسب دار ازمرتبه 4و درسمت راست يك ماتريس با 4سطر و 4ستون داريم،
يعني يك ماتريس 4× 4داريم.
اعدادي را كه در ماتريس مشاهده مي كنيد يعني درايه هاي ماتريس ،به تعداد يالهايي كه دو رأس نظير را
درگراف بهم متصل ميكنند مربوط است .به طور مثال رأس 1و 2به وسيله يك يال بهم متصل اند لذا
درايه واقع در سطر اول و ستون دوم وهمچنين درايه واقع درسطر دوم وستون اول برابر 1است.
رأس هاي 2و 4به وسيله دويال بهم متصل اند ،لذا:
درايه واقع در سطر دوم و ستون چهارم و همچنين درايه واقع درسطر چهارم و ستون دوم برابر 2است.
رأس ها 1و 3با هيچ يالي بهم متصل نيستند ،لذا :درايه واقع در سطر اول وستون سوم و همچنين درايه
واقع درسطر سوم و ستون اول برابر صفراست.
بنابر آنچه در مثال فوق مشاهده كرديم مي توانيم به هر گراف ماتريسي را به نوعي نظير كنيم لذا ،تعريف
زير راداريم:
تعريف :فرض كنيم Gگرافي با nرأس باشد كه با اعداد n،...،3،2،1برچسب گذاري شده باشند.
ماتريس مجاورت( A)Gمتناظر Gيك ماتريس n × nاست كه aijيعني درايه واقع در سطر iام
ستون jام آن تعداد يالهايي باشد كه رأس هاي iو jرا بهم متصل مي كند.
حل :اين گراف ساده نمي باشد و داراي 5رأس است پس ماتريس مجاورت آن يك ماتريس 5 × 5به
صورت زير مي باشد.
مثال : 12ماتريس زير ماتريس مجاورت يك گراف است نمودار اين گراف رارسم كنيد.
حل :از درايه هاي ماتريس كه 0يا 1مي باشند نتيجه مي گيريم كه گراف متناظرآن يك گراف ساده است.
باتوجه به چند مثالي كه درفوق بررسي كرديم مي توان گفت ماتريس مجاورت هرگراف داراي ويژگي
هاي زير مي باشد.
1ـ ماتريس مجاورت يك گراف يك ماتريس مربعي است كه مرتبه آن برابر مرتبه گراف است.
2ـ اگر گراف داراي طوقه نباشد تمام درايه هاي روي قطر اصلي آن صفر است(.هيچ يالي ازآن
رأس به خودش متصل نمي باشد)
3ـ ماتريس مجاورت هرگراف(غير جهت دار) يك ماتريس متقارن است يعني .aij= aji
زيرا يالي كه از رأس viبه رأس vjمتصل است همان يالي است كه از رأس vjبه رأس viمتصل مي
باشد.
4ـ اگر گراف Gساده باشد تمام درايه هاي ماتريس مجاورت برابر 0يا 1است.
5ـ مجموع درايه هاي روي يك سطر يا ستون iام برابر درجه رأس viاست.
يعني مجموع درايه هاي روي يك سطر يا ستون برابر درجه رأس متناظر آن سطر يا ستون است.
6ـ اگر Gيك گراف ساده و Aماتريس مجاورت آن باشد آنگاه درايه واقع در سطر iام و ستون i
ام A2 ،برابر درجه رأس viازگراف است.
زيرا درايه aiiدر ماتريس A2از ضرب سطر iام Aدر ستون iام Aپديد مي آيد كه ضرب اسكالر يك
2 2 2
بردار در خودش مي باشد و لذا برابر C + C +…+Cاست ،در واقع يك ماتريس سطري در
1 2 n
ترانهاده اش ضرب مي شود كه يك ماتريس ستوني است .اما چون گراف ساده است هر Ciبرابر يك يا
91
توجه داريم كه اين ويژگي فقط در گراف ساده صحيح است .كه هر Ciبرابر 1يا صفر است و در گراف
غير ساده همواره صحيح نمي باشد.
همچنين نتيجه مي شود كه در اين حالت مجموع درايه هاي روي قطر اصلي ماتريس A2برابر
مجموع درجه هاي رأس ها يا دو برابر تعداد يالها درگراف ساده است.
7ـ اگر Gيك گراف و Aماتريس مجاورت آن باشد آنگاه مجموع تمام درايه هاي ماتريس Aبرابر
مجموع درجه رأس هاي Gيعني دوبرابر تعداد يالها است.
زيرا بنابر ويژگي ( )5مجموع درايه هاي روي هرسطر يا ستون برابر درجه نظير آن رأس است .پس
مجموع درايه ها چه سطري جمع شوند و چه ستوني برابر مجموع درجه هاي رأس ها مي باشند.
مثال : 13ماتريس مجاورت يك گراف با توجه به برچسب رأس هاي آن نوشته شده است.
حل:
1ـ چون تمام درايه ها 0يا 1هستند و تمام درايه هاي روي قطر اصلي نيز صفر اند پس گراف طوقه و
يال موازي ندارد لذا سا ده است.
2ـ رأس bاز درجه 3است زيرا bباالي ستون دوم يا كنار سطر دوم است و مجموع درايه هاي سطر دوم
يا ستون دوم برابر 3است .به همين ترتيب رأس dاز درجه دوم است.
3ـ براي تعيين تعداد يالها ابتدا مجموع تمام درايه هاي ماتريس را پيدا مي كنيم كه برابر مجموع درجه
رأس ها يا دوبرابر تعداد يالها است.
مي توانيم مجموع درايه هاي سطر ها را باهم جمع كنيم يا مجموع درايه هاي ستون ها را باهم جمع كنيم
تفاوتي ندارد زيرا ماتريس مجاورت متقارن است.
4ـ نمودار اين گراف به سادگي قابل رسم است .ابتدا پنج رأس e ، d، c ،b ،aرا مشخص مي كنيم.
چون گراف ساده است طوقه ويال هاي موازي نداريم با توجه به ماتريس فوق از رأس aيالهايي به bو d
متصل است زيرا درايه هاي نظير 1مي باشند .مثالً از aبه eو يا cيالي متصل نمي باشد زيرا درايه هاي
نظير صفر اند .به همين ترتيب ساير يالها رسم مي شوند.
5ـ مي توانيم بدون محاسبه A2درايه هاي روي قطر اصلي آن را پيدا كينم .زيرا گراف ساده است واين
درايه ها برابر مجموع درجه رأس ها مي باشد .لذا اگر هر درايه ماتريس A2به صورت Cijباشد آنگاه:
C11=deg(a)=2 C22=deg(b)=3
C33=deg(c)=1 C44=deg(d)=2
C55=deg(e)=2
93
8ـ شرط الزم و كافي براي آن كه گراف -r ،Gمنتظم باشد آن است كه مجموع تمام درايه هاي روي
هر سطر و ستون ماتريس مجاورت آن برابر rباشد.
مثال : 14دريك گراف ازمرتبه 4كه 3ـ منتظم است ماتريس مجاورت را بنويسيد.
حل :دو نمونه گراف مرتبه 4و3ـ منتظم رسم شده است G1گرافي ساده است اما G2ساده نمي باشد
ماتريس هاي مجاورت آنها رادرزير مشاهده مي كنيد.
9ـ شرط الزم و كافي براي آن كه گراف Gكامل باشد آن است كه تمام درايه هاي ماتريس
مجاورت آن به جز درايه هاي روي قطر اصلي 1و درايه هاي روي قطر اصلي صفرباشند.
زيرا گراف كامل ساده است يعني يال موازي و طوقه ندارد پس هيچ درايه بزرگتر از 1وجود ندارد و
بين هررأس و خودش يالي نداريم لذا هر درايه روي قطر اصلي صفراست.
مثال : 15اگر Aماتريس مجاورت گراف كامل Knباشد آنگاه ماتريس A2رامحاسبه كنيد .هر درايه
روي قطر اصلي چند است؟ همچنين مجموع درايه هاي ماتريس A2رامحاسبه كنيد.
حل :فرض كنيم Aماتريس مجاورت گراف كامل Knباشد دراين صورت Aيك ماتريس n× nبه
صورت زير است كه به جز درايه هاي روي قطر اصلي كه صفر اند بقيه درايه ها برابر يك مي باشد.
94
هرسطر iام Aكه درستون iام Aضرب شود چون فقط يك صفر دريك صفر ضرب مي شود و n-1تا
1در
n-1تا 1ديگر ضرب وحاصل ها جمع مي شوند لذا هر درايه aiiبرابر n-1است .اما هر سطر iام Aكه
در هرستون jام )i≠ 𝑗(Aضرب شود دومقدار 0 × 1و 0×1و بقيه 1 × 1هستند كه با هم جمع مي
شوند تعداد 1 × 1ها برابر n-2است لذا هردرايه غير واقع برقطر اصلي برابر n-2است.
مشاهده مي كنيم كه هردرايه روي قطر اصلي A2برابر درجه هر رأس و برابر n-1است.
مجموع درايه هاي ماتريس A2به صورت زيرمحاسبه مي شود كه مجموع درايه هاي روي هرسطر
برابر
) (n-1)(n-2)+(n-1يا برابر ) (n-1)(n-1)=(n-1است وچون nسطر داريم پس مجموع )n(n-1
2 2
است.
چنانچه مشاهده ميكنيم A،شامل ماتريس هاي بلوكي مربعي و ماتريس هاي بلوكي ديگر كه همه درايه هاي
آنها صفراست مي باشد .درواقع Aرا مي توان برحسب بلوك ها به صورت زير نوشت:
درواقع ماتريس A1ماتريس مجاورت مؤلفه يا بخش اول اين گراف است و چون هيچ سه رأس اين م ًولفه
يعني v2 ،v1و v3به رأس هاي ديگر متصل نيستند به همين دليل ساير بلوك هاي سطر اول صفراند.
با توجه به مثال فوق مي توانيم قضيه زير را در مورد گراف های چند مؤلفه اي بيان كنيم.
مولفه هاي همبند G1 ,G2 ,…, Gkرأس باشد .اگر هرمؤلفه همبند Giقضيه :فرض كنيم Gگرافي با ً
داراي niرأس باشد و اين رأس ها به ترتيب متوالي شماره گذاري شده باشند ،آنگاه ماتريس مجاورت G
به صورت زير است.
96
كه هر Aiازمرتبه ni x niماتريس مجاورت Giاست ،براي تمام iهايي كه به .i= 1,2,…,k
و Oها نشان دهنده ماتريس هايي هستند كه همه درايه هاي آنها صفر است.
حل :ابتدا رأس هاي Gرا برچسب گذاري مي كنيم به اين صورت ناهمبند بودن Gاز ماتريس مجاورت
مشخص است .يعني ماتريس مجاورت به فرم ماتريسي است كه در قضيه قبل بيان كرديم.
يا:
97
ثابت مي شود كه در گراف Gازمرتبه nكه ، n>1اگر Aماتريس مجاورت باشد آنگاه Gهمبند است
اگر وفقط اگر هر درايه A+A2+…+ An-1مثبت باشد.
با تفاوتي مي توان ماتريس مجاورت را براي يك گراف جهت دار نيز تعريف كرد .فقط وقتي گراف جهت
دار است بايد تعداد قوس ها يا جهت های از يك رأس به رأس ديگر را درنظر گرفت .ابتدا به مثال زير
توجه كنيد.
درسمت چپ يك گراف جهت دار با 4رأس برچسب دار را داريم ،و در سمت راست يك ماتريس 4× 4
را داريم .به نظر ميرسد كه هر درايه ماتريس تعداد پيكان ها يا يالهاي جهت دار از يك رأس به رأس
ديگر را نشان ميدهد.
رأس ها 1و 2به همين ترتيب به وسيله يك قوس يا پيكان يا يال جهت دار بهم متصل شده اند .بنابراين عدد
1درسطر اول ستون دوم ماتريس واقع است.
رأس 2به رأس 4بوسيله 2قوس بهم متصل است پس درايه واقع در سطر دوم ستون چهارم ماتريس
برابر 2است .رأس 4به رأس 1با هيچ قوسي يا يالي ازجهت 4به 1متصل نشده است ،بنابراين درايه
98
واقع درسطر چهارم وستون اول برابر صفراست .رأس 2با يك قوس به خودش متصل است پس درايه
واقع درسطر دوم و ستون دوم ماتريس برابر 1است.
تعريف :فرض كنيم Dيك گراف جهت دار با nرأس برچسب دار 1,2 ,3 ,…, nباشد.
) A (Dماتريس مجاورت Dيك ماتريس n × nاست به طوري كه هر درايه واقع درسطر iام وستون j
ام آن برابر تعداد قوس ها يا يالهاي جهت داري است كه از رأس iبه رأس jمتصل شود.
حل :گراف جهت دار G1ساده و از مرتبه 5است لذا ماتريس مجاورت آن يك ماتريس مربع مرتبه 5به
صورت زير است.
از رأس eو bهيچ قوسي يا پيكاني خارج نشده است .به همين دليل تمام درايه هاي سطر دوم و سطر
پنجم صفر است.
گراف G2گرافي جهت دار است كه ساده نمي باشد .بنابراين درايه ها فقط 0و 1نمي باشند .اين گراف
داراي پنج رأس است.
99
از رأس 4دو قوس به رأس 2خارج شده است به همين دليل درايه واقع در سطر چهارم ستون دوم برابر
2است .از رأس 3هيچ قوسي خارج نشده است.
ويژگي هاي ماتريس مجاورت در گراف جهت دار با ماتريس مجاورت در گراف بدون جهت تفاوت هايي
دارد.
1ـ درگراف جهت دار معموالً ماتريس مجاورت متقارن نمي باشد مگر در حاالتي خاص.
2ـ اگر گراف جهت دار طوقه نداشته باشد آنگاه تمام درايه هاي روي قطر اصلی صفر اند.
3ـ مجموع درايه هاي هر سطر برابر درجه خروجي رأس متناظر آن سطر است.
يعني مجموع درايه هاي سطر iام برابر تعداد قوس هايي است كه جهت آنها از viبه خارج است.
4ـ مجموع درايه هاي هر ستون برابر درجه ورودي رأس متناظر آن ستون است.
يعني مجموع درايه هاي هرستون jام برابر تعداد قوس هايي است كه به رأس vjوارد مي شوند يا جهت
آنها به طرف vjاست.
100
تمرينات
سواالت تشريحی
1ـ در گراف رسم شده رأس ها و يالها را بنويسيد .آيا اين گراف ساده است؟
2ـ در گراف جهت دار رسم شده ،يال ها و رأس ها را مشخص كنيد .آيا اين گراف ساده است؟
3ـ كدام يك از دنباله هاي زير دنباله درجه هاي يك گراف ساده است؟
3، 2، 2، 2، 2
4, 3, 1, 0
4, 4, 3, 2, 1
4, 3, 3, 3, 2, 2, 1
4ـ كدام دنباله زير دنباله درجه هاي يك گراف ساده است؟ گراف متناظر آن را رسم كنيد.
4, 3, 2, 2, 1, 1, 1
5, 3, 3, 1, 1, 1
101
2, 2, 2, 1, 1
5ـ چهار جزيره C ،B ،Aو Dبه وسيله 7هفت پل به هم مربوط شده اند .دو پل بين Aو ، Bدو پل
بين Cو ، Dيك پل بين Aو ، Cيک پل بين Aو Dو يک پل بين Aو Dوجود دارد .نمودار
گرافيكي اين مجموعه را رسم كنيد .ايا ميتوان تمام پل هاي بين جزيره ها راقدم زد ،به طوري كه از هر پل
فقط يك بار بگذريم؟
6ـ گراف هاي متناظر با ماتريس هاي مجاورت زير كدام اند؟
7ـ گراف مكمل ،اگر Gيك گراف ساده باشد ،مكمل Gرا كه با G′نشان مي دهيم ،چنين تعريف مي كنيم:
رأس هاي G′همان رأس ها Gمي باشند .همچنين دورأس متمايز Uو Vدر G′با يالي متصل اند .اگر
وفقط اگر Uو Vدر Gبا يالي به هم متصل نباشند ،اكنون سه گراف G3 ،G2 ،G1در زير داده شده اند.
مكمل هاي آنها راپيدا كنيد.
8ـ چند درخت از مرتبه 6وجود دارد ،آنها رارسم كنيد(.بدون برچسب)
9ـ چهارشهر C ,B ,Aو Dبا فاصله هاي آنها از يكديگر در نمودار بر حسب كيلومتر رسم شده اند.
102
دوره گردي مي خواهد از شهر Aشروع به مسافرت كرده و از هر شهر فقط يك بار بگذرد و نقطه پايان
سفر او نيز شهر Aباشد.
او چگونه مي تواند اين شهرها را دور بزند ،از بين اين دورها كدام كوتاه ترين است؟
11ــ Gيك گراف ساده و همبند است كه اندازه آن 24و درجه هر راٌس حداقل 3است .اين حداكثر
ازمرتبه چند است؟
12ــ اگر درجه هر رأس از گرافي حد اقل برابر 2باشد ،ثابت كنيد اين گراف داراي دور است.
13ــ ثابت كنيد هرگراف همبند از مرتبه pواندازه qكه در آن q>p-1داراي حد اقل يك دور است.
-14اگر دنباله 9 ,8 ,7 ,3, 1 ,1,…,1دنباله درجه رأس هاي يك درخت باشند ،آنگاه mكدام است؟
mتا
15ــ دو درخت متمايز T1و T2مفروض اند ،ثابت كنيد اگر دو رأس دلخواه از اين دو درخت را به هم
وصل كنيم ،گراف حاصل بازهم يك درخت است.
18ـ گراف هاي زير مفروض اند .كدام يك با بقيه يكريخت نمي باشند.
1ـ در مورد گرافي كه نمودار آن رسم شده است ،چه تعداد از بيانيه هاي زير صحيح است؟
2ـ چند گراف ساده با چهار رأس} {a ,b ,c ,dوجود دارد كه فقط دو يال داشته باشد و يك يال آن
} {a,bباشد.
3ـ گراف Gرا در نظر مي گيريم .كدام گراف يك زير گراف Gاست؟
4ـ گراف ساده اي داراي 6يال است و درجه تمام رأس هاي آن 3است .اين گراف چند رأس دارد؟
5ـ در گراف ساده و غير تهي Gتعداد يال ها دو برابر تعداد رأس ها است .حد اقل تعداد رأس هاي اين
گراف كدام بايد باشد؟
6ـ گراف سا ده Gاز مرتبه 8و اندازه 13مي باشد .اگر در اين گراف 2رأس از درجه ماكسيمم و 6
رأس ازدرجه مينيمم باشند ،آنگاه △ ماكسيمم درجه رأس ها كدام است؟
7ـ گراف Gبا nرأس1 ،ـ منتظم است ،كدام صحيح است؟
9ـ گراف كامل K5چند زيرگراف كامل غير يكريخت(بدون برچسب( دارد؟
10ـ گراف كامل K5چند زيرگراف كامل برچسب دار( ،يكريخت يا غير يكريخت) دارد؟
12ـ يك گراف كامل داراي 45يال است .تعداد رأس هاي اين گراف كدام است؟
13ـ يك گراف ساده داراي 27يال است .اين گرف حداكثر چند رأس از درجه 7دارد؟
14ـ يك گراف 6ـ منتظم داراي 12رأس است .اين گراف چند يال دارد؟
15ـ يك گراف ساده 7ـ منتظم داراي 12يال است .حداكثر مقدار rكدام ميتواند باشد؟
18ـ در گراف همبند مرتبه pو اندازه qكدام همواره صحيح است؟
𝑝 𝑝
q≥ (2 q< (1
2 2
𝑝 𝑝
≥𝑞 q= (4 (3
3 2
106
الف) اگردر يك گراف ساده q<p-1 ،Gآن گاه گراف ناهمبند است.
ج) اگر گراف ساده r ،Gـ منتظم باشد ،آنگاه حداقل r+1رأس دارد.
د) اگرگراف2ـ منتظم Gنا همبند باشد ،آنگاه حداقل 6رأس دارد.
20ـ چهار جزيره C، B،Aو Dبه وسيله 6پل به هم مربوطند .سه پل بين Aو ،Bيك پل بين Aو C
يك پل بين Aو Dو يك پل بين Bو Cكدام درست است؟
(2هرگز نمي توان تمام پل ها را قدم زد ،به طوري كه از پل فقط يك بار بگذريم.
(3ازهر جزيره كه شروع كنيم مي توانيم تمام پل ها را قدم بزنيم و از هر پل فقط يك بار بگذريم.
(4مي توان تمام پل ها را قدم زد و از هر كدام فقط يك بار گذشت ،اما درصورتي كه شروع يا پايان از D
باشد.
21ـ كدام دنباله درجه هاي رأس هاي يك گراف ساده مي تواند باشد؟
)23ماتريس مجاورت يك گراف به صورت زير است .دراين گراف به ترتيب چند طوقه
24ـ درگراف رسم شده ماتريس مجاورت را درنظر مي گيريم .چند درايه اين ماتريس صفراست؟
28ـ در گراف Gاز مرتبه pو اندازه p+q=7 ،qاگر سه يال به Gاضافه كنيم G ،به يك گراف كامل
تبديل مي شود p ،كدام است؟
29ـ اگر} V={1,2,3,4مجموعه رأس ها و } E={ e1,e2,e3,e4,e5مجموعه يال هاي گراف Gباشند ،به
طوري كه e1و e5بين 1و 2و e2بين 3و 4و e3بين1و 3و e4بين 2و 4است .اين گراف داراي چند
دوربه طول 4است؟
31ـ گراف ساده Gداراي 20يال مي باشد .اين گراف حداقل چند رأس دارد؟
32ـ گراف ساده Gبا } V={ a,b,c,dو} E={ab,ad,acچند زير گراف برچسب دارهمبند با حداقل يك
يال دارد؟
33ـ دريك گراف rمنتظم تعداد يال ها 24وتعداد رأس ها pبه طوري كه p,12<p<17كدام است؟
35ـ Tيك درخت از مرتبه 10است .ماتريس مجاورت Tداراي چند درايه غير صفراست؟
36ـ اگر به يك درخت ازمرتبه ،pتعداد 10يال اضافه كنيم ،يك گراف كامل Kpبه دست مي آيد P .كدام
است؟
38ـ گراف Gداراي 5رأس و 4يال است .كدام همواره صحيح است؟
39ـ هر دو رأس گراف Gدقيقا ً به وسيله يك مسير به هم متصل مي باشند .اگر اين گراف داراي 6رأس
ازدرجه 1و 3رأس از درجه 2و mرأس از درجه 3باشد ،اين گراف ازمرتبه چند است؟
40ـ ماتريس مجاورت يك گراف به صورت زير است .دراين گراف مجموع درجه رأس ها چقدراست؟
42ـ دو گراف G1و G2رسم شده اند ،كدام گزينه همواره صحيح است؟
43ـ گراف رسم شده درشكل رادرنظر مي گيريم ،كدام گزينه همواره صحيح است؟
)2گرافي ساده از مرتبه pو اندازه )P≥ 3( pوجود دارد كه هيچ دوري ندارد.
)3اگر درگرافي تمام درجه رأس هاي آن زوج باشد ،اويلري است.
45ـ درختي از مرتبه 7و فقط دو رأس از درجه 2دارد ،بقيه رأس ها از درجه چند مي باشند؟
5 )4تا ازدرجه1
46ـ دردرخت Tباافزودن 10يال به آن يك گراف كامل پديد مي آيد .اين درخت داراي چند مسير به طول
غير صفراست؟
-47اگر در گراف Gاز مرتبه 10داشته باشيم ∆= δ = 4در اين صورت اندازه گراف کدام است؟
48ـ اگرمرتبه گراف Gبرابر 8و اندازه آن 27باشد ،درجه چند رأس آن ماكسيمم است؟
)1اگر گرافي دوري به طول nداشته باشد ،حتما ً يك مسير به طول n-1دارد.
)2اگر گراف ساده اي از مرتبه pراُسي با درجه p-1داشته باشد آنگاه داراي دور نمي باشد.
50ـ ماتريس مجاورت نظير يك درخت داراي 12درايه برابر يك است .مرتبه ماتريس كدام است؟
)2اگر ماكسيمم درجه در درخت برابر mباشد ،آنگاه حداقل mرأس از درجه 1دارد.
mتا
54ـ در يك گراف ماكسيمم درجه رأس ها △=3و مينيمم درجه رأس ها δ=1است .اگر تعداد يال ها در
اين گراف 18و تعداد رأس ها زوج باشد ،حداكثر و حداقل تعداد رأس ها كدامند؟
56ـ بازه هاي ( )4،8( ،)5،6( ،)2،6( ،)1،3مفروضند .گراف متناظر اين بازه ها را در نظر مي گيريم.
دنباله گرافيكي آن كدام است؟
57ـ بازه هاي ( )2،5(،)1،10(،)3،8(،)6،9(،)4،7مفروضند .گراف متناظر اين بازه ها چند رأس از
درجه 4دارد.
59ـ در گراف شكل مقابل چند مسير متمايز از رأس aبه رأس bوجود دارد؟
3(2 2(1
5(4 4(3
60ـ گراف Gاز مرتبه حد اكثر چند باشد تا داراي 20يال و درجه هر رأس آن حداقل 4باشد؟
61ـ تعداد مسير هاي متمايز در يك درخت 66است .مرتبه درخت كدام است؟
62ـ از يك گراف كامل Kpيك رأس برمي داريم .از تعداد يال هاي آن چه تعداد كم مي شود؟
63ـ Mماتريس مجاورت گراف يك درخت از مرتبه pاست ،كدام صحيح نمي باشد؟
64ـ در گراف كامل K4مجموع درايه هاي ماتريس M2برابر كدام است؟
65ـ اگر Mماتريس مجاورت گراف كامل Kpباشد ،هر درايه روي قطر اصلي ماتريس M2كدام است؟
66ـ گراف -3منتظم Gاز مرتبه pو اندازه qمفروض است .به طوري كه q=2p-3دراين صورت كدام
همواره صحيح است؟
114
)3هميلتني است)4 .اويلري است. )2از مرتبه 5است. )1از مرتبه 8است.
68ـ گرافي از مرتبه چهار كه هم اويلري و هم هميلتني باشد ،داراي چند يال است؟
)4چنين گرافي وجود ندارد. 6 )3 4 )2 3 )1
71ـ كدام دنباله مي تواند ،دنباله درجه هاي رأس هاي يك گراف باشد؟
73ـ درگراف ساده ) E)G( ،V={a,b,c,d,e,f} ،G=(V,Eپانزده عضو دارد .از هرعضو Vحداقل
چند يال مي گذرد؟
74ـ مرتبه گراف 8 ،Gو اندازه آن 27مي باشد ،درجه چند رأس ماكسيمم است؟
75ـ درگراف شكل زير چند مسير به طول 3از aبه eوجود دارد؟
76ـ گراف همبند Gفاقد دور است ،مجموع مرتبه واندازه آن كدام عدد مي تواند باشد؟
77ـ در يك گراف با درجه رأس هاي 3,3,2,2,2دو رأس با ماكسيمم درجه غير مجاور مي باشند .تعداد
دور هاي با طول 4كدام است؟
78ـ اگر Aماتريس مجاورت گراف Gبا مرتبه 4باشد ،حاصل ضرب درايه هاي قطري ماتريس A2
كدام عدد نمي تواند باشد؟
79ـ گرافي كه دنباله درجه رأس هايش 3,2,2,1,1,1,1,1مي باشد ،چگونه است؟
)2درخت است.
)3همبند است.
)4ناهمبند است.
80ـ شكل زير 5نقطه D،C،B،Aو Eرا با 8پل به هم راه داده است .اگر مجاز باشيم از هرپل دقيقا ً يك
بار عبور كنيم ،با شروع از منطقه Bپايان كدام است؟
82ـ درجه رأس هاي گراف همبند Gبه صورت a،b،5،4،3،2است كمترين عدد a+bكدام است؟
83ـ چند نوع گراف ساده همبند و نامنظم كه مجموع مرتبه و اندازه آن 10است وجود دارد؟
فصل سوم
رابطه ها و شبکه
قبل از اينکه رابط ها را مورد بحث و بررسی قرار دهيم يک نگاه کوتاه و مختصری به حاصلضرب
دکارتی دو ست می نماييم.
حاصل ضرب دکارتی دو ست Aو Bعبارت است ازست تمام جفت های مرتب ( )x , yکه xعضوی از
Aو yعضوی از Bباشد وآن را با نماد 𝐵 × Aنشان می دهيم:
})={(1,3),(1,5),(2,3),(2,5),(4,3),(4,5
□ })={(3,1),(3,2),(3,4),(5,1),(5,2),(5,4
مثال :2ست های } A={a,b,cو } B={2,4مفروض می باشند ،مطلوب است حاصلضرب دکارتی
B×A ، A×Bو B×B
})A× 𝐵 = {(𝑎, 2), (𝑎, 4), (𝑏, 2), (𝑏, 4), (𝑐, 2), (𝑐, 4
})B× A = {(2, a), (4, a), (2, b), (4, b),(2,c ), (4, c
)B × B = {(2,2), (2, 4), (4,2), (4,4
تذکر :حاصل ضرب دکارتی سه ست (يا بيشتر) مشابه به حاصل ضرب دکارتی دو ست قابل تعريف است
در واقع حاصل ضرب دکارتی سه ست A،Bو Cعبارت است از تمام سه تايی های مرتب به صورت
( )a ,b, cکه در آن b ϵ B ، a ϵ Aو c ϵ Cيعنی :
})𝑏 A× 𝐵 = {(1, 𝑎), (1, 𝑏), (2, 𝑎), (2, 𝑏), (3, 𝑎), (3,
})B× 𝐴 = {(𝑎, 1), (𝑎, 2), (𝑎, 3), (𝑏, 1), (𝑏, 2), (𝑏, 3
})T× 𝑇 = {(2,2), (2,3), (2,5), (3,2), (3,3) (3,5), (5,2), (5,3), (5,5 □ حل:
رابطه )(Relation
هرگاه Aو Bست های غير خالی باشند ،هر ست فرعی ای از 𝐵 × Aرا يک رابطه از Aبه Bمی ناميم.
هرگاه Rرابطه ای از Aبه Bباشد و 𝐵 × (a , b)ϵAيکی ازاعضای رابطه Rباشد ،دراين صورت می
نويسيم (a , b)ϵRيا از سمبول a R bاستفاده می کنيم ،هرگاه
(a , b)∉Rاز سمبول aRbاستفاده می کنيم.
مثال :5ستهای A ،Bو Tرادرمثال های 3و 4و رابطه های R2,R1و R3رابه صورت زيردر نظر
بگيريد .دراين صورت R1رابطه ای از Aبه R2، Bرابطه ای از Bبه Aو R3رابطه ای روی Tاست،
})R1={(1,a),(2,a),(2,b که :
} )R2={(a,1),(b,1),(b,3
})R3={(2,2),(3,3),(5,5
ست همۀ مؤلفه های اول جفت های مرتب يک رابطه را ناحيه تعريف ) (domainرابطه گويند .يعنی
} { x | (x , y) | ϵ Rناحيه تعريف رابطه Rاست.
برد رابطه
ست همۀ مؤلفه های دوم جفت های مرتب يک رابطه را برد ) (rangeرابطه گويند يعنی
} { y | (x , y) ϵ Rبرد رابطه است.
مثال : 11در مثال 6ناحيه تعريف رابطه { 1 , 3 } Rو برد رابطه } { a , bمی باشد .در مثال 7ناحيه
تعريف رابطه } { a , cو برد رابطه } { b , cمی باشد.
مثال : 12در مثال 9يعنی رابطه } R = {(x , y) | 2x2 + 5y2 ≤ 10ناحيه تعريف رابطه
{x | x ϵ ℝ , -√5 ≤ x ≤ √5و برد رابطه } {y | y ϵ ℝ , -√2 ≤ y ≤ √2می باشد.
رابطه ها را می توان به صورت تصويری نيز نشان داد .اگر ست های Aو Bتعداد کمی عنصر داشته
باشند می توانيم آنها را به صورت دو ست نشان دهيم و عناصر جفت های مرتب را به وسيله ی قطعه خط
های به هم پيوند دهيم.
مثال : 13رابطه مثال 6را می توان به صورت تصويری قرار ذيل نشان داد.
120
اگر Rرابطه ای از Aدر Bباشد و Aو Bسب ست هايی از اعداد حقيقی باشند ،آنگاه هر جفت مرتب
) (x , yاز رابطه Rبه صورت يک نقطه در صفحه نمايش داده می شود .نمايش تصويری Rست همۀ
نقاطی است که با جفت های مرتب ) (x , yنمايش داده شده اند.
مثال : 14شکل 3نمايش تصويری رابطه مثال 9است که يک بيضی به مرکز مبدأ مختصات با نقاط
داخل آن می باشد.
رابطه معکوس
هر رابطه ای مانند Rاز ست Aدر ست Bيک رابطه معکوس 𝑅−1از ست Bدر ست Aدارد که به
صورت زير تعريف می شود:
يک رابطه از Aدر Bاست .رابطه معکوس Rبه صورت زير است:
فرض کنيد Rرابطه ای روی ست Aباشد يعنی Rيک سب ست A x Aباشد .در اين صورت رابطه ی R
روی ست Aيک رابطه بازتابی (انعکاسی) است ،هرگاه برای هر a ϵ Aداشته باشيم:
(a , a) ϵ Rو يا می نويسيم ، a R aبه عبارت ديگر رابطه Rيک رابطه ی انعکاسی است هرگاه هر
عضو از Aبا خودش در رابطه باشد .به اين ترتيب Rيک رابطه ی بازتابی نيست اگر يک a ∊ Aوجود
داشته باشد به طوريکه (a,a) ∉ R
رابطه ی Rروی ست Aيک رابطه متقارن است ،هرگاه برای (a , b) ϵ Rداشته باشيم .(b , a) ϵ R
يعنی اگر aدر رابطه با bباشد آنگاه bنيز در رابطه با aباشد ،يا به عبارت ديگر:
aRb⟹bRa
Rمتقارن نیست اگر a,b ∊ Rوجود داشته باشد به طوریکه (a,b) ∊ Rاما .(b,a) ∉ R
مثال :24روابط زیر متقارن هستند:
)1رابطه متعامد بودن روی ست خطوط.
)2رابطه هم قد بودن روی ست انسان ها.
)3رابطه مساوی بودن روی ست اعداد حقیقی.
)4رابطه موازی بودن روی ست خطوط□ .
مثال :25روابط زیر متقارن نیستند:
)1رابطه ≤ روی ست اعداد حقیقی.
)2رابطه ≥ روی ست اعداد حقیقی.
)3رابطه ⊆ روی کالس ست ها.
)4رابطه برادر بودن روی ست انسان ها ،مثالٌ علی برادر زهرا است ،درحالی که زهرا برادر علی
نيست□ .
مثال : 26اگر } A = {1 , 2 , 3 , 4و }) R ، R = {(1 , 3),(4 , 2),(2 , 4),(3 , 2),(3 ,1يک
رابطه تقارنی يا متقارن نيست زيرا (3 ,2) ϵ R :ولی (2 , 3) ∉ R
مثال : 27اگر Aست مثلثهای صفحه باشد و Rرابطه تشابه مثلثها در Aباشد آنگاه Rيک رابطه تقارنی
است زيرا اگر مثلث aبه مثلث bمتشابه باشد مثلث bنيز با مثلث aمتشابه است.
مثال :28اگر Rيک رابطه در اعداد طبيعی Nباشد به طوری که x , y ϵ Nآنگاه ، xعدد yرا
بشمارد يعنی . x | yآنگاه Rيک رابطه تقارنی نيست زيرا مثالً 2عدد 4را می شمارد ولی 4عدد 2
را نمی شمارد.
يعنی 2 | 4ولی 4 | 2يا به عبارتی ديگر (2 , 4) ϵ Rولی (4 , 2) ∉ R
)3رابطه مضرب بودن روی ست اعداد تام ،اگر mمضربی از nو nمضربی از pباشد ،دراين
صورت mمضربی از pخواهد بود.
124
رابطه Rيک رابطه انتقالی نيست .زيرا اگر aشخص bرا دوست داشته باشد و bشخص cرا دوست
داشته باشد دليلی ندارد که aشخص cرا دوست داشته باشد.
مثال : 35اگر Rرابطه ای در اعداد حقيقی به صورت ذيل تعريف شده باشد:
(a , a) ϵ R
(a , b) ϵ R ⟺ (b , a) ϵ R
مثال : 39رابطه موازی بودن در ست خطوط صفحه يک رابطه هم ارزی است زيرا اگر ست خطوط
صفحه را با Aنمايش دهيم داريم:
(a , b) ϵ R ⟹ 𝑎2 + b2 ≤ 1 ⟹ 𝑏2 + a2 ≤ 1 ⟹ (𝑏 , 𝑎) ϵ R
دارای خاصيت انتقالی نيست زيرا:
(a , b) ϵ R ⟹ 𝑎2 + b2 ≤ 1
(b , c) ϵ R ⟹ 𝑏2 + c2 ≤ 1
حل :
دارای خاصيت بازتابی است زيرا:
∀x∈ℝ ; ||x| ≤ |x
دارای خاصیت تقارنی نیست زیرا:
|∀ x , y ∈ ℝ ; |x| ≤ |y| ⟹ |y| ≤ |x
به عنوان مثال
| |3 | ≤ | 4 | ⟹ |4 | ≤ |3
که چنین نیست
دارای خاصیت انتقالی است زیرا:
|∀ x , y , z ∈ ℝ ; (|x| ≤ |y| ⋀ |y| ≤ |z| ⟹ |x| ≤ |z
هرگاه Aيک ست غير خالی و Rرابطه ای روی Aباشد که دارای خاصيت انعکاسی ،ضد متقارن
وانتقالی است ،آن گاه Rرا يک ترتيب جزيی يا ترتيب ناقص برروی Aمی ناميم و معموالً آن را با
سمبول ≤ نشان می دهيم.
مثال : 42هرگاه Aکالس ست ها و Rرابطه ⊆ روی Aباشد ،دراين صورت Rيک ترتيب جزيی روی
□ Aاست .زيرا دارای خواص انعکاسی ،ضد متقارن وانتقالی است.
مثال : 43رابطه کوچکتر يا مساوی بود ن (( ≤ (( در ست اعداد حقيقی يک رابطه ترتيب جزيی است.
زيرا:
1) ∀ a ϵ ℝ ; a≤a
2) ∀ a , b ϵ ℝ ; 𝑏=𝑎 ⟹ a≤b ^ b ≤a
3) ∀ a , b , c ϵ ℝ ; a≤b ^ b ≤c ⟹ a≤c
به همين ترتيب رابطه بزرگتر يا مساوی بودن نيز ))≥(( در ست اعداد حقيقی يک رابطه ترتيب جزيی
است.
مثال : 44فرض کنيد } S={2,3,4,5,. . .و رابطه Dراروی ،Sرابطه عاد کردن درنظر بگيريد .برای
a D b, a , b ϵ Sهرگاه b , aراعاد کند (يعنی aمقسوم عليه bاست يا bمضربی از aاست) ،مثالً
10D50 ،2D6اما 3D19و ...دراين صورت Dيک ترتيب جزيی روی Sاست ،زيرا
هرگاه ≤ یک ترتیب جزیی روی Aباشد ،آنگاه(≤ )A ،رایک ست جزئا ً مرتب یا یک ست مرتب
جزیی ویا به طور خالصه Posetمی نامیم.
تعريف :هرگاه(≤ ) A،یک ست مرتب جزیی باشد ،آنگاه aو bرا در Aمقایسه پذیر می نامیم اگر
یکی از حاالت 𝑏 ≤ aیا 𝑎 ≤ bبرقرار باشد .درغیر این صورت aو bرا مقایسه ناپذیر می نامیم.
مثال : 45رابطه Dرا درمثال 44درنظر بگیرید برای اعداد 3,10ϵSچون چون 3D10و 10D3لذا
3و 10مقایسه ناپذیر هستند ،درحالی که 2و 8مقایسه پذیرند چون □ .2D8
توجه :همان گونه که درتعریف یک ترتیب جزیی ذکر شد ،معموالً یک ترتیب جزیی رابانماد≤ نشان می
دهیم که نبایدآن رابا رابطه کمتر یا مساوی روی مجموعه اعداد یکی گرفت ،برای تمایز ،از این پس
رابطه کمتر یا مساوی را" ≤ معمولی" می نامیم.
ترتیب های جزیی رامی توان به کمک نمودار(گراف) نیز نمایش داد .فرض کنید }B={a,b
و}} A=p(B)={ø,{a},{b},{a , bدیاگرام ست مرتب جزئی(⊆ )A,به صورت زیر است:
}{a,b
}{a }{b
Ф
دقت کنید که ازاین که مثالً } ø ⊆{aلذا دوراًس متناظر ست های øو } {aتوسط يک يال سودار از øبه
سمت} {aرسم شده است .هم چنين ازاين که هرگاه x ϵ Aداریم x⊆xلذا تمام رئوس دارای یک حلقه
هستند ،درواقع وجود حلقه ها دررئوس به خاصیت انعکاسی رابطه ترتیب جزئی مربوط می باشد.
129
نکته :هرگاه (≤ )A,یک ست مرتب جزئی بوده و a,b ϵ Aوداشته باشیم a≤ bمی گوییم )) aقبل از b
است(( یا )) bبعداز aاست(( .هم چنین a≥ bرا به معنی b≤ aدرنظر می گیریم a< b.را به
صورت(( aاکیدا ً قبل از bاست)) می خوانیم وبه این معنی است که a≤ bو .a≠ bگاهی a≤ bو
b ≤ cرابه صورت a≤ b ≤ cنیز می نویسیم وگوییم bبین aو cاست .اگر a≤ cوهیچ عضوی
مانند b ϵ Aبین aو cوجودنداشته باشد به قسمی که a≤ bو b≤ cگوییم a
مقدم بالفصل ) c (immediate predecessorاست و يا c
تالی بالفصل ) a (immediate successorاست.
مثال :فرض کنيد } S={2,3,4,5,12,16,24,36,48توسط بخش پذيری مرتب شده باشد .پيدا کنيد.
الف :مقدم ها و مقدمهای بالفصل 12را
ب :تالی ها و تاليهای بالفصل 12را
حل :الف :عدد های 3 ، 2و 4همه قبل از 12هستند .توجه داريم که 2مقدم بالفصل 12نيست چون
.2|4|12ولی 3و 4مقدمهای بالفصل 12هستند ،چون هيچ عنصری از Sبين 3و 12يا بين 4و 12
نيست.
ب :عدد های 36 ، 24و 48بعد از 12هستند ،اما فقط 24و 36تاليهای 12هستند( .ياد آوری می کنيم
که 16بعد از 12نمی آيد چون 16 ، 12را نمی شمارد يا به عبارت ديگر 12عدد 16را باالی خويش
پوره تقسيم نمی کند) .می دانيم که برای ست های جزئا ً مرتب مقدمهای بالفصل و تاليهای بالفصل الزم
نيست که يکتا باشند.
با توجه به خواص انعکاسی وانتقالی در یک رابطه ترتیب جزئی می توانیم دیاگرام مربوط به رابطه را
به صورت ساده تری رسم کنیم که دیاگرام حاصل دیاگرام ها سه نامیده می شود .برای رسم دیاگرام هاسه
مربوط به یک رابطه ترتیب جزئی مراحل زیررا انجام می دهیم.
1ـ چون تمامی رئوس به علت خاصیت انعکاسی دارای حلقه هستند تمامی حلقه ها را حذف می کنیم.
2ـ چون رابطه انتقالی است یال هایی را که ابتدا و انتهای سه رأس متوالی را به هم وصل کرده اند،
حذف می کنیم (مانند یالی که رئوس متناظر با øو} {a , bرادرشکل( )1به هم وصل کرده است).
3ـ درصورتی که جهت یال ها به یک سمت باشد می توانیم جهت یال هارانیز حذف کنیم.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که دردیاگرام هاسه فقط رئوسی که سابق یا تالی بالفصل هستند به هم
وصل می شوند .با توضیحات فوق دیاگرام هاسه مربوط به شکل( )1یعنی ست مرتب جزئی(⊆ )A,به
صورت زیراست:
130
}{a , b
}{a }{b
ø
توجه :دیاگرام هاسه فوق یک گراف ساده است.
مثال : 46فرض کنید } B={1,2,3,4,,6,8,12,24ورابطه Rراروی Bبه صورت عاد کردن
درنظر گرفته ودیاگرام هاسه مربوط به مجموعه مرتب جزئی ) (B,Rرارسم نمایید.
24 حل :این دیاگرام به صورت زیراست:
8 12
4 6
2 3
1
تعريف .4هرگاه (≤ ) A,یک ست مرتب جزئی باشد به طوری که هردوعضو Aنسبت به رابطه ≤
مقایسه پذیر باشند دراین صورت رابطه ≤ را یک ترتیب ساده ) (simple orderیا یک ترتیب خطی
) (linear orderو یا یک ترتیب کلی ) (total orderروی Aنامیده و (≤ )A,را یک ست مرتب
کلی و یا یک زنجیر ) (chainمی نامیم.
مثال :47الف .اگر} A={1,2,3,4و رابطه ≤ را روی Aبه صورت رابطه عاد کردن درنظر بگیریم
آن گاه ( ≤ ) A,یک زنجیر نیست زیرا 3و 4در Aمقایسه ناپذیر هستند.
ب .اگر }} A={ø,{a},{a , b},{a , b , cآن گاه )⊆ (A,یک زنجیراست.
پ .اگر }} A={ø,{a},{a , b},{b , cآن گاه(⊆ )A,یک زنجیر نیست زیرا} {a , bو} {b , cمقایسه
□ پذیر نیستند.
مثال : 48اگر } A={1,2,4و رابطه Rراروی Aبه صورت رابطه عاد کردن در نظر بگیریم آن گاه
( ) A,Rیک زنجیر است دیاگرام ها سه متناظر با آن به صورت زیراست.
4
2
1
131
تعريف .درست مرتب جزئی (≤ )A,عضوی مانند a ϵ Aراعضو ماکزیمال ) (maximalمی نامیم اگر
هیچ عضوی از Aبعد از aنباشد به عبارت دیگراگر a≤ xآنگاه .x = a
عضوی مانند b ϵ Aراعضو می نيمال ) (minimalيا می نامیم هرگاه هیچ عضوی از Aقبل ازb
نباشد به عبارت دیگر اگر 𝑏 ≤ yآنگاه y = b
مثال :49الف .درمثال ،46عضو می نیمال 1وعضو ماکزیمال 24است.
ب .درمثال 48که یک زنجیر است 1عضومی نیمال و 4عضوماکزیمال است.
پ .اگر } A={2,3,4,5,8,12,24,25و Bرابطه عاد کردن روی Aباشد اوالً دیاگرام ها سه ) (A,Rبه
صورت زیر است.
24 25
8 12
4 3 5
2
ثانیا ً 3، 2و 5اعضای می نیمال و 24و 25اعضای ماکزیمال هستند.
ت .فرض کنید } A={2,3,6,12,24,36و Rرابطه عاد کردن روی Aباشد ،اوالً دیاگرام هاسه مربوط به
( )A,Rبه صورت زیر است:
24 36
12
6
2 3
ثانیا ً 2و 3اعضای می نیمال و 24و 36اعضای ماکزیمال هستند.
تعريف .هرگاه )≤ (A,یک ست مرتب جزئی باشد عضو M ϵ Aرا ماکزیمم )(maximum
Aمی نامیم هرگاه برای هر x ϵ Aداشته باشیم . x ≤ Mهمچنین عضو m ϵ Aرا می نیمم
) A (minimumمی نامیم هرگاه برای هر x ϵ Aداشته باشيم 𝒙 ≤.m
توجه :اعضای ماکزيمم ومی نيمم درصورت وجود منحصر به فرد هستند.
132
يادداشت :اعضای ماکزيمال وماکزيمم ،هم چنين اعضای می نيمال ومی نيمم در يک ست مرتب جزئی
بايد ازهم تميز داده شوند .اگرعضوی ماکزيمم يا می نيمم باشد کليه اعضای ست بايد با آن ها قابل مقايسه
باشند .البته هرعضو ماکزيمم عضو ماکزيمال نيز هست وهرعضو می نيمم عضو می نيمال نيز هست اما
عکس اين موارد الزاما ً درست نيست.
مثال :50فرض کنيد } A={1,2,3,4ورابطه مرتب جزئی تعریف شده بر روی Aبه صورت دیاگرام
های زیرباشند .اعضای ماکزیمال ،می نیمال وماکزیمم ومی نیمم را درمورد هر دیاگرام مشخص کنید.
4 3 2 3 4 4 4
3 2 3
1 2 1 1 2 1
(د) (ج) (ب) (الف)
حل :درشکل (الف) عدد 1عضومی نيمم وعدد 4عضو ماکزيمم است.
درشكل (ب) عدد 4عضو ماكزيمم واعداد 1و 2اعضاي مي نيمال هستند اما عضومي نيمم وجود ندارد.
درشكل (ج) عدد 1عضومي نيمم واعداد 2،3و 4اعضاي ماكزيمال هستند اما عضوماكزيمم وجود ندارد.
درشكل (د) عضوماكزيمم وعضومي نيمم وجودندارد اما 3و 4اعضاي ماكزيمال واعداد 1و 2اعضاي
مي نيمال هستند.
تعريف :هرگاه ( ≤ )A,يك ست مرتب جزئي و Kسب ست Aباشد آن گاه عضوي مانند αدر Aرا يك
كران باال ) (upper boundبراي Kمي ناميم هرگاه براي هر x ϵ Kداشته باشيم . 𝑥 ≤ αهرگاه ست
كران هاي باال داراي مي نيمم باشد آن را كوچك ترين كران باال ) (least upper boundبرای Kيا
سوپريمم ) K (supremumناميده وآن را با ( sup)Kنشان مي دهيم .به طور مشابه عضو βاز Aرا يك
كران پايين ) (lower boundبراي Kمي ناميم.هرگاه براي هر x ϵ kداشت باشيم 𝑥 ≤ .βهرگاه ست
كران هاي پايين ماكزيمم داشته باشد آن را بزرگ ترين كران پايين ) k (greatest lower boundيا
اينفيمم ) k (infimumناميده و با ( inf)kنشان مي دهيم.
مثال N :51راست اعداد طبيعي با رابطه بخش پذيري درنظر بگيريد دراين صورت Nيك ست مرتب
جزئي با اين رابطه است .هرگاه Dرا مجموعه مقسوم عليه هاي 12درنظربگيريم يعني
} ، D={1,2,3,4,6,12دراين صورت 24يك كران باال براي Dاست و 1تنها كران پايين Dاست.
اعداد 12و 36نيز كران هاي بااليي براي Dهستند اما 20يك كران باال براي Dنيست زيرا 20برتمام
133
اعضاي Dبخش پذير نيست و يا 20بعد از تمام اعضاي Dقرارندارد .داريم inf(D)=1و sup(D)=12
.همچنين هرگاه قراردهيم } C={3,4,6دراين صورت 1تنها كران پايين اين ست واعداد 24، 12و...
كران هاي بااليي براي آن هستند .داريم inf(C)=1و □ .sup(C)=12
توجه :سوپريموم و اينفيموم يك ست درصورت وجود منحصربه فرد هستند وممكن است يك ست فاقد يكي
يا هر دوي آن ها باشد.
شبکه )(lattice
يك ست Sباترتيب جزئي ≤ را يك شبكه مي ناميم اگر درآن هر دو عضودلخواه aو( bبه صورت ست
دوعضوي } ){a , bدارای سوپريموم و انفيموم باشد .بزرگترين کران پايين سب ست } {a , bاز Sرا با
a * bو كوچك ترين كران باالي آن رابا a ⊕ bنشان مي دهيم.
inf{a , b} = a * bرا حاصل ضرب و sup{a , b} = a ⊕ bراحاصل جمع aو bمي نامیم *.و
⊕ را به ترتیب با سمبولهاي دیگري مانند ⋀ و⋁ ⋂،و⋃ يا .و +نيز نشان مي دهند.
مثال :52هر زنجير يك شبكه است زيرا به ازاي هر aو bواگر a≤ bآنگاه sup{a , b} = b
و □. inf{a,b} = a
مثال : 53هرگاه Aكالس ست ها با رابطه ⊆ باشد آنگاه Aيك شبكه است زيرا به سادگي مي توان نشان
داد (نشان دهيد) براي هر دو ست aو bدر Aداريم:
sup{a, b} = a ⋃ b
inf{a , b}=a ⋂ b
مثال : 54اگر} S={a , bدياگرام شبكه (⊆ )S,به صورت زيراست:
}{a,b
}{b }{a
∅
مثال :55آيا دياگرام زير نشان دهنده يك شبكه هست؟
3 4
2
1
134
7
5 6
2 3 4
1
حل :خير ،زيرا 3و 4كران هاي پايين } {5,6هستند اما 3و 4مقايسه ناپذيرهستند بنابراين
inf{5,6}=5⋇6وجود ندارد□ .
قضيه .هرگاه )≤ (S,يك شبكه باشد آن گاه براي هر a , b ,c ϵ Sداريم:
a*a=a, a ⊕ a=a .1قوانين خود تواني )(Idempotent laws
a*b=b*a, a⊕b=b⊕a .2قوانين جا به جايی )(Commutative laws
a*(b*c)=(a*b)*c, .3قوانين شركت پذيري )a⊕(b ⊕ c)=(a ⊕ (Associative laws
b)⊕c
a*(a ⊕ b)=a, a⊕(a*b)=a .4قوانين جذب )(absorption laws
□
تعريف :شبكه) ≤ (S,را توزيع پذير) (distributiveمي ناميم هرگاه به ازاي هر a , b , cدر Sداشته
باشيم:
)a * (b ⊕ c) = (a * b)⊕(a * c
)a ⊕ (b*c) = (a ⊕ b)*(a ⊕ c و
مثال :57شبكه هاي داده شده توسط دياگرام هاي زير توزيع پذير هستند (نشان دهيد).
g c
e f d b
d a
b c ( الف)
a (ب)
135
مثال : 58با توجه به مثال 53هرگاه Sست غير خالی باشد آن گاه )⊆ (P(S),يك شبكه توزيع پذير است
زيرا* و⊕ بر روي Sبه ترتيب بااعمال مجموعه اي ⋂ و⋃ متناظر مي شوند و مي دانيم براي هر سه
ست b,aو cداريم:
)a⋂(b⋃c)=(a⋂b)⋃(a⋂c
)a⋃(b⋂c)=(a⋃b)⋂(a⋃c و
مثال :59دياگرام يك شبكه به صورت زير است.آيا اين شبكه توزيع پذيراست؟
1
a b c
0
a*(b⊕c)=a*1=a حل :با توجه به دياگرام داريم:
a*b=0, a*c=0 اما از اين كه
(a*b)⊕(a*c)=0⊕0=0 بنابراين
□ لذا شبكه مورد نظر توزيع پذيرنيست.
1 مثال : 60آيا شبكه متناظر با دياگرام زير توزيع پذيراست؟
c b
a 0
هرگاه )≤ (S,يك شبكه باشد اين شبكه داراي كران پايين است وآن را با عالمت 0نشان مي دهيم هرگاه
براي هر x ϵ Sداشته باشيم 𝑥 ≤ .0هم چنين شبكه داراي كران باال ست وآن را با 1نشان
137
مي دهيم هرگاه براي هر x ϵ Sداشته باشيم ≤ 𝑥 .1يك شبكه را كران دار (محدود) مي ناميم هرگاه
داراي كران پايين 0و كران باالي 1باشد.
تذكر :هرگاه )≤ (S,با * و⊕ يك شبكه باشد معموالً آن رابا (⊕ )S,*,نشان مي دهيم .يك شبكه كران
دار با ( )S,*,⊕,0,1نشان داده مي شود.
مثال :63اگر } A = {a , b , cو) S = p(Aشبكه )⋃ (S,⋂,داراي كران پايين∅ وكران باالي A
است يعني داريم ∅= 0و □ .1=A
مثال :64ست اعداد طبيعي Nبارابطه ≤ معمولي يك شبكه با كران پايين 1است ولي فاقد كران باال
□ است.
مثال :65ست } A={x│1<𝑥 ≤ 2بارابطه ≤ معمولي يك شبكه است 2كران باالي آن است ولي فاقد
كران پايين است□ .
مثال :66ست } A={x│1<x<2بارابطه ≤ معمولي يك شبكه است ولي كران دار نيست زيرا فاقد
كران هاي باال و پايين است .اما ست } B={x│1≤ 𝑥 ≤ 2بارابطه ≤ معمولي يك شبكه كران داراست
2كران باالي آن و 1كران پايين شبكه است□ .
توجه :هرشبكه متناهي } S = { x1 , x2 , . . . , xnكران داراست زيرا مي توان نشان داد
x1⊕x2⊕…⊕xnكران باالي آن و x1*x2*……*xnكران پايين آن است.
تذكر :درشبكه كران دار) (S,*,⊕,0,1براي هر a ϵ Sداريم:
a⊕1=1, a*1=a, a⊕0=a, a*0=0, 0≤ 𝑎 ≤ 1
روابط فوق با توجه به تعريف به سادگي قابل اثبات هستند.
تعريف :در شبكه كران دار ) (S,* ,⊕,0 ,1عضو b ϵ Sرا مكمل عضو a ϵ Sمي ناميم هرگاه
a*b=0 , a⊕b=1
نكته :با توجه به اين كه در يك شبكه كران دار داريم
a ⊕ 1 = 1, a*1=a
باقرار دادن a = 0داريم:
0 ⊕ 1 = 1, 0*1=0
لذا 0مكمل 1است و به طور مشابه 1مكمل 0است.
138
شبكه كران دار )≤ (S,را مكمل پذير ناميم هرگاه هرعضو a ϵ sحداقل داراي يك مكمل باشد.
مثال : 67اگر } A = {a, b, cو ) S=p(Aآنگاه )⋃ (S,⋂,يك شبكه كران داراست كه ∅= 0و. 1=A
مكمل هرعضواز Sمتمم آن عضو نسبت به Aاست به عنوان مثال مكمل } {aست } {b , cاست ومكمل
} {a, bست } {cاست .لذا هرعضو Sداراي مكمل است بنابراين ،اين شبكه مكمل پذير است .توجه داشته
باشيد كه قبالً نشان داديم شبكه توزيع پذير نيز هست□ .
نكته :يك شبكه الزاما ً مكمل پذير نيست و مكمل يك عضو درصورت وجود منحصر به فرد نيست.
مثال :68شكل زير گراف متناظر با يك شبكه است دراين شبكه bو eهردو مكمل dهستند اما cمكمل
ندارد .دقت كنيد كه داريم 0=gو. 1=a
a bمكمل dاست زيرا داريم
b d b ⊕ d=sup{b ,d}=a, b*d=inf{b , d}=g
c به طور مشابه eنيز مكمل dاست.
e f
g
مثال :69شبكه زير گراف متناظر با يك شبكه كران دار و مكمل پذير رانشان مي دهد اما اين شبكه توزيع
1 پذيرنيست.
c b
a
0
b ⊕ c=1, b*c=0 دراين شبكه داريم
b ⊕ a = 1, b *a = 0 لذا cمكمل bاست .هم چنين
بنابراين aهم مكملي bاست .درنتيجه aو cهر دو مكمل bهستند .دراين شبكه داريم
a⊕(b*c) = a⊕0 = a
(a ⊕ b)*(a ⊕ c) = 1*c = c درحالي كه
□ بنابراين شبكه توزيع پذيرنيست.
نكته :دريك شبكه هرگاه xمكمل yباشد آن گاه yنيز مكمل xاست.
139
قضيه .هرگاه )⊕ (S,*,يك شبكه مكمل پذير وتوزيع پذير باشد آن گاه مكمل هرعضو a ϵ Sمنحصر به
فرد است .مكمل منحصر به فرد aرا با a′نشان مي دهيم.
اثبات .فرض كنيد xو yهردومكمل aباشند نشان مي دهيم x = yداريم
مسائل حل شده
)7آيا يك رابطه Rروي ست اي غيرخالی مانند Aمي تواند هم داراي خاصيت متقارن و هم ضد متقارن
باشد.
جواب :بله رابطه R= {(a , a) : aϵ Aرا درنظر بگيريد.
)8فرض كنيد } W={1,2,3,4و}) R={(2,2),(2,3),(1,4),(3,2رابطه اي روي wباشد .آيا Rانتقالی
است؟
جواب :خير ،زيرا (3,2) ϵRو (2,3)ϵRاما .(3,3) ∉R
)9هركدام ازعبارت هاي زير يك رابطه ی Rروي ست اعداد طبيعي ،N ،تعريف مي كند .كدام يك ازاين
روابط انتقالی است؟
بX + 2y = 5 . الفX + y = 10 .
جواب :هيچ كدام از روابط الف وب انتقالی نيست .درالف داريم (2,8) ϵ Rو (8,2)ϵ Rاما (2,2)∉ Rو
براي (ب) داريم (3,1) ϵ Rو (1,3) ϵ Rو (1,2) ϵ Rاما .(3,2) ∉ R
تمرينات
سوال : 1اگر } A={1, 3, 5و } B={2, 4باشد مطلوبست AxAو BxBو AxBو BxA
سوال : 3فرض کنيم } A={1, 2باشد ،در اين صورت A2و A3را بيابيد( .می توان A3را به صورت
A2xAدر نظر گرفت)
سوال : 7هرگاه } A={2, 4, 6, 8و } B={1, 9, 7و رابطه ی }) R={(2, 1),(4,1),(6,7از Aدر B
تعريف شده باشد ،در اين صورت ناحيه ی تعريف و برد رابطه را به دست آريد.
سوال : 9گيريم که Rرابطه ی "واقع در" از ست شهرها ، x ،به ست کشورها ، y ،باشد .هر يک از
رابطه های زير را در قالب کلمات بيان و مشخص کنيد که بيانيه درست است يا نادرست.
سوال : 10گيريم که Rرابطه ی ((مجاور است با)) در ست کشور های جهان باشد( .کشور xمجاور
است با کشور yاگر آنها مرز مشترک داشته باشند ).هر يک از رابطه های زير را در قالب بيان مشخص
نماييد که کدام بيانيه درست يا نادرست است.
ب( R :مکزيک و کانادا) الف( R :اسپانيا و فرانسه)
د( ∉ R :لهستان و آلمان) ج( ∉ R :ژاپن و چين)
سوال : 11ست } A={2, 4, 6, 8را در نظر گرفته و خصوصيت متقارن بودن را در روابط ذيل تحقيق
نماييد.
سوال : 12توسط مثالی نشان دهيد که رابطه ی کوچکتر يا مساوی در ℝخاصيت تقارنی ندارد.
سوال : 13توسط مثالی نشان دهيد که رابطه ی بخش پذيری در ست اعداد طبيعی )( ℕخاصيت تقارنی
نيست.
سوال :14ست } A={2, 5, 6, 7مفروض است ،نشان دهيد که رابطه ی )R={(2, 5),(5, 2),(2, 2
انتقالی نيست.
سوال : 15اگر } A={2, 4, 6باشد ،نشان دهيد که رابطه ی ذيل خاصيت ضد تقارنی را دارا می باشد.
سوال : 16اگر } A={2, 4, 6باشد ،نشان دهيد که رابطه ی ذيل خاصيت ضد تقارنی را دارا نمی باشد.
سوال : 17رابط ی Rروی ℝبه صورت ذيل تعريف شده است ،نشان دهيد که اين رابطه خاصيت ضد
تقارنی دارد.
سوال : 18نشان دهيد که رابط ی بخش پذيری در ست اعداد طبيعی ) ( ℕخاصيت انعکاسی دارد.
سوال : 19نشان دهيد رابطه ی زير که روی Zتعريف شده است دارای خاصيت تقارنی است.
سوال : 20گيريم ) . R={(1, 1),(1, 3),(3, 1),(3, 3آيا Rيک رابطه ی هم ارزی در }A={1, 2, 3
است؟ در } B = {1, 3چطور؟
)R = {(1,1),(2,2),(3,3),(4,4),(5,5),(1,5),(5,2),(1,2),(4,5),(4,2
سوال : 23اگر D30ست مقسوم عليه های مثبت عدد 30باشد و Rرابطه ی عاد کردن ،آنگاه دياگرام
هاس اين ست مرتب را رسم نماييد.
سوال : 24اگر } A={a,b,cباشد ،آنگاه دياگرام هاس )⊆ (p(A),را رسم نماييد.
سوال :25رابطه ی عاد کردن را در هر يک از ست های زير در نظر گرفته و از روی دياگرام هاس
آن ها ،عناصر مينيمال ،ماکسيمال ،مينيمم و ماکسيمم را بيابيد.
الف) } A= {2,4,6,8ب) }B = {2,3,4,12
سوال :26فرض می کنيم } S = {2,4,6,12,20با رابطه ی بخش پذيری مرتب شده باشد .عناصر
ماکسيمال و مينيمال Sرا پيدا کنيد.
سوال : 27فرض کنيد } T = {2,3,4,16با رابطه ی بخش پذيری مرتب شده باشد .عناصر ماکسيمال و
مينمال Tرا پيدا کنيد.
سوال :28فرض کنيم ست } S = {3,6,9,12,18با رابطه ی بخش پذيری مرتب شده باشد .برای کدام
سب ست های {6,12,18} ، Sست کران های باالی ست است؟
سوال : 29برای کدام سب ست های Sدر مثال {3,6} ، 30ست کران پايين است؟
سوال : 30تعيين کنيد که هر يک از ست های زير نسبت به رابطه ی بخش پذيری يک مشبکه(شبکه)
است يا نيست A = {2,3,4,12} :و }B = {1,2,3,9,18
سوال : 31تعيين کنيد که هر يک از ست های زير نسبت به رابطه ی بخش پذيری مشبکه است يا نيست:
} C = {1,3,4,9و }D = {1,2,3,9,18
145
فصل چهارم
جبربول و کاربرد های آن
مقدمه
دراين فصل يک دستگاه جبری را معرفی می کنيم که ساختارآن به دوعملکرد دو تايی وابسته است .اين
دستگاه جبری به افتخار رياضی دان انگليسی جرج بول ،جبربول ناميده می شود .درجبربول بيشتر ازآن
که به ساختار مجرد دستگاه توجه شود به ماهيت کاربردی آن تکيه می شود .درسال 1854جرج بول يک
دستگاه جبری را براساس منطق رياضی بسط و توسعه داد که امروزه جبربولی ناميده می شود .درسال
1983کلود شانون توابع کليدی را معرفی نمود و نشان داد که ساختار اين توابع به کارهای بول وابسته
است .اين ارتباط نشان می دهد که چگونه يک مفهوم مجرد رياضی درقرن نوزدهم به يک مفهوم کاربردی
درقرن بيستم تبديل شد
در اين فصل به معرفی جبربولی ،خواص جبربولی ،عمليات روی يک جبربولی پرداخته و سپس،
توابع بولی ،دريچه های منطقی ،مدار های منطقی و نقشه ها ی کارنو را با مثال ها و تمرينات زياد
مورد بحث و بررسی قرار می دهيم.
جبربولي
فرض کنيد Bست خالی است که روی آن سه عملگر ” جمع ” ، ”+ضرب ” .و” مكمل گيري ‘ ” و
عناصر متمايز 0و 1تعريف شده است .در اين صورت Bرا يك جبربولي مي ناميم كه اگر برای هر
عضو دلخواه b ، aو cاز ست Bشرايط زير صدق كند.
)1خاصيت تبديلی يا جابه جايي :براي هر:a,bϵ B
الف(a+b)+c=a+(b+c) .
الفa+(b.c)=(a+b).(a+c) .
)a.(b+c)=(a.b)+(a.c ب.
146
)5خاصيت مكمل سازي :براي هر a ϵ Bيك a′ϵ Bوجود دارد به طور كه :
خواص پنج گانه فوق در يك جبربولي را اصل مي ناميم و ساير روابط در يك جبر بولي ر ابه كمك اين
اصول به دست مي آوريم.
ب .در يك جبربولي 0را عضو عينيت جمع و 1راعضو عينيت ضرب مي ناميم.
پ .جبربولي Bبا اعمال ” “ ’، . ، +رابه صورت ) (B;+ , . , ′و يا به طور خالصه با خود Bنشان
مي دهيم.
مثال : 1هرگاه Bرا كالس ست ها و اعمال جمع وضرب را به ترتيب با اجتماع واشتراك ست ها وعمل
مكمل گيري ست ها درنظر گرفته وست خالی ∅ ومرجع Uرا به عنوان عناصر متمايز 0و 1درنظر
بگيريم ،دراين صورت Bبا اين اعمال يك جبر بولي است .زيرا براي A,B,Cϵ Bداريم:
توجه كنيد كه هر كدام از روابط باال دوگان ديگري است .اين قوانين رابه عنوان اصول نمي پذيريم ،زيرا
اين روابط مي توانند ازاصول پنج گانه بيان شده به دست آيند .قضاياي زير رادر نظر بگيريد؛ درتمام اين
قضايا) ) B;+, . , ′يك جبر بولي است.
قضيه(:خود تواني) براي هر :xϵ B
بx=x+x . الفx=xx .
اثبات :الف.
xx=xx+0 (بنابر خاصيت هماني)
=xx+xx′ ) بنابر خاصيت مكمل سازي)
)=x(x+x′ ) بنابر خاصيت توزيع پذيري)
=x.1 ) بنابر خاصيت مكمل سازي)
=x ) بنابر خاصيت عضو هماني)
بنابراين.xx=x :
ب .با اين كه با استفاده از اصل دوگاني قسمت (ب) اثبات مي شود .اما به طور جدا گانه و با استفاده
ازاصول پنج گانه قسمت(ب) را نيز مي توان اثبات نمود.
x+x=(x+x).1 (بنابر خاصيت هماني)
) بنابر خاصيت مكمل سازي) )=(x+x).(x+x′
=x+x.x′ ) بنابر خاصيت توزيع پذيري)
=x+0 ) بنابر خاصيت مكمل سازي)
=x ) بنابر خاصيت عضوهماني)
.x+x=x بنابراين
توجه :هرگاه اثبات قسمت هاي (الف) و (ب) درقضيه فوق را به طور جدا گانه مورد بررسي قرار دهيم،
مشاهده مي كنيم درهر مرحله از اثبات قسمت هاي "الف" و"ب" روابطي كه مورد استفاده قرار گرفته اند،
دوگان يكديگر هستند.
مثال :5قانون خود تواني در مورد جبر بولي ست ها وجبر بولي بيانيه ها به صورت زيراست:
AUA=A ,A⋂A=A الف:
□ p⋁p=p , p⋀p=p ب :براي بيانيه ها
149
درقضاياي زير ،تنها يك قسمت از قضيه اثبات مي شود و قسمت دوم با استفاده از قسمت اول قضيه و
اصل دوگاني قابل اثبات خواهد بود.
قضيه تسلط :براي هر x ϵ B
بX. 0 = 0 . الف x+1 = 1 .
اثبات :الف.
x+1=(x+1) .1 (بنابرخاصيت عضوهماني)
)=(x+1) .(x+x′ ) بنابر خاصيت مكمل سازي)
)=(x+x′) .(x+1 ) بنابر خاصيت جابه جايي)
)=x+(x′ . 1 (بنابر خاصيت توزيع پذيري)
=x+x′ (بنابر خاصيت عضو هماني)
=1 (بنابر خاصيت مكمل سازي)
ب .با استفاده ازقسمت" الف " وبنابر اصل دوگاني قسمت " ب" به سادگي اثبات مي شود□ .
مثال :6قانون تسلط براي جبربولي ست ها وجبربولي بيانيه ها به صورت زير است:
∅=∅⋂A⋃U=U , A الف) براي ست ها:
□ p⋁T=T , P⋀F=F ب) براي بيانيه ها:
قضيه يكتايي مكمل :براي هر x ϵ Bتنها يك x′ ϵ Bوجود دارد كه
x+x′ = 1 , x. x′ = 0
بنابراين.x + xy = x :
□ ب .بنابر اصل دوگاني و قسمت" الف" به سادگي اثبات مي شود كه x .(x+y) = x
مثال :7قوانين جذب براي جبر بولي ست ها و جبربولي بيانيه ها به صورت زير است:
الف .براي ست ها:
A⋃(A⋂B)=A , A⋂(A⋃B)=A
ب .براي بيانيه ها :
□ P ⋁ (p ⋀ r) = p , p ⋀ (p ⋁ r) = p
قضيه (قوانين دمورگان) :براي x , y ϵ Bداريم:
ب(xy) ′ = x′+y′ . (x +y)′ =x′y′ الف.
اثبات :الف .بنابر يكتايي مكمل ،كافي است نشان دهيم
(x+y) .x′ y′ = 0 و (x+y) + x′y′ =1
يعني نشان دهيم x′y′مكمل x+yاست .به منظور نشان دادن (x+y) . x′y′ =0داريم:
(x+y) x′y′ = x′y′ (x+y)= x′y′x +x′y′y
=x′xy′ + x′. 0
=0 . y′+ 0 = 0
)(x+y)+x′y′ =(x+y+x′) . (x+y+y′ همچنين:
=(x+x′+y) . (x+1) =(1+y) . 1=1+y=1
(x+y)′ =x′y′ بنابراين:
ب .با استفاده از اصل دوگاني و قسمت " الف" به سادگي قسمت " ب" اثبات مي شود□ .
مثال :8قوانين دمورگان براي جبر بولي ست ها وجبر بولي بيانيه ها به صورت زير است:
الف .براي ست ها:
(A⋃B)′ =A′ ⋂ B′ , (A⋂B)′ =A′⋃ B′
ب .براي بيانيه ها:
□ )𝑞~(⋁)𝑝~( = )𝑞⋀𝑝(~ ~( p⋁q) = (~𝑝)⋀(~𝑞) ,
بااستفاده از قضاياي باال مي توان خواص( قضاياي) ديگري از يك جبربولي را اثبات نمود ،براي اين
منظور به ذكر چند مثال مي پردازيم.
152
مجموعه مسائل
دراين صورت نشان دهيد D30بااعمال فوق يك جبربولي است .مطلوب است:
ب .محاسبه عبارت (5⋇ )15+2 الف .مكمل 3و 15و 30
ج 0 .و 1اين جبربولي.
ج 1 .و 30 ب5 . جواب :الف 2، 10 .و1
)2مانند مسأله قبل D70را ست مقسوم عليه هاي 70در نظر بگيريد باهمان جمع و ضرب تعريف شده
در مسأله 1و عمل مكمل گيري به صورت .a′ =70 /aمقدار هريك ازعبارت هاي زير را به دست
آوريد.
هدف اصلي اين بخش معرفي آن دسته از اصطالحات و ايده هاي رياضي است ،كه در به كارگيري روش
هاي جبر بولي در طراحي و تجزيه و تحليل مدار هاي منطقي مورد استفاده قرار مي گيرند.
154
تعريف :متغير بولي حرف يا نمادي است مانند… x, y, z,كه نمايانگر عضوغير مشخصی از يك جبر
بولي است وآن را به اختصار متغير مي ناميم.
تعريف :يك عبارت بولي با nمتغير x1 ,…, xnرابه صورت بازگشتي زير تعريف مي كنيم:
الف :نماد هاي 1 ، 0و x1, ..., xnعبارت هاي بولي از x1 , …,xnهستند.
ب .هرگاه E1و E2عبارت هاي بولي از x1,…, xnباشند دراين صورت E1E2 ,E1+E2و E′1نيز
عبارت هاي بولي هستند.
مثال :13عبارت هاي زير ،چهار عبارت بولي ازمتغير هاي x,y,zهستند:
X+y
Z
دوعبارت اول شامل هر سه متغير هستند ،درحالي كه دوعبارت آخر به ترتيب شامل دو متغير و يك متغير
هستند.
nمرتبه
تعريف :فرض کنيد Aست ای ناتهی باشد ،منظور از Anيا AXAX…XAمجموعه تمام nتايی های
مرتب ) (a1, a2, …, anاست به طوری که ai ϵAبرای هر iيعنی
تعريف :هرگاه fيک عبارت بولی nمتغير ازمتغيرهای جبر بولی Bباشد ،در اين صورت تابع زير يک
تابع بولی را تعريف می کند
f : Bn →B
معموالً fرا به صورت ) f(x1, … ,xnنشان داده و آن را تابعی nمتغيره روی Bمی ناميم.
تذکر :تابع بولی را تابع کليدی نيز می ناميم.
مثال :16هرگاه } B = {0,1در اين صورت تابع f : B3 →Bبا ضابطه:
̒F(x ,y,z)= x̒z+x̒y+z
يک تابع بولی است.
بطور غير رسمی توابع بولی ،به صورت چند جمله ای های ( nمتغيره) ازثابت ها ومتغير های جبر بولی
ومکمل های آن ها نوشته می شوند .مانند:
̒a̒ + xy , ax + bx̒y + xy̒z ,ax̒y+ bxy
که درآن ها aو bثابت و y ,xو zمتغير های يک جبر بولی هستند .توجه کنيد که در مقايسه با چند جمله
ای ها ،تنها ثابت ها درتوابع بولی عبارتند از 0و 1و به دليل قانون خود توانی درجبربولی ،توان هيچ
متغيری دريک تابع بولی نمی تواند بيشتر ازيک باشد.
توجه :به علت وجود قوانين دمورگان ،جذب و ساير خواص يک جبربولی ،برای يک تابع بولی يک
عبارت منحصر به فرد وجود ندارد .با اين حال ميتوان يک شکل استاندارد يا شکل متعارفی برای توابع
بولی تعريف نمود.
قضيه :هرگاه Bيک جبر بولی و fتابعی يک متغيره روی Bباشد ،آن گاه
̒f(x) = f(1) x+f(0)x
اثبات :در هر جبربولی روابط زير برقرار است:
̒a = ax + ax ()a
̒x = 1.x + 0.x ()b
̒x̒=0.x+1.x ()c
الف .هرگاه fتابعی ثابت باشد به عبارت ديگر برای هر xϵ Bداشته باشيم:
f(x) =k
̒K = kx + kx
̒f(x) = x
دراين صورت بنابر ) (cداريم:
̒X̒ = 0.x + 1.x
̒f(x) = f(1)x+ f(0) x و يا
f(1) = 1̒’ = 0و .f(0) = 0’ = 1 زيرا
ت .فرض کنيد توابع hو gبه شکل ترکيبی از xو ̒ xبوده وبرای هر xϵBداشته باشيم
)f(x) =h(x) +g(x
بنابرقسمت های قبل داريم:
̒h(x) =h(1)x + h(0)x
̒g(x)=g(1)x +g(0)x
واز آنجا
157
شکل های نوشته شده برای توابع يک متغيره و دومتغيره در قضيه فوق و نتيجه آن را شکل متعارفی يک
تابع بولی می ناميم و برای يک تابع nمتغيره شکل متعارفی ذيالً معرفی می شود.
نتيجه :2شکل متعارفی توابع nمتغيره :با استفاده از روش استقراری رياضی و روندی مشابه با روند
اثبات به کاررفته در نتيجه ،1هرگاه fيک تابع بولی nمتغيره از x1,x2,…,xnروی جبربولی Bباشد
آ ن گاه شکل متعارفی fبه صورت زير بيان می شود.
f(x1 ,x2,…,xn)=⅀ fe1e2 … en x1e1x2e2…xnen
که در آن برای i=1,…,nداريم ei = 0 :يا ei =1و
)fe1e2…en =f(e1,e2,….,en
𝑥i , 𝑒i = 1
{= xiei اگر همچنين
𝑥́ 𝑖 , 𝑒𝑖 = 0
و مجموع بيان شده روی تمام 2nترکيب از مقادير eiگرفته می شود □ .
مثال : 17شکل متعارفی يک تابع دو متغيره بيان شده در نتيجه 1به صورت زير بيان می شود
f(x1, x2)= f11x1x2+f10x1x́ 2+f01x́ 1x2+f00x́ 1x́ 2 □
مثال :18شکل متعارفی يک تابع سه متغيره به صورت زير است که
f(x1,x2,x3)=f111x1x2x3+f110x1x2x́ 3+f101x1x́ 2x3
+f011x́ 1x2x3+f100 x1 x́ 2x́ 3+f010x́ 1x2x́ 3
+f001x́ 1x́ 2x3+f000x́ 1x́ 2x́ 3 □
مثال :19فرض کنيد ) B= {0,a,á ,1شکل متعارفی يک تابع دومتغيره ) f(x,yرا که مقادير آن در جدول
زير داده شده است تعيين کنيد:
)y f(x,y
0 a
1 0
0 ́a
1 1
000 ́a
001 0
010 ́a
011 1
100 a
101 0
110 a
111 1
مجموعه مسائل
)1يک جبربولی چهارعضوی را در نظر بگيريد .تعداد توابع بولی (در صورت وجود) بر اين جبر بولی
را تعيين کنيد که مشخصات آن ها در جدول های زير داده شده است.
(ب) (الف)
(ت) (پ)
161
(ث)
قطعات الکتريکی و الکترونيکی زيادی وجود دارند که طبيعی دوحالتی يا دو وضعيتی به صورت "
خاموش -روشن" دارند ،مانند کليد يک المپ ،دکمه کنترولی يک آسانسور ،کليدی خاموش -روشن يک
راديو ،اين قطعات (کليدها و دکمه ها) که ماشين ها ( المپ ،آسانسور ،راديو) را کنترول می کنند ،رقمی
ناميده می شوند.
به خاطر ارزانی و سادگی ساخت عناصر دوحالتی الکتريکی و الکترومغناطيسی ،درواقع تمام مدارها
برای کامپيوتر های رقمی بر پايه جبربولی دوعضوی يعنی } B={0,1طراحی شده اند.
البته طراحی واقعی عناصر کامپيوتر به عوامل بسيار ديگری غيراز جبربولی نياز دارد.
دراين قسمت به عنوان کاربردی از جبربولی ،مدارها و توابع کليدی را بررسی می کنيم .همواره فرض
می کنيم } .B={0,1ابتدا جدول ارزشی را برای توابع بولی معرفی می نماييم.
هرگاه x ϵ Bرابطه بين xو ́ xرا می توان به وسيله يک نمودار ،که آن را جدول ارزشی می ناميم نشان
داد .اين جدول عبارت است از:
162
́x x
0 1
1 0
جدول فوق نشان می دهد که هرگاه X=0آن گاه x́ =1و هرگاه x =1خواهيم د اشت x́ =0هم چنين
برای x ,yϵBجدول ارزشی برای بيان روابط اين متغير ها و توابع f(x,y)=xyو g(x,y)=x+yبه
صورت زير خواهد بود:
مثال :21فرض کنيد→ B f : B3با ضابطه f(x,y,z) = xy+zتعريف شده باشد ،جدول ارزشی برای
اين تابع به صورت زير بيان می شود:
دو تابع بولی nمتغيره باشند f .و gرا مساوی گوييم و آن را با نماد f=gنشان ميدهيم هرگاه ستون های
متناظر fو gدر جدول ارزشی يکسان باشند.
حل:
x y x́ x́ y x+x́ y )f=x́ y g=x́ (x+x́ y
00 1 0 0 0 0
□ چون ستون های متناظر با fو gيکسان هستند لذا .f=g
حل :برای ستون متناظر با fمی خواهيم مقدار تابع برای حالتی که x=y=0و z=1برابر 1در بقيه
حالت ها برابر 0باشد ،تابع f(x,y,z)=x́ ý zچنين تابعی را بيان می کند .به طريق مشابه
́ g(x,y,z)=xý zدارای مقدار 1است هرگاه x=1و y=z=0و دربقيه حالت ها برابر 0است .چون
توابع fو gتنها در يک حالت مقدار 1دارند و اين حالت ها برای هر تابع متمايز از ديگری است،
مجموع آنها يعنی f+gتنها در اين دو حالت مقدار 1را دارد .بنابراين:
دارای ستونی در جدول ارزشی خواهد بود که متناظر ستون hدر جدول داده شده است□ .
در مورد توابع g, fو hمثال 23که همگی توابع سه متغيره بودند ،هرسه متغير يا مکمل آن ها در
هرعبارت وجود داشتند مث ً
ال ́ g(x,y,z)=xýzکه اين تابع شامل ،xمکمل yو مکمل zاست .حال فرض
کنيد K(x,y,z)=xyدر اين صورت با استفاده از خاصيت همانی بودن 1برای ضرب داريم:
) ́K(x,y,z)=xy.1=xy.(z+z
يعنی هرعبارت حاصل ضربی در تابع ،Kشامل سه متغير يا مکمل آن ها است .اين مطلب ما را به
تعريف زير می رساند.
تعريف :هرگاه fيک تابع بولی nمتغيره از متغير های x1 ,x2,…, xnباشد دراين صورت:
ب) هرعبارت حاصل ضربی به صورت y1y2 … ynکه yi = xiيا yi = x́ iبرای 𝑛 ≤ 𝑖 ≤ 1يک
حاصل ضرب بنيادی ناميده می شود.
پ) هرنمايشی از fبه صورت مجموع حاصل ضرب های بنيادی يک فرم مجموع نرمال يا
) dnf(disjunctive normal formناميده می شود.
توجه :با استفاده از خاصيت x=x.1همواره می توان شکل dnfرا برای يک تابع بولی نوشت.
حل xy :را به صورت xy.1و x́zرا به صورت x́z.1می نويسيم .چون در xyمتغير zيا مکمل آن
را نداريم xy.1 ،را به صورت زير می نويسيم
) ́xy.1 =xy(z+z
) ́x’z .1 = x́ z (y+y
اين اعمال باعث می شود که عبارت حاصل ضربی در fبه حاصل ضرب های بنيادی تبديل شوند ،شکل
dnfبرای تابع fبه صورت زير بيان می شود
=xy.1 + x́ z.1
f(w,y,y)=wx+ý +xy
f(w,x,y)=wx.1+ý .1+xy.1
توجه کنيد که به منظور نوشتن حاصل ضرب های بنيادی به ترتيب الفبايی يعنی ( wxyيا مکمل های آن
ها) هرجا که الزم بوده است از خاصيت جا به جايی ضرب استفاده کرده ايم.
حل :با توجه به توضيحات بيان شده درمثال 24به صورت زير عمل می کنيم
در اين قسمت هدف بيان عبارات dnfبه يک شکل قرار دادی و استاندارد است .قبل از بيان اين شکل
قراردادی به مطلب ذيل توجه فرماييد:
سه ستون اول جدول ذيل را مالحظه کنيد .هرگاه حاصل ضرب های بنيادی را در يک dnfبا رعايت
ترتيب الفبايی يا ترتيب انديس برای ليترال ها بنويسيم ،مثالً:
در اين صورت مقادير y,xو zدرهر سطر معرف يک عدد دودويی خواهد بود .يعنی با کنار هم قرار
دادن ارزش y, xو zاز چپ به راست کنار يکديگر ،عدد سه رقمی متناظر معادل يک عدد دودويی
است.
167
ستون پنجم جدول فوق معادل ده دهی اعداد ستون چهارم را نشان می دهد مثالً معادل ده دهی عدد دودويی
011برابر 3است .با استفاده از اين مقدمه و تعارف زير برای توابع بولی به فرم dnfيک شکل بسته
ارائه خواهيم داد .ابتدا تعريف زيررا درنظر بگيريد.
تعريف :هر حاصل ضرب بنيادی يک کمين جمله يا مين ترم ) (mintermناميده می شود.
جدول ارزشی تابع بولی f(x,y,z)=xy+x́ zرا در نظر بگيريد اين جدول به صورت زير بيان ميشود.
دقت کنيد که هرکدام از کمين جمله های فوق دقيقا ً متناظر با حالتی است که ارزش تابع برابر 1است.
هرگاه معادل دودويی اين حالت ها را برای کمين جمله های فوق در نظر بگيريم در اين صورت معادل
دودويی کمين جمله های fعبارت است از 011،001،110و 111و معادل ده دهی اين اعداد عبارتند از:
6،3،1و 7در اين صورت شکل قرار دادی زير را برای dnfتابع fمی پذيريم:
که∑ معرف کلمه مجموع و mبهعنوان مين ترم مورد استفاده قرار می گيرد .البته برای نوشتن فرم بسته
فوق برای يک تابع بولی نيازی به نوشتن جدول ارزشی تابع نيست ،کمين جمله x́ýzو 001را درنظر
بگيريد يعنی زمانی که y=0، z =1و x=0در اين حالت می بينيم که ارزش x́ýzبرابر 1است .همان
طور که در جدول مشاهده می شود در حالت 001برای متغيرها (به ترتيب الفبايی از چپ به راست) تابع
fارزش 1را دارد .هرگاه 001و x′y′zرا مقايسه كنيد ،معلوم مي شود كه متناظر باهرمتغير 1و متناظر
مكمل متغير عدد 0را داريم .به قرار داد زير توجه كنيد:
قرار داد :بارعايت ترتيب الفبايي يا ترتيب انديس براي متغير ها درشكل ،dnfدرهركمين جمله براي هر
متغير 1و براي مكمل هرمتغير 0قرارمي دهيم .با به دست آوردن معادل ده دهي هر كمين جمله فرم بسته
∑mرا براي تابع مورد نظر مي توان نوشت.
f(x,y,z)=x′yz+x′yz′+xy′z
f(w,x,y)=wxy+wxy′+w′xy′+wx′y′+w′x′y′+w′xy
مثال :29هرگاه ) f(x1, x2, x3) = ∑m(0, 3, 5را به صورت گسترده dnfبنويسيد.
169
حل :معادل دودويي 0،3و( 5يا سه رقم) به ترتيب عبارتند از 011 ،000:و101
مثال : 31سيستم چراغي را مي خواهيم با سه كليد طراحي كنيم به طوري كه هرگاه ال اقل دو كليد از آن
ها فعال باشد ،چراغ روشن شود شكل dnfو شكل بسته آن را براي اين سيستم بنويسيد.
حل :سه كليد مورد نظر را با متغير هاي a, b, cدرنظر مي گيريم ،فعال بودن كليد را با 1وغير فعال
بودن آن را با 0نشان مي دهيم .دراين صورت جدول ارزشي اين سيستم به صورت زير بيان مي شود.
001 0
010 0
011 1
100 0
101 1
110 1
111 1
كمين جمله هاي مورد نظر در اين مثال عبارتند ازحالت هايي كه خروجي 1است(سيستم روشن است) كه
abc , abc′ , ab′c , a′bc عبارتند از:
f(a,b,c)=a′bc+ab′c+abc′+abc
)f(a,b,c)=∑m(3,5,6,7
170
دقت كنيد كه مثالً در كمين جمله a′bcخروجي 1است .زيرا دراين حالت داريم b = c = 1و a = 0
□ a′bc =1 پس a′=1بنابراين:
توجه :مثال 31مقدمه اي براي معرفي مدارهاي كليدي و دريچه هاي منطقي است كه در زير به معرفي
آن ها مي پردازيم.
توابع كليدي(بولي) معرفي شده در قسمت قبل ،يك نظريه جذاب رياضي را معرفي مي كنند.
اهميت اين توابع در به كارگيري آن ها در قطعات كامپيوتري است كه وظيفه پردازش داده ها را به عهده
دارند .اين قطعات دريچه هاي منطقي ) (logic gatesناميده مي شوند .هدف اين قسمت ،بدون وارد شدن
به بحث سخت افزار ،معرفي چند تا از دريچه هاي منطقي است كه عبارتند از :دريچه يا ،ORدريچه و
ANDدريچه وارونگر ).NOT (inverter
- 1دريچهً :ORنمودار دريچه ORمطابق با شكل (الف) است ،اين دريچه دو ورودي و يك خروجي
دارد .ورودي ها عبارتند از xو yو خروجي عبارت است از .x+y
x x+y
y y
شكل (الف)
2ـ دريچه :ANDنمودار اين دريچه مطابق با شكل (ب) است .اين دريچه دو ورودي و يك خروجي دارد.
ورودي ها عبارتند از xو yو خروجي آن xyاست.
x
y xy
شکل (ب)
3ـ دريچه : NOTنمودار اين دريچه در كتاب هاي مختلف الكترونيك و كامپيوتربه صورت هاي
گوناگون است ،در اين بخش ما نمودار(پ )3را مورد استفاده قرار مي دهيم ،اين دريچه يك ورودي و يك
خروجي دارد .ورودي آن xو خروجي آن x′است.
(پ)1 (پ)2
x x′
(پ)3
با تركيب دريچه هاي منطقي ،مدار هاي منطقي تشكيل مي شوند .اين مدار هاي منطقي كه از چندين دريچه
منطقي تشكيل شده اند ،داراي چندين ورودي هستند .به مثال هاي زير توجه كنيد.
x y z
xy
x Ff=xy+z′
y ’z
z
x y
f1=(xy)′
x y
x F f2=(x+y)′
y
هرگاه يك مولد الكترويسيته مثالً يك باطري و ابزاري گيرندهً الكتريسيته ،مثالً يك المپz ،
باسيمي هادي
الكتريسيته به هم وصل شده باشند و در سر راه آن ها يك يا چند كليد قطع و وصل قرار داشته باشد ،مدار
الكترويكي تشكيل مي دهند كه مدار كليدي نام دارد .هركليد واقع در چنين مداري يك ابزار دو حالتي است،
172
يا وصل است يا قطع .كليد تنها در حالتي كه وصل باشد جريان الكتريسيته را از خود عبور مي دهد .هر
مدار منطقي ارتباطي تنگاتنگ با يك مدار كليدي دارد.
شكل ذيل مدار كليدي نظير مدار منطقي دريچه ORرانشان مي دهد.
در اين مدار كليدي ،دو كليد Aو Bبه صورت موازي در مدار قرار دارند .المپ زماني روشن است كه يا
كليد Aوصل باشد يا كليد Bو يا هر دو .هرگاه وصل بودن هركليد را با 1و قطع بودن آن را با 0نشان
دهيم و A+Bرا درحالت روشن بودن المپ برابر 1و درحالت خاموش بودن المپ برابر صفر بگيريم،
چگونگي عمل مدار شكل ذيل با جدول ارزشي دريچه ORكامالً مطابقت دارد .بنابراين ويژگي هاي مدار
منطقي ORهمان ويژگي هاي مدار كليدي شكل ذيل است.
A
B
تعريف :هر رقم دودويي يعني هر 0و 1يك بيت bitناميده مي شود.
مدار هاي منطقي را مي توان مانند ماشين هايي در نظر گرفت كه يك يا چند ورودي و تنها يك خروجي
دارند .درهر لحظه از زمان ،هر يك از ورودي ها دقيقا ً يك بيت از اطالعات ،يعني 0يا 1را روي دستگاه
بار مي كند اين داده ها در دستگاه پردازش مي شوند ودر پي آن يك بيت 0يا 1به خروجي فرستاده
مي شود .داده ها به دنباله هايي ازبيت هاي 0و 1تبديل مي شوند به گونه اي كه تعداد بيت هاي همه
دنباله ها با هم برابر است .اين دنباله هاي بيت ها به ترتيب روي ورودي ها بار شده و به دستگاه فرستاده
مي شوند كه در دستگاه بيت به بيت پردازش شده و از آنجا به صورت دنباله اي با همان تعداد بيت به
خروجي فرستاده مي شود.
نكته :ضرب بيت ها دقيقا ً همان ضرب بولي است ،يعني حاصل ضرب دوبيت aو bيعني ab
داراي مقدار 1است اگر و فقط اگر هم aو هم bداراي مقدار يك باشند.
173
مطلب براي جمع كمي پيچيده تراست ،زيرا درجمع دودويي داريم:
1+1=10
كه نتيجه اش يك بيت تنها نيست ،بلكه نتيجه آن دوبيت است .بيت سمت چپ را درحاصل جمع فوق بيت
حامل و بيت سمت راست را بيت مجموع مي ناميم .بيت حامل برابر 1است ،اگر و فقط اگرهر دو بيتي كه
با هم جمع مي شوند 1 ،باشند زيرا درجمع دودويي:
0+0=0 ، 0 + 1 =1 ، 1+1=10
بنابراين بيت حامل را مي توان توسط حاصل ضرب دوبيتي كه با هم جمع مي شوند ،نشان داد .با اين حال
بيت مجموع را نمي توان با جمع بولي نشان داد ،زيرا هرگاه دوبيتي كه با هم جمع مي شوند 1باشند مقدار
بيت مجموع 0است .بنابراين بيت مجموع را بايستي با يك تابع بولي نشان داد كه مقدار اين تابع 1است
اگر و فقط اگر دقيقا ً يكي از بيت هايي كه با هم جمع مي شوند 1باشند .يك عبارت بولي براي اين منظور
ab′ +a′b عبارت است از:
(a+b)(ab)′
دليل اين امر رامي توان به كمك جدول ارزشي دوعبارت فوق نشان داد .هرچند دوعبارت فوق يك
خروجي را توليد ميكنند ولي ما عبارت دوم را ترجيع ميدهيم .توجه كنيد كه عبارت دوم به چهار دريچه
احتياج دارد كه عبارتند از دو دريچه ANDيك دريچه ORو يك دريچه NOTدر حالي كه عبارت اول به
پنج دريچه نياز دارد ،دو دريچه ANDيك دريچه ORو دو دريچه .NOT
مثال :34مداری را طراحي كنيد كه بيت هاي aو bرا به عنوان ورودي گرفته و جمع ( )sو حامل ()c
را به عنوان بيت هاي خروجي توليد كند.
حل :با توضيحات داده شده ،اين مدار به صورت زير طراحي مي شود.
174
a b
c
s
x F
y
z
هرگاه حاصل ضرب ليترال ها با هم جمع شوند گوييم عبارت به صورت مجموع حاصل ضرب ها
) (sum of productsاست و آن رابا نماد S.O.P.نشان می دهيم .تعريف دقيق S.O.Pرابعدازمثال 36
ارائه می دهيم.
́xy+zx
ايده ی مثال باال اولين قدم به سمت می نيمم سازی عبارات بولی است .هرگاه يک عبارت دلخواه را بتوان
به شکل مجموع حاصل ضرب ها نوشت ،آن گاه به کمک قانون جذب می توان آن را بيشتر کاهش داد.
ابتدا به تعريف دقيق شکل S.O.P.برای يک عبارت بولی می پردازيم.
تعريف .يک عبارت بولی به شکل S.O.Pاست هرگاه
الف .يک ليترال باشد.
ب .حاصل ضرب ليترال های متفاوت باشد.
175
پ .هرگاه E1و E2حاصل ضرب هايی از ليترال های متفاوت باشند در اين صورت E1+E2به شکل
S.O.P.است مشروط به اين که نه E2 ، E1راجذب کند و نه E1،E2را جذب کند.
مثال :37نشان دهيد x+yź wبه شکل S.O.P.است.
حل :با توجه به قسمت (الف) و(ب) تعريف باال واضح است که xو yź wبه شکل S.O.P.هستند و
ازقسمت (پ) تعريف فوق نتيجه می شود که x+yź wنيز به شکل S.O.P.است.
مثال :38آيا x+yw+yź wبه شکل S.O.Pاست.
حل :خير ،زيرا ywعبارت yź wرا جذب می کند.
yw+yź w=yw+ywź =yw (بنابه قانون جذب) □
توجه :عبارت زير را در نظر بگيريد.
́f=xyz+x́ yz
هرکدام ازعبارت های xyzو ́ x́ yzعبارت های حاصل ضربی از سه ليترال هستند که اين حاصل ضرب
ها با هم جمع " " +شده اند و ما اصطالح مجموع حاصل ضرب ها را در اين مورد به کارمی بريم.
در مثال های زير نشان می دهيم که چگونه می توان عبارت های بولی را به صورت S.O.P.تبديل نمود.
مثال :39عبارت بولی́) ́ (xy+zرا به صورت S.O.P.بنويسيد.
حل:
́) ́(xy+ź )́=(xy)́(z (بنابر قانون دمورگان)
=(xy)́z (بنابر مکمل مکمل)
=(x́ +ý )z (بنابر قانون دمورگان)
=x́ z+ý z (بنابر خاصيت توزيع پذيری)
چون عبارت فوق به شکل مجموع حاصل ضرب ها است و قانون جذب نمی تواند مورد استفاده قرار گيرد
لذا ́) ́ (xy+zدارای شکل S.O.P.زير است:
x́ z+ý z □
مثال : 40عبارت ) ́) ́ z((x́ +z)́+(ý +zرا به شکل S.O.P.تبديل کنيد.
حل:
) ́) ́z((x́ +z)́+(ý +ź )’)=z((x́ )́ź+(ý )́ (z (بنابر قانون دمورگان)
)=z(xź +yz (بنابر مکمل مکمل)
176
مجموعه مسائل
(1مقدار هر يک از عبارات بولی زير را تعيين کنيد هرگاه داشته باشيم w=x=1و y=z=0
بw+x́ y . الف(xy)́+x́ ý .
x y z
)f(x,y,z
(الف)
x y z
x F
y )f(x,y,z
x z
F
y
z
(ب)
می دانيم هر تابع بولی Eدارای نموداری به صورت يک مدارمنطقی است .دراين قسمت به بررسی اين
موضوع می پردازيم که ،چه بايد کرد تا اين نمودار شکلی می نيمال دشته باشد .يعنی از لحاظ سادگی ،به
ساده ترين شکل ممکن باشد؟
کلمه می نيمال فقط به مفهوم می نيمال نسبت به يک شکل خاص از تابع مورد نظر است ،که در اينجا فقط
فرم S.O.P.مورد نظر است .درمورد مدارها ،اين شکل عبارت های بولی به نام دريچه دو سطحی و-
يا ) (two- level AND-OR gateنيز ناميده می شود .علت آن ،شکل خاصی است که اين مدارها
179
دارند .عبارت ́ ab+acرا در نظر بگيريد که به صورت مجموعی از حاصل ضرب ها است ،مدار اين
عبارت بولی به صورت زير است.
a b c
x F
y ́ab+ac
z
دقت کنيد که دريچه های سمت چپ ،همگی دريچه های ANDو دريچه سمت راست يک دريچه OR
است که روی دريچه های ANDعمل کرده است.
می نيمال يک تابع بولی را نسبت به فرم مجموع حاصل ضرب ها در نظر می گيريم .توجه کنيد که
عبارت ́ ab+acبه فرم S.O.Pاست و به اين صورت ،ديگر قابل ساده تر شدن نيست .اين عبارت به دو
دريچه ی ANDيک دريچه ORو يک دريچه NOTنياز دارد .حال اگر از قانون توزيع پذيری استفاده
کنيم اين عبارت به صورت
) ́a(b+c
بيان می شود که تنها به يک دريچهً ANDيک دريچه ORو يک دريچهً NOTنيازدارد ،که کمتر از
دريچه های مورد نياز برای عبارت قبلی است .ولی اين عبارت به فرم S.O.P.نيست .بنابراين مورد نظر
ما نخواهد بود .ابتدا بايد معلوم کنيم که يک S.O.P.چه موقع می نيمال ناميده می شود .هرگاه Eعبارتی
بولی به صورت S.O.P.باشد ،تعداد ليترال های موجود در Eرا با ELوتعداد عملوند های موجود در E
را با Esنشان می دهيم ،مثالً فرض کنيد
E=abć +á b́ d+ab́ ć d+á bcd
در اين صورت داريم:
EL=14 , Es=4
180
(درعبارت x+yبه xو yعملوند ) (operandو به +عملگر ) (operatorمی گوييم) .هرگاه EوF
دوعبارت بولی به صورت S.O.P.و معادل باشند ،يعنی E=Fو داشته باشيم .
از آنجا که چندين عبارت متفاوت می توانند يک تابع بولی را نمايش دهند ،درمدار های کليدی عبارتی
مورد توجه است که می نيمال باشد .به خصوص اگر اين مدار در طراحی ساختمان کامپيوتر چندين بار
مورد استفاده قرارگيرد .بنابراين داشتن روش های قابل دسترسی برای تعيين يک عبارت می نيمال جهت
نمايش يک تابع بولی داده شده مفيد خواهد بود.
روش های زيادی برای می نيمال سازی توابع بولی وجوددارد .متداول ترين آن ها استفاده از مفهوم
استلزام اول ) (prime implicantاست .هرگاه } A={a1,...,anست ای از عبارات بولی باشد ،گوييم
عبارت بولی bکامالً Aرا می پوشاند اگر برای هر xϵAداشته باشيم .b+x=bاين بدين معنی است که
181
xحاصل ضرب bبا عبارت ديگری مثالً cاست مانند x=bcدر اين صورت
b+x=b+bc=b.1+bc=b(1+c)=b
عموما ً جمالت پوششی(مانند bدر اينجا) نسبت به جمالتی که می پوشاند (مانند xدر اينجا) متغير های
کمتری دارند .برای مثال abو ́ abهر دو توسط aپوشانده می شوند يعنی aست } ́ {ab,abرا
می پوشاند.
البته هر ست ای دارای يک پوشش نيست مثالً }́ {ab ,á bدارای پوشش نيست.
تعريف .يک استلزام اول ،يک جمله پوششی است که يک مجموعه ماکزيمال از جمالت را می پوشاند.
توجه :منظور از جمله ) (termدر عبارات و تعريف فوق ،هر حاصل ضربی از ليترال ها است مانند
xy x́ ź ,و ...روشی که در اکثر الگوريتم های می نيمال سازی به کار می رود عبارت است از تعيين
استلزام های اول و سپس حذف جمالت غير ضروری تا جايی که به يک ست می نيمال از جمالت برسيم
که تمام مقادير ست اوليه را اختيار می کند .يعنی معادل عبارت اوليه باشد.
مثال :44شکل S.O.Pمی نيمال معادل با عبارت بولی زير را تعيين کنيد.
Pq+pr+q́ r
حل :عبارت داده شده شامل سه جمله ی pr ،pqو q́ rاست .لذا برای يافتن استلزام های اول بايستی
1-23ست از جمالت مورد بررسی قرار گيرند( 23-1تعداد سب ست های ناتهی اين سه جمله ،به صورت
يک ست سه عضوی است) .با اين کار مشاهده می شود که بيشتر اين مجموعه ها دارای استلزام اول
نيستند .درواقع تنها استلزام های اول جمالت اوليه pq ،prو q́ rهستند که هر کدام فقط خود شان را
می پوشانند .ولی اين به معنی می نيمال بودن عبارت اوليه نيست .به منظور يافتن عبارت می نيمال مورد
نظر ،بايد شکل dnfعبارت داده شده را که گاهی شکل S.O.P.کامل نيز ناميده می شود ،نوشت .در اين
صورت
)pq+pr+q́ r=(pqr+pqŕ )+(pqr+pq́ r)+(pq́ r+ṕ q́ r
=pqr+pqŕ +pq́ r+ṕ q́ r
عبارت dnfبه دست آمده دارای چهار جمله است و برای يافتن استلزام های اول بايستی 24-1ست را
مورد بررسی قرارداد .دو تا ازاين ست ها دارای جمالت پوششی هستند که عبارتند از:
} ́ {pqr ,pqrکه توسط pqپوشانده می شود.
} {pq́ r ,ṕ q́ rکه توسط q́ rپوشانده می شود.
182
دو ست فوق شامل تمام عبارت ها در فرم dnfعبارت داده شده هستند .بنابراين جمله ی ميانی pr
درعبارت داده شده اوليه اضافی است و عبارت می نيمال مورد نظر عبارت است از:
pq+q́ r
معادل بودن عبارت اوليه pq+pr+q́ rو عبارت می نيمال pq+q́ rرا می توان به کمک جدول ارزشی
نشان داد.
پيدا کدن استلزام های اول می تواند بسيار وقت گير و طوالنی باشد(به مثال 44توجه کنيد) به خصوص
وقتی تعداد جمالت عبارت زياد باشد .به عنوان مثال اگر يک عبارت dnfدارای nجمله باشد بايد تعداد
2n-1ست را برای يافتن استلزام های اول مورد بررسی قرارداد که اين عمل برای nهای بزرگ بسيار
وقت گير است .درحالتی که يک عبارت بولی بيش از 6متغير نداشته باشد ،برای يافتن استلزام های اول و
يافتن عبارت می نيمال آن ،می توان ابزاری تصويری را به کاربرد که نقش ٔه کارنو يا نمودار کارنو ناميده
می شود .بررسی عبارت های شش متغيره بسيار پيچيده است ،لذا نقشه کارنو را برای عبارت های يک تا
پنج متغيره بررسی می کنيم.
نقشه کارنو يک وسيله ساده برای می نيمم سازی عبارات بولی با چند متغير است .نقشه از يک مستطيل،
که به مربع هايی تقسيم شده ،تشکيل می گردد .هر مربع نشان دهنده يک حاصل ضرب بنيادی است و
مربع ها طوری مرتب شده اند که مربع های مجاور دقيقا ً در يک متغير مکمل شده يا نشده متفاوت هستند.
نقشه کارنو را بايد به صورت پوشش رويه ی يک کره تصور کرد .درنتيجه مربع های روی لبه های
مخالف نقشه ،مجاور يکد يگرهستند .نقشه کارنو برای يک ،دو ،سه و چهار متغيردر زير نشان داده شده.
183
در اين نقشه ها يک مربع بخصوص نمايش حاصل ضرب ليترال هايی است که روی لبه های مستطيل
متناظر با آن مربع هستند .مثالً مربع ( )Ιدر نقشه چهار متغيره نمايش حاصل ضرب بنيادی pqrsاست،
زيرا ليترال های روی لبه های مستطيل متناظر با مربع( )Ιعبارتند از ليترال های r,q,pو .sبه طور
مشابه مربع ( )ΙΙمتناظر با حاصل ضرب بنيادی ṕ q́ rsاست.
توجه کنيد که تعداد مربع های هر نقشه برابر با 2nاست که nتعداد متغير های مربوط به آن نقشه است،
زيرا هر متغير دارای دو حالت( xيا ́ )xاست .بنابراين نقشه کارنو پنج متغيره دارای 32مربع خواهد بود
که برای نمايش آن از دو نقشه چهار متغيره استفاده می شود که هرکدام از آن ها متناظر با پنج متغير
هستند .شکل زير نقشه کارنو پنج متغيره را نشان می دهد.
184
متغير پنجم يعنی tبر روی يکی از نقشه ها به صورت tو برروی ديگری به صورت مکمل شده(́ )t
است .بهعنوان نمونه چند تا از حاصل ضرب های بنيادی برای اين نقشه ،در مربع های نقشه نوشته شده
اند .به منظور استفاده از نقشه کارنو برای به دست آوردن می نيمم يک عبارت ، S.O.P.ابتدا نحوه ی
قراردادن اطالعات متناظر با يک عبارت بولی را در دورن نقشه بيان می کنيم .نظر به اين که حالت های
يک متغيره ساده هستند معموالً اين حالت ها درنظر گرفته نمی شوند .هم چنين به علت پيچيدگی استفاده از
نقشه کارنو در توابع پنج متغيره ،تنها حالت های سه و چهار متغيره را مورد بررسی قرار می دهيم.
برای وارد نمودن يک تابع بولی در نقشه ،چون هر مربع در نقشه متناظر با يک حاصل ضرب بنيادی
است ،بنابراين ابتدا بايد تابع بولی داده شده را به صورت dnfيا S.O.P.کامل نوشت و دراين صورت
تمام جمالت تابع به حاصل ضرب های بنيادی تبديل شده و می توان آن ها را در مربع های متناظر شان
قرار داد .چون نوشتن هر حاصل ضرب بنيادی درون مربع مربوطه می تواند نقشه را پيچيده کند ،معموالً
متناظر با هر حاصل ضرب بنيادی عدد 1ويا عالمت √ رادرون مربع مربوطه قرارمی دهيم.
مثال :45نقشه کارنو تابع زير را مشخص کنيد.
f(p,q,r)=ṕ qŕ+ṕ qr+pq́ r+pqr
حل :تابع داده شده به صورت .S.O.Pکامل است .نقشه مورد نظر به صورت زير است.
توجه :در استفاده از اسامی متغير ها کامالً آزاد هستيم ،تنها مطلبی که بايستی رعايت شود اين است که
متغير های يک تابع بايستی به صورتی که بر روی نقشه های يک متغيره تا پنج متغيره بيان شده ،نوشته
شوند.
مثال :46نقشه کارنو را برای تابع زير مشخص کنيد.
می دانيم که برای به دست آوردن فرم می نيمال يک تابع بولی بايستی استلزام های اول را برای جمالت آن
پيدا کنيم .دريک نقشه کارنو بنابر خاصيت مربع های مجاور ،استلزام های اول به شکل بيشترين تعداد
مربع های مجاور شامل 2nمربع برای nصحيح و نامنفی هستند که تماما ً با 1پر شده اند ،حلقه های رسم
شده درنقشه کارنومثال 48رامالحظه کنيد .اوالً دوتا از 1ها درنقشه توسط دو حلقه پوشانده شده اند،
بنابراين حلقه افقی رسم شده در نقشه زيادی است يعنی می توانيم حلقه افقی را حذف کنيم و درعين حال
يک پوشش کامل برای 1ها توسط حلقه های عمودی باقی می ماند .حاصل ضرب هاي بنيادي متناظر با
1هاي حلقه سمت چپ عبارتند از } {pqr′, pqrكه اين مجموعه توسط pqپوشش داده مي شود .با توجه
به نقشه مالحظه مي شودكه pqحاصل ضرب ليترال هايي بر روي نقشه است كه در هردو مربع متناظر
با 1هاي درون حلقه سمت چپ تكرار شده اند .بنابراين حلقه سمت راست متناظر با q′rاست .زيرا q′و
rدرارتباط با هر دو مربع متناظر با 1هاي درون حلقه سمت چپ هستند .بنابراين عبارت S.O.P.
مي نيمال متناظر با نقشه كارنو مثال باال عبارت است از:
Pq+q′r
q q′
حل :با سه حلقه تمام 1ها پوشش داده مي شوند .حلقه بااليي نشان دهنده pr′حلقه وسط (سمت چپ) نشان
دهنده qrو حلقه پايين (سمت راست) نشان دهنده p′q′است .بنابراين عبارت مي نيمال معادل با نقشه فوق
عبارت است از:
pr′ +qr+p′q′ □
توجه :الزم به توضيح است كه 1هاي درون نقشه را مي توان به طرق مختلفي با هم درنظر گرفت به
مثال زير توجه كنيد.
187
مثال : 50يك عبارت مي نيمال ديگر ،معادل با نقشه مثال 49به دست آوريد.
حل :چون مربع هاي روي لبه نقشه مجاور هستند ،بنابراين به طريق نشان داده شده نيز مي توان 1هاي
درون مربع ها را با هم تركيب كرد .كه در اين حالت نيز سه حلقه وجود دارد و منظور از نيم حلقه مربع
هاي باال و پايين اين است كه اين دو مربع درون يك حلقه قرار دارند .بنابراين عبارت مي نيمال در اين
حالت عبارت است از:
pq +p′r +q′r′
توجه :هرگاه عبارت مثال 49را با Eوعبارت مثال 50را با Fنشان دهيم در اين صورت E=Fو
حل :اين نقشه به دو حلقه نياز دارد كه در شكل نشان داده شده اند وعبارت مي نيمال به صورت زيراست:
x1x3+x′1x2x′3 □
با استفاده از تعريف استلزام اول ،سعي بر آن است تا بتوانيم مربع هاي شامل 1را بيشتر با هم تركيب كنيم
بعضي مواقع مي توان يك مربع شامل 1را در چند حلقه در نظرگرفت ،به مثال زير در اين مورد توجه
كنيد.
188
x2x3+x1x3 □
x2 x′2
x2x3+x1x3+x′2x′3 □
حل :دراين حالت به دو حلقه نياز داريم وعبارت مي نيمال عبارت است از:
x1x2+x2x3 □
همان طور كه مثال هاي فوق نشان مي دهد ،گرفتن حلقه ها براي پيدا نمودن استلزام هاي اول به كمي دقت
و تمرين نياز دارد .تنها نكته مهم در اين مورد آن است كه زماني عبارت مي نيمال به دست خواهد آمد كه
حلقه ها را مناسب اختيار كرده باشيم .همان طور كه قبالً بيان شد ،استلزام هاي اول به شكل بيشترين تعداد
مربع هاي مجاور شامل 2nمربع براي ≥ n 0وصحيح است .به منظورآشنايي بيشتر با انتخاب حلقه ها
دورن يك نقشه كارنو ،چند مثال ديگر از حالت هاي سه و چهار متغيره را ارائه مي نماييم.
x2 x′2
حل :اين نقشه به دو حلقه نياز دارد كه هر كدام چهارتا 1را مي پوشانند ،حلقه سمت چپ نشان دهندهً x2
است ،چون تنها x2است كه در هرچهار مربع درون حلقه سمت چپ ثابت مانده و تكرار شده است .هم
چنين چون در حلقه مياني تنها ليترالي كه در تمام مربع هاي اين حلقه ثابت مي ماند x3است پس حلقه ی
ميانی نشان دهنده ی x3است .لذا عبارت مي نيمال عبارت است از:
x2+x3
190
حل :اين نقشه به سه حلقه نياز دارد كه دو تا شامل چهار 1و يكي ازحلقه ها شامل دو 1است ،نيم حلقه
های بااليي و پاييني يك حلقه را تشكيل مي دهند .ليترال هايي كه درتمام مربع هاي حلقه شامل دو تا 1
تكرار مي شوند عبارت هستند از x2 ,x1و x′3به طورمشابه ليترال هاي حلقه عمودي كه در تمام مربع
هاي دورن حلقه ثابت مي مانند x2و x4هستند .با بررسي مشابهي ليترال هاي ثابت درون نيم حلقه ها نيز
x′3و x4هستند .لذا عبارت مي نيمال براي اين نقشه عبارت است از:
x1x2x′3+x2x4+x′3x4
x2 x2 x́ 2 x́ 2
حل :اين نقشه به سه حلقه نيازدارد که نشان داده شده اند .چهارنيم حلقه کناری همگی يک حلقه تشکيل
می دهند (به خاطر آوريد که مربع های کناری با هم مجاورند) و نشان دهنده ی حاصل ضرب بنيادی
x́ 3x́ 4است .حلقه عمودی نشان دهندهً حاصل ضرب بنيادی x1x2x4وحلقه افقی (پايين) نشان دهنده ی
حاصل ضرب بنيادی x́ 1x́ 2x́ 3است .بنابراين عبارت می نيمال به صورت زيراست:
مجموعه مسائل
مقادير ELو Esرا برای هرکدام ازعبارت های زير حساب کنيد.
)2به کمک نقشه کارنو ،عبارت S.O.P.می نيمال معادل با هر يک ازعبارت های زير را به دست آوريد.
}D70={1,2,7,10,14,35,70
عمل های جمع +و ×(ضرب) و مکمل گيری ́ را روی اين مجموعه به صورت زير تعريف می کنيم،
برای :a,bϵD70
10+14=1cm(10,14)=70 , 10×14=gcd(10,14)=2
=1
= ́ 70 , 2 ́=35 , 5
= ́ 14 , 7 ́=10,…,70
́ 1
بنابراين تمام اعضای D70دارای يک مکمل منحصر به فرد هستند خواص زير برای D70و اعمال تعريف
شده بر قرار است.
1جا به جايی:
)gcd(a,b)=gcd(b,a
)1cm(a,b)=1cm(b,a
gcd(5,1cm(2,14))=gcd(5,14)= 1
5×2+5×14=gcd(5,2)+gcd(5,14)=1+1=1cm(1,1)=1 و
)5×(2+14)=(5×2)+(5×14 بنابراين
هم چنين برای ساير اعضای D70نيز می توان نشان داد که
)a×(b+c)=(a×b)+(a×c
)a+(b×c)=(a+b)×(a+c
(3در D70عضو 1عبارت است از 70و عضو 0عدد 1است زيرا برای هر aϵD70داريم:
a×70=gcd(a,70)=a
a+1=1cm(a,1)=a
= gcd(1,70)=1⇒1×1
́ 1
= gcd(2,35=1⇒2⇒2
́ 1
193
= gcd(5,14)=1⇒5×5
́ 1
= gcd(7,10)=1⇒7×7
́ 1
هم چنين
= 1cm(1,70)=70⇒1+1
́ 70
= 1cm(2,35)=70⇒2+2
́ 70
= 1cm(5,14)=70⇒5+5
́ 70
= 1cm(7,10)=70⇒7+7
́ 70
بنابراين هر aϵD70داريم:
a+a =70(D
́ (عضو يک 70
)5هم چنين می توان نشان داد که +و × تعريف شده دارای خاصيت شرکت پذيری نيز هستند.
بنابراين D70با اعمال +و× ́و تعريف شده يک جبر بولی تشکيل ميد هد.
با جای گذاری مقادير داده شده در شکل متعارفی ،روابط زير حاصل می شوند.
f00a =0بنابراين
́ در aخواهيم داشت:
هم چنين با ضرب طرفين رابطه )́ (a
f01a=a
بنابراين
f10a ́=0
بنابراين:
f01=a
بنابراین مقادیر زیر راخواهیم داشت :
aیا a , f01=a , f00=0یا f11=a ́ , f10 =0
درنتیجه چهارتابع بولی با مشخصات داده شده در جدول وجود دارد که عبارتند از :
́f(x,y)=a x́ y+ax y
́ f(x,y)=a x́ y+ax ý +ax́y
f(x,y)=a x́ y+axy +́ ax́y
́ ́f(x,y)=áxy+axy +́ ax ý +ax y
)4آیا یک تابع بولی با مشخصات داده شده در جدول زیر بر روی یک جبربولی چهار عنصری وجود
دارد؟
)X y f(x,y
0 a a
1 1 1
́á a a
a 1 a
f(x,y)=f11xy+f10xý+f01x y+f
́ ́́ 00x y
f01a=a
بنابراين :
f01a=0
بنابراين :
چون اين مقادير هيچ اشتراکی با مقادير به دست آمده برای f01در ( )eندارند بنابراين هيچ تابع بولی با
مشخصات داده شده وجود ندارد.
)5عبارت می نيمال به شکل S.O .P.معادل با عبارت زير را به کمک نقشه کارنو به دست آوريد.
́ E=xyzt ́+xýzt+xy ́zt ́+xy ́źt ́+x ý ́zt+xy ́źt+x́ýzt ́+x́y ź ́t+x́y ́z ́t
تعداد حلقه های مورد نياز برای پوشاندن 1ها ،دوحلقه است و می نيمال E2عبارت است از:
́
E2=y +xzt ́
)6عبارت می نيمال به شکل S.O.P.معادل با عبارت پنج متغيره ای را که در نقشه کارنو زير نوشته
شده است ،تعيين کنيد.
197
حل :همان طورکه در نقشه نشان داده شده است ،برای پوشاندن 1ها به سه حلقه نيازهست که دو تا از
حلقه ها بر روی هر دو قسمت نقشه هستند وعبارت می نيمال به صورت زير است:
منابع و مآخذ
-1اعظمی ،شاهرود – زهره حبيبی ، (1388) ،ساختمان گسسته ،انتشارات سپاهان ،تهران،
ايران
-2باال کريشنان ،و .ک ، (1392) ،رياضيات گسسته مقدماتی ،مترجمان :بيژن شمس ،محمد
علی رضوانی ،ناشر :انتشارات فاطمی ،تهران ،ايران
-3جانسون با ،ريچارد ، )1380( ،ساختمان های گسسته ،ترجمه مهندس ابراهيم زاده قلزم،
انتشارات سيمای دانش ،تهران ،ايران
-4جکسون ،بردلی – دميتری تورو ، (1393) ،مبانی ترکيبيات ،ترجمه مهرداد مسافر،
ناشر :نشر علوم رياضی ره آورد ،تهران ،ايران
-6علی آيادی ،ارژنگ ، (1386) ،رياضيات گسسته ،انتشارات دانشگاه پيام نور ،تهران،
ايران
-7قمبوانی ،بازيار ،مريم – زهره حبيبی ،(1391) ،ساختمان های گسسته ،انتشارات دانشگاه
پيام نور ،تهران ،ايران
-8گريمالدی ،رالف ، (1393) ،رياضيات گسسته و ترکيبياتی ،ترجمه علی عميدی ،ناشر:
مرکز نشر دانشگاهی ،تهران ،ايران
-9ليپ شوتز ،سيمور -مارک الرس ،ليپسون ، (1378) ،رياضيات گسسته ،ترجمه حسين
ابراهيم زاده قلزم ،انتشارات سيمای دانش ،تهران ،ايران
-11نصيری ،محمود ، (1389) ،رياضيات گسسته ،ناشر :موسسه فرهنگی جهان رايانه
کوثر ،تهران ،ايران
-12نيکوکار ،مسعود – محمد تقی ،درويش ، (1389) ،رياضيات گسسته ،انتشارات گسترش
علوم پايه ،تهران ،ايران
199