0% found this document useful (0 votes)
23 views64 pages

Advanced Control Chapter 1 Zargarinejad

Uploaded by

nari
Copyright
© © All Rights Reserved
We take content rights seriously. If you suspect this is your content, claim it here.
Available Formats
Download as PDF, TXT or read online on Scribd
0% found this document useful (0 votes)
23 views64 pages

Advanced Control Chapter 1 Zargarinejad

Uploaded by

nari
Copyright
© © All Rights Reserved
We take content rights seriously. If you suspect this is your content, claim it here.
Available Formats
Download as PDF, TXT or read online on Scribd
You are on page 1/ 64

‫جزوه ردس‬

‫ش‬‫ی‬‫پ‬ ‫ت‬‫ن‬ ‫ک‬


‫رل رفته‬

‫گ‬ ‫احـی‬
‫ر ل زر ری ژناد‬
‫(وریایش دوم)‬
‫ت‬‫ش ی سیس‬ ‫بخ‬
‫ش اول‪ :‬ناسا ی م اه‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫‪‬بخش اول‪ :‬شناسایی سیستم ها‬ ‫‪)1‬‬

‫‪ -1-1‬مقدمه‪:‬‬

‫یک فرآیند کنترلی شامل انواع متغیرهای کنترلی و فرآیندی است که عموماً تابعی از ورودی یا خروجی فرآیند می باشند‪ .‬از‬
‫آنجا که هدف کلی یک فرآیند کنترلی‪ ،‬کنترل رفتار متغیر خروجی در محدوده مطلوب با استفاده از تغییر ورودی است‪ ،‬طراحی‬
‫یک سیستم کنترلی مناسب نیازمند داشتن پارامترهای دقیق و مدل مناسبی از سیستم می باشد اما در عمل‪ ،‬مدل ریاضی دقیق‬
‫سیستم های فیزیکی به راحتی بدست نمی آید‪ .‬شناسایی سیستم‪ ،‬یک روش تجربی تقریباً مناسب برای تشخیص مدل ریاضی‬
‫سیستم با استفاده از وروی و خروجی مشخص می باشد‪ .‬به این منظور که با اعمال یک ورودی مشخص که معمولا تابع پله است‪،‬‬
‫خروجی اندازه گیری شده و از پارامترهای خروجی‪ ،‬مدل ریاضی سیستم حدس زده می شود‪.‬‬
‫در این بخش به بررسی روش های شناسایی سیستم ها به مدل تقریبی مرتبه اول و دوم می پردازیم‪:‬‬
‫‪ -1‬شناسایی سیستم مرتبه اول تاخیر دار‪)FOPTD( 1‬‬
‫‪ -2‬شناسایی سیستم مرتبه دوم میرای بحرانی تاخیر دار‬
‫‪ -3‬شناسایی سیستم مرتبه دوم میرای شدید تاخیر دار‬
‫‪ -4‬شناسایی سیستم مرتبه دوم تاخیر دار‪)SOPTD( 2‬‬

‫‪ -2-1‬شناسایی سیستم مرتبه اول تاخیر دار (‪:)FOPTD‬‬

‫همانطور که در درس کنترل خطی دیدیم‪ ،‬سیستم های مرتبه اول‪ ،‬دارای پاسخ پله ای به فرم عمومی زیر می باشند‪:‬‬

‫‪K‬‬

‫‪0.63K ‬‬

‫‪d‬‬ ‫‪d T‬‬


‫شکل ‪ :1-1‬فرم عمومی پاسخ پله سیستم مرتبه اول‬

‫که در آن ‪ T‬ثابت زمانی سیستم‪  d ،‬زمان تاخیر و ‪ K ‬مقدار نهایی پاسخ می باشد‪ .‬با داشتن این مقادیر تابع تبدیل تقریبی‬
‫این سیستم از رابطه‬

‫‪K  d s‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e‬‬ ‫(‪)1-1‬‬
‫‪1  Ts‬‬
‫بهدست میآید‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫‪First-Order Plus Time-Delay Processes‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Second-Order Plus Time-Delay Processes‬‬
‫صفحه ‪4‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫روش محاسبه ‪ :  d‬درصورتیکه مقدار تاخیر پاسخ مستقیم از نمودار قابل مشاهده نباشد‪ ،‬برای محاسبه ‪ ،  d‬یک خط مماس بر‬
‫نقطه عطف نمودار مطابق شکل ‪ 1-1‬رسم می نماییم‪ .‬محل برخورد این خط با محور زمان‪  d ،‬را بدست می دهد‪.‬‬
‫روش محاسبه ‪ : T‬زمانی که پاسخ برای اولین بار به ‪ %63‬مقدار نهایی می رسد برابر ‪  d  T‬می باشد‪ .‬با داشتن ‪  d‬میتوان‬
‫‪ T‬را محاسبه نمود‪.‬‬
‫‪K‬‬
‫بدست می آید‪.‬‬ ‫روش محاسبه ‪ : K‬اگر ورودی سیستم برابر ‪ nu  t ‬باشد‪ ،‬مقدار ‪ K‬از رابطه‬
‫‪n‬‬
‫مثال ‪1-1‬‬
‫‪ -1‬الف) با توجه به ورودی خروجی زیر‪ ،‬تابع تبدیل سیستم را به ورودی ‪ r  t   2u  t ‬تخمین بزنید‪.‬‬
‫ب) پاسخ پله سیستم بدست آمده را در نرم افزار ‪ MATLAB‬رسم نموده و با شکل اصلی مقایسه کنید‪.‬‬
‫‪y t ‬‬

‫ابتدا تابع تبدیل تقریبی سیستم را بهدست میآوریم‪:‬‬

‫بنابراین‪:‬‬

‫صفحه ‪5‬‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫‪T  1.8‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ G s ‬‬ ‫‪e s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪K  3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1.8‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫کد زیر پاسخ به ورودی ‪ r  t   2u  t ‬سیستم تقریب زده شده را با استفاده از تقریب پاده‪ 1‬برای بخش نمایی‪ ،‬ترسیم می کند‪:‬‬
‫‪clc‬‬
‫‪clear all‬‬
‫‪close all‬‬
‫;‪k=3‬‬
‫;‪T=1.8‬‬
‫;‪td=1‬‬
‫)'‪s=tf('s‬‬
‫)‪Gp =(2*k/(1+T*s))*exp(-td*s‬‬
‫;)‪y=step(Gp‬‬
‫)‪plot(y‬‬
‫‪grid on‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪6‬‬

‫‪5‬‬

‫‪4‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪12‬‬

‫‪ -2‬الف) با توجه به خروجی زیر‪ ،‬تابع تبدیل سیستم را به ورودی ‪ r  t   u  t ‬تخمین بزنید‪.‬‬
‫)‪Time (seconds‬‬

‫ب) پاسخ پله سیستم بدست آمده را در نرم افزار ‪ MATLAB‬رسم نموده و با شکل اصلی مقایسه کنید‪.‬‬
‫‪y t ‬‬

‫‪ 1‬تقریب پاده‪:‬‬
‫‪T‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪Ts‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪T‬‬
‫‪1 s‬‬
‫‪2‬‬
‫صفحه ‪6‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

K 1

d 1

 d  T  3.5
:‫بنابراین‬
T  2.5
 1
 K  G s  e s
 K   1 1  2.5 s
 1
:‫ ترسیم می کند‬،‫کد زیر پاسخ پله سیستم تقریب زده شده را با استفاده از تقریب پاده برای بخش نمایی‬
clc
clear all
close all
k=1;
T=2.5;
td=1;
s=tf('s')
s=tf('s')
Gp =(k/(1+T*s))*exp(-td*s)
step(Gp);
grid on

Step Response
1

0.9

0.8

0.7

0.6
Amplitude

0.5

0.4

0.3

0.2

0.1

0
0 5 10 15
Time (seconds)

7 ‫صفحه‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫‪ -3-1‬شناسایی سیستم مرتبه دوم میرای بحرانی‪:‬‬

‫سیستم های مرتبه دوم میرای بحرانی نیز دارای پاسخ پله ای به فرم عمومی زیر می باشند‪:‬‬

‫‪K‬‬

‫‪0.264K‬‬

‫‪d d T‬‬
‫شکل ‪ :2-1‬فرم عمومی پاسخ پله سیستم مرتبه دوم میرای بحرانی‬

‫که در آن ‪ T‬ثابت زمانی سیستم‪  d ،‬زمان تاخیر و ‪ K ‬مقدار نهایی پاسخ می باشد‪ .‬با داشتن این مقادیر تابع تبدیل تقریبی‬
‫این سیستم از رابطه‬

‫‪K‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e d s‬‬ ‫(‪)2-1‬‬
‫‪1  Ts ‬‬
‫‪2‬‬

‫بهدست میآید که در آن روش محاسبه ‪ K  ،  d‬مانند بخش قبل است اما برای محاسبه ‪ T‬باید از پاسخ پله این سیستم به‬
‫فرم معادله ‪ 3-1‬استفاده نمود‪:‬‬
‫‪  t ‬‬ ‫‪ t  d ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪T ‬‬
‫‪‬‬
‫‪y  t   K 1  1 ‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪ t d‬‬ ‫(‪)3-1‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫با جایگذاری یک نقطه دلخواه‪ ،‬بطور مثال زمان ‪ t   d  T‬در معادله ‪ 3-1‬داریم‪:‬‬
‫‪   T  ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  d T   d ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y  d  T   K  1  1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪‬‬
‫‪e ‬‬
‫‪d‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ T  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪T   T  ‬‬
‫‪ K  1  1   e‬‬ ‫‪  0.264 K ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪T‬‬
‫{‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫اکنون با داشتن ‪ K ‬و نمودار پاسخ پله‪ ،‬می توان زمان ‪ K ‬را محاسبه نمود‪.‬‬

‫مثال ‪2-1‬‬
‫‪ -1‬الف) با توجه به خروجی پله زیر‪ ،‬تابع تبدیل سیستم را تخمین بزنید‪.‬‬
‫ب) پاسخ پله سیستم بدست آمده را در نرم افزار ‪ MATLAB‬رسم نموده و با شکل اصلی مقایسه کنید‪.‬‬

‫صفحه ‪8‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪y t ‬‬

‫با توجه به قسمت ‪ 2‬مثال قبل داریم‪:‬‬


‫‪ d  1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪K‬‬
‫‪‬‬ ‫‪K‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ y 1  T   0.264 K   0.264‬‬
‫که بصورت تقریبی از روی نمودار زمانی محور ‪ y  t ‬برابر ‪ 0.264‬می شود را پیدا می کنیم‪ ،‬این زمان برابر ‪ 1  T‬می باشد‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ G s ‬‬ ‫‪e s‬‬
‫‪1  1.1s ‬‬
‫‪2‬‬

‫کد زیر پاسخ پله سیستم تقریب زده شده را با استفاده از تقریب پاده برای بخش نمایی‪ ،‬ترسیم می کند‪:‬‬
‫‪clc‬‬
‫‪clear all‬‬
‫‪close all‬‬

‫;‪k=1‬‬
‫;‪T=1.1‬‬
‫;‪td=1‬‬
‫صفحه ‪9‬‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫)'‪s=tf('s‬‬
‫)‪Gp =(k/(1+T*s)^2)*exp(-td*s‬‬
‫;)‪step(Gp‬‬
‫‪grid on‬‬

‫‪Step Response‬‬
‫‪1‬‬

‫‪0.9‬‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.7‬‬

‫‪0.6‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.3‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪14‬‬
‫)‪Time (seconds‬‬

‫‪ -4-1‬شناسایی سیستم مرتبه دوم میرای شدید‪:‬‬

‫سیستم های مرتبه دوم‪ ،‬دارای پاسخ پله ای به فرم عمومی زیر می باشند‪:‬‬

‫‪K‬‬

‫‪0.63K ‬‬

‫‪tx‬‬ ‫‪tm‬‬ ‫‪Tar‬‬


‫شکل ‪ :3-1‬فرم عمومی پاسخ پله سیستم مرتبه دوم میرای شدید‬

‫که در آن ‪ T‬ثابت زمانی سیستم و ‪ K ‬مقدار نهایی پاسخ می باشد‪ .‬با داشتن این مقادیر تابع تبدیل تقریبی این سیستم از‬
‫رابطه‬

‫‪K‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e d s‬‬ ‫(‪)4-1‬‬
‫‪1  T1s 1  T2 s ‬‬
‫صفحه ‪11‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫بهدست میآید‪:‬‬
‫روش محاسبه ‪ : t x‬برای محاسبه ‪ ، t x‬یک خط مماس بر نقطه عطف نمودار مطابق شکل ‪ 3-1‬رسم می نماییم‪ .‬محل برخورد‬
‫این خط با محور زمان‪ t x ،‬را بدست می دهد‪.‬‬
‫روش محاسبه ‪ : t m‬برای محاسبه ‪ ، t m‬محل برخورد خط مماس با خط مقدار نهایی پاسخ را بدست می آوریم‪ ،‬مختصات این‬
‫نقطه بر روی محور زمان‪ t m ،‬را بدست می دهد‪.‬‬
‫‪K‬‬
‫بدست می آید‪.‬‬ ‫روش محاسبه ‪ : K‬اگر ورودی سیستم برابر ‪ nu  t ‬باشد‪ ،‬مقدار ‪ K‬از رابطه‬
‫‪n‬‬
‫روش محاسبه ‪ : Tar‬زمانی که پاسخ برای اولین بار به ‪ %63‬مقدار نهایی می رسد برابر ‪ Tar‬می باشد‪.‬‬

‫با بدست آوردن این چهار پارامتر از روی نمودار‪ ،‬سایر پارامترها بصورت زیر بدست می آیند‪:‬‬
‫‪K‬‬
‫‪Ks ‬‬ ‫(‪)5-1‬‬
‫‪ tm  t x ‬‬
‫‪K s  tm  Tar ‬‬
‫‪‬‬ ‫(‪)6-1‬‬
‫‪K‬‬
‫اکنون با استفاده از نمودار زیر‪  ،‬را بدست آورده‬
‫‪1‬‬

‫‪0.9‬‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.7‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪0.5‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.3‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪0.05‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫‪0.15‬‬ ‫‪0.2‬‬ ‫‪0.25‬‬ ‫‪0.3‬‬ ‫‪0.35‬‬ ‫‪0.4‬‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫و‬ ‫شکل ‪ :4-1‬رابطه ‪‬‬

‫و در نهایت داریم‪:‬‬
‫‪1‬‬

‫‪K s  1‬‬ ‫(‪)7-1‬‬


‫‪‬‬
‫‪K‬‬ ‫‪T1‬‬
‫‪T1‬‬
‫‪‬‬ ‫(‪)8-1‬‬
‫‪T2‬‬
‫صفحه ‪11‬‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫‪Tar  T1  T2   d‬‬ ‫(‪)9-1‬‬

‫مثال ‪3-1‬‬
‫‪ -1‬الف) با توجه به ورودی خروجی زیر‪ ،‬تابع تبدیل سیستم را به ورودی ‪ r  t   2u  t ‬تخمین بزنید‪.‬‬
‫ب) پاسخ پله سیستم بدست آمده را در نرم افزار ‪ MATLAB‬رسم نموده و با شکل اصلی مقایسه کنید‪.‬‬
‫‪y t ‬‬

‫ابتدا تابع تبدیل تقریبی سیستم را بهدست میآوریم‪:‬‬

‫بنابراین‪:‬‬
‫‪Tar  2.8‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪K‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪K ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1.2‬‬
‫‪ K  6  3  s  tm  t x  3.5  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬
‫‪t x  1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪K s  tm  Tar  1.2   3.5  2.8 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪K‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ 0.28‬‬
‫‪tm  3.5‬‬

‫بنابراین از روی شکل ‪ 4-1‬داریم‪:‬‬

‫صفحه ‪12‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

X: 0.28
Y: 0.223

0.2  1
0.25
1
0.3
1
0.35 0.4
 K s    T  K   3  0.223
1 1 1 0.223

K 1 ; 0.36
T1 Ks 1.2


   0.223  
 T1 T1
   T2  ; 1.62
 T2 
Tar  T1  T1   d   d  Tar  T1  T1 ; 0.8
6
 G s  e 0.8 s
1  0.36s 1  1.62s 
:‫ ترسیم می کند‬،‫ سیستم تقریب زده شده را با استفاده از تقریب پاده برای بخش نمایی‬r  t   2u  t  ‫کد زیر پاسخ به ورودی‬
clc
clear all
close all

u1=2;
k1=6;
Tar=2.8;
tx=1;
tm=3.5;
k=k1/u1;
ks=k/(tm-tx);
landa=ks*(tm-Tar)/k
eta=input('Please enter eta: ')
T1=(k*eta^(1/(1-eta)))/ks;
T2=T1/eta;
td=Tar-T1-T2;
s=tf('s')
Gp =(k1/((1+T1*s)*(1+T2*s)))*exp(-td*s)
step(Gp)
grid on

13 ‫صفحه‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫‪Step Response‬‬
‫‪6‬‬

‫‪5‬‬

‫‪4‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪12‬‬
‫)‪Time (seconds‬‬

‫‪ -5-1‬شناسایی سیستم مرتبه دوم میرای نوسانی تاخیر دار (‪:)SOPTD‬‬

‫سیستم مرتبه دوم دارای تاخیر با تابع تبدیل‬


‫‪Y s‬‬ ‫‪ke‬‬ ‫‪ d s‬‬
‫‪ 2 2‬‬ ‫(‪)11-1‬‬
‫‪R  s   s  2 s  1‬‬
‫بیان می گردد که در آن ‪ k‬بهره ‪  ،DC‬ثابت زمانی‪  d ،‬زمان تاخیر و ‪ ‬فاکتور میرایی سیستم می باشند‪ .‬همانطور که از‬
‫قبل می دانیم؛ سیستم مرتبه دوم بسته به مقدار ‪ ‬سه پاسخ پایدار می تواند داشته باشد‪:‬‬

‫‪0    1‬‬ ‫پاسخ میرای نوسانی‬


‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪  1‬‬ ‫پاسخ میرای بحرانی‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪  1‬‬ ‫پاسخ میرای شدید‬

‫شکل ‪ :5-1‬پاسخ پله سیستم مرتبه دوم تأخیر دار به ازای مقادیر مختلف میرایی‬

‫صفحه ‪14‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫پاسخ میرای نوسانی شکل ‪ 5-1‬را در نظر بگیرید‪:‬‬

‫شکل ‪ :6-1‬پاسخ پله میرای نوسانی برای سیستم مرتبه دوم تأخیر دار‬

‫برای مشخص نمودن تابع تبدیل سیستم مرتبه دوم مربوطه باید مقادیر ‪  d ،  ، k‬و ‪ ‬سیستم با استفاده از شکل ‪ 7-1‬و‬
‫روابط زیر مشخص شوند‪:‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪k‬‬ ‫(‪)11-1‬‬
‫‪r ‬‬
‫‪‬‬
‫‪yp  y ‬‬ ‫‪1 2‬‬
‫‪e‬‬ ‫(‪)12-1‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪P‬‬ ‫(‪)13-1‬‬
‫‪1  2‬‬

‫مثال ‪4-1‬‬
‫الف) با استفاده از پاسخ پله واحد زیر مدل مرتبه دوم تأخیر دار سیستم مربوطه را بدست آورید‪.‬‬
‫ب) پاسخ پله سیستم بدست آمده را در نرم افزار ‪ MATLAB‬رسم نموده و با شکل اصلی مقایسه کنید‪.‬‬

‫ابتدا مقادیر ‪  d ، y p ، y   ‬و ‪ P‬را از روی نمودار می خوانیم‪:‬‬


‫صفحه ‪15‬‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫ زرگری ژناد‬:‫مدرس‬ ‫ شناسایی تم اه‬:‫ش اول‬

y 

P  d  1

 y   1

 y p  1.37
 P  9.8

d

:‫بنابراین‬
y  1
k  1
r  1
 
yp  y  1.37  1 
e 1 2
e 1 2
  0.37   ln  0.37   0.9943
y  1 1  2
 2 2
 0.9835   0.9835   2   2  0.9835   
0.9835
  0.3017
1  2
0.9835   2
2 P 1  2
P    1.487
1  2 2
:‫بنابراین تابع تبدیل این سیستم عبارتست از‬
Y s e s

R  s  2.2112s 2  0.8973s  1
:‫پاسخ پله سیستم تقریب زده شده بصورت زیر است‬
clc
clear all
close all
y_inf=1;
yp=1.37 ;
r_inf=1;
P=9.8 ;
td=1;
ov=(yp-y_inf)/y_inf
k=y_inf/r_inf
a=log(ov);
zeta=sqrt(a^2/(pi^2+a^2))
ta=P*sqrt(1-zeta^2)/(2*pi)
s=tf('s')
G=(k/(ta^2*s^2+2*ta*zeta*s+1))*exp(-td*s)
step(G)
grid on
16 ‫صفحه‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬

‫‪System: G‬‬
‫‪Peak amplitude: 1.37‬‬
‫‪Overshoot (%): 37‬‬
‫‪1.2‬‬ ‫‪At time (seconds): 5.9‬‬
‫‪System: G‬‬
‫‪Time (seconds): 15.8‬‬
‫‪Amplitude: 1.05‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪30‬‬
‫)‪Time (seconds‬‬

‫‪ -6-1‬رابطه بین صفر تابع تبدیل و رفتار دینامیکی سیستم‪:‬‬

‫صفر های سیستم روی رفتار اولیه فرآیند به ازای تغییرات ورودی تاثیرگذار می باشند‪ .‬شکل زیر رابطه بین نوع صفر و رفتار‬
‫اولیه فرآیند را به خوبی نشان می دهد‪:‬‬

‫صفر منفی بزر‬


‫صفر مثبت کو‬
‫صفر مثبت بزر‬

‫شکل ‪ :7-1‬رابطه بین نوع صفر و رفتار اولیه فرآیند‬

‫‪ -7-1‬کاهش مرتبه سیستم ها‪:‬‬

‫صفحه ‪17‬‬
‫سیس‬ ‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش اول‪ :‬شناسایی تم اه‬

‫اگر یک قطب سیستم مرتبه ‪ n‬از نظر مکانی ‪ 5‬تا ‪ 11‬برابر با سایر قطبهای آن فاصله داشته باشد‪ ،‬دینامیک غالب سیستم را‬
‫‪1‬‬
‫‪ G1  s  ‬دینامیک غالب مرتبه اول و سیستم‬ ‫مرتبه ‪ n 1‬خوانند‪ .‬به طور مثال سیستم‬
‫‪ s  1 s  20‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ G2  s  ‬دینامیک غالب مرتبه ‪ n‬دارد‪ .‬در تقریب یک سیستم به مرتبه پایین تر آن‪ ،‬همواره باید‬
‫‪ s  1 s  2 s  20 ‬‬
‫بهره ‪ DC‬دو سیستم ثابت باشد‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪G‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ s  1 s  20   G s ; 20‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪G  0   1‬‬ ‫‪ s  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪20‬‬

‫‪Step Response‬‬
‫‪0.02‬‬

‫‪Real System‬‬
‫‪0.018‬‬
‫‪Estimated System‬‬

‫‪0.016‬‬

‫‪0.014‬‬

‫‪0.012‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.01‬‬

‫‪0.008‬‬

‫‪0.006‬‬

‫‪0.004‬‬

‫‪0.002‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪G2  s    s  1 s  2  s  20 ‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫; ‪ G2  s ‬‬ ‫‪20‬‬
‫‪G  0   1‬‬ ‫‪ s  1 s  2 ‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪40‬‬

‫صفحه ‪18‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

Step Response
0.025
Real System
Estimated System

0.02

0.015
Amplitude

0.01

0.005

0
0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
Time (sec)

19 ‫صفحه‬
‫خب‬
‫ش دوم‪:‬‬

‫ت‬ ‫ن‬ ‫ک‬


‫طراحی انواع رل نده‬
‫کن‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫بخش دوم‪ :‬طراحی کنترلکنندههای حوزه زمان‬ ‫‪)2‬‬

‫‪ -1-2‬انتخاب مناسب نوع کنترلکننده‪:‬‬

‫مشاهدات تجربی نشان میدهد که بسیاری از سیستمهای صنعتی را میتوان به طور معقول‪ ،‬با کنترلکننده ‪ PID‬کنترل نمود‪.‬‬
‫عمل مشتقگیری عموماً استفاده نمیشود و کنترلکننده بسیاری از سیستمهای صنعتی فقط ‪ PI‬بوده و بخش مشتق گیر آنها‬
‫خاموش هست‪ .‬میتوان نشان داد که کنترلکننده ‪ PI‬برای کنترل تمام پروسههایی که ذاتاً دارای دینامیک درجه یک میباشند‬
‫کافی است‪ .‬اگر پاسخ پله با دقت کافی شبیه سیستم درجه یک باشد و یا منحنی نایکوئیست فقط در ناحیه اول و چهارم قرار‬
‫داشته باشد‪ ،‬کنترلکننده ‪ PI‬کافی است‪.‬‬
‫برای کنترل سیستمهایی که دینامیک غالب آنها از درجه دو هست‪ ،‬برای این سیستمها با استفاده از کنترلکنندههای پیچیده‬
‫مزیت اضافهتری بهدست نمیآید‪ .‬مشخصات اصلی هر گروه از کنترلکننده بهصورت لیست وار در زیر ارائهشده است‪:‬‬

‫الف) خصوصیات کنترلکننده تناسبی‪:‬‬

‫این کنترلکننده با بهره بزرگ باعث کاهش خطای حالت دائمی میگردد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫ب) خصوصیات کنترلکننده مشتق گیر‪:‬‬

‫این کنترلکننده یک صفر به تابع تبدیل حلقه باز اضافه نموده و سبب افزایش پایداری حلقه بسته میگردد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده از تغییرات ناگهانی ورودی جلوگیری میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده پهنای باند را افزایش داده و نویز سیستم را زیاد میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده روی خطای حالت دائمی تأثیری ندارد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫ج) خصوصیات کنترلکننده انتگرال گیر‪:‬‬

‫این کنترلکننده یک قطب به تابع تبدیل حلقه باز اضافه مینماید‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده به دلیل افزودن یک قطب در مبدأ به تابع تبدیل حلقه باز پایداری سیستم را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده نویز فرکانس بالا را حذف میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده سرعت سیستم را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫این کنترلکننده به دلیل افزایش نوع سیستم‪ ،‬خطای حالت دائمی را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫د) خصوصیات کنترلکننده تناسبی –مشتق گیر ‪ -‬انتگرال گیر‪:‬‬

‫این کنترلکننده در برابر تغییرات ورودی‪ ،‬عکسالعمل سریعی دارد‪.‬‬ ‫‪‬‬


‫این کنترلکننده خطای حالت دائمی را کاهش میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫با انتخاب صحیح ثابت زمانی انتگرال گیر و بهره تناسبی‪ ،‬این کنترلکننده پایداری سیستم را افزایش میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫روش تجربی دیگری برای انتخاب نوع کنترلکننده وجود دارد‪ .‬در این روش ابتدا مدل تجربی مرتبه اول غالب سیستم را با‬
‫استفاده از پاسخ پله آن بهدست میآوریم‪.‬‬
‫صفحه ‪21‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫برای یک سیستم دارای تأخیر‪ ،‬با دینامیک غالب مرتبه اول تابع تبدیل تقریبی از رابطه‬
‫‪K  d s‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e‬‬ ‫(‪)1-2‬‬
‫‪1  Ts‬‬
‫بهدست میآید‪.‬‬
‫‪T‬‬
‫بستگی دارد‪ ،‬بطوریکه اگر‬ ‫بر اساس این روش تجربی انتخاب نوع کنترلکننده به نسبت ثابت زمانی به زمان تأخیر یعنی‬
‫‪d‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬
‫‪  10‬باشد از کنترلکننده نوع ‪ ،P‬اگر ‪ 5   10‬باشد از نوع ‪ ،PI‬اگر ‪ 2   5‬باشد از نوع ‪ ،PID‬اگر ‪1   2‬‬
‫‪d‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪T‬‬
‫باشد‪ ،‬از کنترلکنندههای دیجیتال استفاده میشود‪ .‬در ‪%81‬‬ ‫باشد از کنترلکنندههای پیش فاز‪ /‬پس فاز و اگر ‪ 1‬‬
‫‪d‬‬
‫‪T‬‬
‫بوده و لذا از کنترلکننده ‪ PI‬استفاده میشود‪.‬‬ ‫پروسههای صنعتی ‪ 5‬‬
‫‪d‬‬
‫مثال ‪1-2‬‬
‫با توجه به پاسخ پله سیستم زیر‪ ،‬ه نوع کنترلکنندهای برای آن مناسب است؟‬

‫با توجه به مثال ‪ 1-1‬داریم‪:‬‬


‫‪1‬‬
‫‪T  2.5  G  s  ‬‬ ‫‪e s‬‬
‫‪1  2.5s‬‬
‫‪T‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 2.5‬‬
‫‪d‬‬
‫که میتوان نتیجه گرفت کنترل ‪ PID‬برای این سیستم مناسب هست‪.‬‬

‫‪ -2-2‬روش سعی و خطا برای تنظیم پارامترهای کنترلکننده ‪:PID‬‬

‫یک روش برای تخمین پارامترهای کنترلکننده ‪ PID‬با بررسی دقیق رفتار دینامیکی خروجی فرآیند‪ ،‬روش سعی و خطا هست‪.‬‬
‫بدین منظور درک دقیق تأثیر هر یک از پارامترها بر روی رفتار خروجی فرآیند‪ ،‬ضروری هست‪.‬‬
‫جدول ‪ 1-2‬تأثیر هر یک از ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬را بر خصوصیات پاسخ پله سیستم نشان میدهد‪:‬‬
‫صفحه ‪22‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫جدول ‪ :1-2‬تأثیر ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر روی پارامترهای پاسخ پله‬

‫زمان صعود فراجهش زمان نشست خطای حالت دائمی‬ ‫ضریب‬


‫کاهش‬ ‫تغییر اندک‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫‪Kp‬‬
‫حذف‬ ‫افزایش‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫‪K d  Td‬‬
‫‪1‬‬
‫بیتأثیر‬ ‫کاهش‬ ‫کاهش‬ ‫تغییر اندک‬ ‫‪KI ‬‬
‫‪Ti‬‬

‫کنترلکننده ‪ PID‬با پارامترهای تنظیمشده بر اساس تغییرات مقدار مطلوب (پلهای) معمولاً رفتارهای دینامیکی زیر را از خود‬
‫نشان میدهد‪:‬‬

‫رفتار دینامیکی ‪:1‬‬


‫برای تغییرات پلهای مقدار مطلوب‪ 1‬اگر خروجی فرآیند مطابق شکل ‪ 2-2‬نوسانی با دامنه بزرگ داشته باشد‪ ،‬بهره تناسبی ‪K p‬‬
‫بیش از اندازه بزرگ است؛ بنابراین نوسانات حول مقدار مطلوب خواهد بود‪.‬‬
‫خروجی فرآیند‬

‫خروجی فرآیند‬

‫مقدار مطلوب )نهایی(‬

‫زمان‬

‫است‪.‬‬ ‫شکل ‪ :2-2‬پاسخ پله برای زمانی که ‪ K p‬بزر‬

‫رفتار دینامیکی ‪:2‬‬


‫برای تغییرات پلهای مقدار مطلوب‪ ،‬اگر خروجی فرآیند کنترلشده‪ ،‬پاسخی فوق میرا (میرای شدید) مطابق شکل ‪ 3-2‬داشته‬
‫باشد‪ ،‬آنگاه بهره تناسبی ‪ K p‬بیش از اندازه کوچک است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Set Point‬‬
‫صفحه ‪23‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫خروجی فرآیند‬

‫خروجی فرآیند‬

‫مقدار مطلوب )نهایی(‬

‫زمان‬
‫است‪.‬‬ ‫شکل ‪ :3-2‬پاسخ پله برای زمانی که ‪ K p‬بسیار کو‬

‫رفتار دینامیکی ‪:3‬‬


‫برای تغییرات پلهای مثبت مقدار مطلوب‪ ،‬اگر خروجی فرآیند نوسان داشته و دامنههای مثبت نوسان حول مقدار مطلوب مطابق‬
‫شکل ‪ 4-2‬بزرگتر از دامنههای منفی باشد‪ ،‬ثابت زمانی بخش انتگرال گیر یعنی ‪  i‬بسیار کوچک هست (بخش انتگرال گیر‬
‫بسیار قوی عمل میکند‪).‬‬
‫خروجی فرآیند‬

‫خروجی فرآیند‬

‫مقدار مطلوب )نهایی(‬

‫زمان‬
‫است‪.‬‬ ‫شکل ‪ :4-2‬پاسخ پله برای زمانی که ‪  i‬کو‬

‫رفتار دینامیکی ‪:4‬‬


‫برای تغییرات پلهای مثبت مقدار مطلوب‪ ،‬اگر خروجی فرآیند نوسان داشته و دامنه پاسخ مطابق شکل ‪ ،5-2‬اغلب کمتر از مقدار‬
‫مطلوب باشد‪ ،‬ثابت زمانی بخش انتگرال گیر یعنی ‪  i‬بسیار بزرگ هست (بخش انتگرال گیر بسیار قوی ضعیف میکند)‪.‬‬
‫صفحه ‪24‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫خروجی فرآیند‬

‫خروجی فرآیند‬

‫مقدار مطلوب )نهایی(‬

‫زمان‬
‫است‪.‬‬ ‫شکل ‪ :5-2‬پاسخ پله برای زمانی که ‪  i‬بزر‬

‫رفتار دینامیکی ‪:5‬‬


‫برای تغییرات پلهای مقدار مطلوب‪ ،‬اگر خروجی فرآیند نوسانات فرکانس بالایی مطابق شکل ‪ 6-2‬داشته باشد‪ ،‬یعنی از آغاز تا‬
‫مقدار نهایی تعداد قلههای نوسان زیاد باشد‪ ،‬آنگاه ثابت زمانی مشتق گیر ‪  d‬بسیار بزرگ است‪.‬‬
‫خروجی فرآیند‬

‫خروجی فرآیند‬

‫مقدار مطلوب )نهایی(‬

‫زمان‬
‫است‪.‬‬ ‫شکل ‪ :6-2‬پاسخ پله برای زمانی که ‪  d‬بزر‬

‫برای حذف رفتارهای دینامیکی فوق‪ ،‬اپراتور میتواند به روش سعی و خطا ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬را تغییر دهد‪ .‬نکته نهایی‬
‫در بهکارگیری روش سعی و خطا به طور موفق این است که مقدار بهره تناسبی تا حد ممکن بزرگ نگهداشته شود زیرا در غیر‬
‫این صورت رفتار دینامیکی حلقه بسته بهتدریج کند خواهد شد‪.‬‬

‫صفحه ‪25‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪ -3-2‬تخمین ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬به روش زیگلر نیکولز‪:‬‬

‫ازآنجاکه یافتن مدل ریاضی یک سیستم پیچیده به سادگی ممکن نیست‪ ،‬گاهی لازم است برای تنظیم کنترلکننده ‪ PID‬به‬
‫روشهای تجربی متوسل شد‪ .‬فرآیند انتخاب پارامترهای کنترلکننده برای برآورده شدن مشخصات عملکردی مطلوب‪ ،‬تنظیم‬
‫کنترلکننده نامیده میشود‪ .‬زیگلر و نیکولز قواعدی برای تنظیم کردن کنترلکنندههای ‪ PID‬پیشنهاد کردهاند که بر اساس‬
‫تنظیم پارامتر ‪ K p‬در مرز پایداری بهدست میآید‪ .‬این قواعد برای مواردی که مدل ریاضی دستگاه معلوم نیست بهکار میآیند‪.‬‬
‫دو روش موسوم به قواعد زیگلر و نیکولز وجود دارد که در هر دو روش هدف‪ ،‬حداکثر فراجهش حدود ‪ %11‬تا ‪ %61‬خواهد داشت‬
‫که به طور متوسط ‪ %25‬هست‪.‬‬

‫شکل ‪ :7-2‬منحنی پاسخ پله با حداکثر فراجهش ‪%25‬‬

‫الف) روش اول (حلقه باز)‪:‬‬


‫در روش اول با استفاده از پاسخ پله دستگاه مدل تجربی رابطه ‪ 1-2‬را بهدست میآوریم‪ .‬توجه کنید که این روش تنها زمانی‬
‫بکار برده میشود که دستگاه پاسخ پلهای مطابق با شکل ‪ 1-2‬داشته باشد (دستگاه انتگرال گیر نداشته و قطبهای مزدوج‬
‫مختلط غالب نیز نداشته باشد‪ ).‬در این صورت مدل پیشنهادی زیگلر و نیکولز برای کنترلکنندهها بهصورت جدول ‪ 2-2‬خواهد‬
‫بود‪:‬‬
‫جدول ‪ :2-2‬قواعد تنظیم ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس پارامترهای پاسخ پله‬

‫‪Td‬‬ ‫‪Ti‬‬ ‫‪Kp‬‬ ‫نوع کنترلکننده‬


‫‪T‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪P‬‬

‫‪d‬‬ ‫‪0.9‬‬
‫‪T‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪PI‬‬
‫‪0.3‬‬
‫‪T‬‬
‫‪0.5 d‬‬ ‫‪2 d‬‬ ‫‪1.2‬‬ ‫‪PID‬‬
‫‪d‬‬

‫با جایگذاری ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬در تابع تبدیل مربوطه داریم‪:‬‬

‫صفحه ‪26‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪s ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪T ‬‬
‫‪GC  s   K P 1  Td s    1.2 1  0.5 d s ‬‬
‫‪1 ‬‬ ‫‪ d ‬‬
‫‪  0.6T‬‬ ‫(‪)2-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬ ‫‪d ‬‬ ‫‪2 d s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫مثال ‪2-2‬‬
‫کنترلکننده ‪ PID‬مناسب برای مدل بهدست آمده از مثال ‪ 1-2‬را بهدست آورید‪:‬‬
‫تابع تبدیل تقریبی سیستم که در مثال ‪ 1-2‬بهدست آمده بهصورت‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪GP  s  ‬‬ ‫‪e s‬‬
‫‪1  2.5s‬‬
‫است؛ بنابراین‪ ،‬ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس جدول ‪ 2-2‬بهصورت‬
‫‪‬‬ ‫‪T‬‬
‫‪ K p  1.2   1.2  2.5  3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪s  1‬‬
‫‪2‬‬

‫‪Ti  2 d  2‬‬ ‫‪ GC  s   3 1  0.5s    1.5‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪‬‬
‫‪Td  0.5 d  0.5‬‬
‫خواهد بود‪ .‬پاسخ پله سیستم حلقه بسته با حضور کنترلکننده و فیدبک واحد بهصورت زیر خواهد بود‪.‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪2‬‬

‫‪1.5‬‬ ‫‪System: sys_cl‬‬


‫‪Peak amplitude: 1.71‬‬
‫‪Overshoot (%): 70.6‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪At time (sec): 2.33‬‬

‫‪System: sys_cl‬‬ ‫‪System: Gp‬‬


‫‪Settling Time (sec): 6.47‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 11.7‬‬
‫‪0.5‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.5‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-1.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪25‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫همان طور که در شکل نیز مشاهده میشود زمان نشست سیستم کاهشیافته اما فراجهشی حدود ‪ %71‬دارد‪ .‬برای کاهش‬
‫فراجهش باید ضرایب را کمی تغییر داد‪.‬‬

‫ب)روش دوم (حلقه بسته)‪:‬‬


‫در روش دوم ابتدا مقدار بهره تناسبی بحرانی ‪ K cr‬یعنی مقداری که به ازای آن سیستم به مرز پایداری میرسد را بهدست‬
‫میآوریم‪ .‬در این حالت مقادیر ضرایب کنترلکننده بهصورت ‪ K P  K cr , Td  0, Ti  ‬خواهد بود‪ .‬سپس فرکانس نوسانات‬
‫متناسب با آن ‪ Pcr‬محاسبه میگردد‪.‬‬
‫برای محاسبه بهره بحرانی‪ ،‬دو روش پیشنهاد میگردد‪:‬‬
‫‪ -1‬تشکیل جدول روث – هورویتز‪ ،‬تعیین بهره بطوریکه یک سطر از جدول روث صفر گردد‪( .‬تغییر علامت نباید در ستون اول‬
‫دیده شود‪ ).‬پس از بهدست آوردن بهره بحرانی‪ ،‬فرکانس نوسانات آن از معادله کمکی سطر بالاتر بهدست میآید‪.‬‬
‫‪ -2‬ترسیم نمودار مکان ریشه و تعیین بهره نمودار در نقطه برخورد با محور موهومی‪( .‬این روش در صورت استفاده از نرمافزار‬
‫‪ MATLAB‬توصیه میشود‪).‬‬
‫با داشتن این دو مقدار مدل پیشنهادی زیگلر و نیکولز برای کنترلکنندهها بهصورت جدول ‪ 3-2‬خواهد بود‪:‬‬

‫صفحه ‪27‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫جدول ‪ :2-2‬قواعد تنظیم ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس پارامترهای پاسخ پله‬

‫‪Td‬‬ ‫‪Ti‬‬ ‫‪Kp‬‬ ‫نوع کنترلکننده‬

‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0.5K cr‬‬ ‫‪P‬‬


‫‪Pcr‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪0.45K cr‬‬ ‫‪PI‬‬
‫‪1.2‬‬
‫‪0.125Pcr‬‬ ‫‪0.5Pcr‬‬ ‫‪0.6 K cr‬‬ ‫‪PID‬‬

‫با جایگذاری ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬در تابع تبدیل مربوطه داریم‪:‬‬


‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪4 ‬‬
‫‪s ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ Pcr ‬‬
‫‪GC  s   K P 1  Td s    0.6 K cr 1  0.125Pcr s ‬‬ ‫‪  0.075K cr Pcr‬‬ ‫(‪)3-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0.5Pcr s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫مثال ‪3-2‬‬
‫کنترلکننده ‪ PID‬مناسب برای سیستم زیر را بهدست آورید‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪G s ‬‬
‫‪s  s  1 s  5‬‬
‫ابتدا معادله مشخصه حلقه بسته سیستم را تشکیل میدهیم‪:‬‬
‫‪GC  s ‬‬ ‫‪G s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪KP‬‬
‫‪s  s  1 s  5 ‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬


‫‪  s   1  K p ‬‬ ‫‪  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬‫‪‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ s  s  1 s  5   K p  s 3  6s 2  5s  K p‬‬
‫اکنون برای محاسبه بهره بحرانی جدول روث را تشکیل میدهیم‪:‬‬
‫‪s3 1‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪2‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪Kp‬‬
‫‪30  K p‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪0‬‬ ‫سطر تمام صفر‬ ‫‪K p  30‬‬
‫‪6‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪Kp‬‬
‫‪s  j‬‬
‫معادله کمکی‬ ‫‪6s 2  K p  0 ‬‬ ‫‪6 2  30  0     5‬‬
‫بنابراین‬
‫‪ Kcr  30‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ Pcr  5  2.8099‬‬
‫‪‬‬
‫خواهد بود؛ بنابراین‪ ،‬ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس جدول ‪ 3-2‬بهصورت‬

‫صفحه ‪28‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪ K p  0.6 K cr  18‬‬


‫‪‬‬
‫‪ s  1.4235‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Ti  .5Pcr  1.405‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪G‬‬ ‫‪C  ‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪18‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0.3514‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪6.3223‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1.405s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪T  0.125P  0.35124‬‬
‫‪ d‬‬ ‫‪cr‬‬

‫خواهد بود‪ .‬پاسخ پله سیستم حلقه بسته با حضور کنترلکننده و فیدبک واحد بهصورت زیر خواهد بود‪.‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪1.8‬‬

‫‪1.6‬‬
‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Peak amplitude: 1.62‬‬
‫‪1.4‬‬ ‫‪Overshoot (%): 61.7‬‬
‫‪At time (sec): 1.7‬‬
‫‪1.2‬‬ ‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Settling Time (sec): 10‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫برای تنظیم بهتر پارامترها‪ ،‬کمی ضرایب را تغییر میدهیم‪ .‬با استفاده از بررسی نمودارهای پله بهدست آمده‪ ،‬برای کاهش فراجهش‪ ،‬تغییر‬
‫بهره تناسبی تأثیری ندارد‪ .‬برای کاهش فراجهش بهره انتگرال گیر را افزایش داده و بهره مشتق گیر را هم کمی افزایش میدهیم‪:‬‬
‫‪ K p  18‬‬
‫‪‬‬
‫‪Ti  4‬‬
‫‪T  0.7‬‬
‫‪ d‬‬
‫اکنون پاسخ پله سیستم حلقه بسته با حضور کنترلکننده و فیدبک واحد بهصورت زیر خواهد بود‪.‬‬
‫‪System: sys_cl‬‬ ‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬ ‫‪Peak amplitude: 1.19‬‬
‫‪Overshoot (%): 19‬‬
‫‪At time (sec): 1.16‬‬
‫‪1.2‬‬
‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Settling Time (sec): 5.48‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪10‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫مثال ‪4-2‬‬
‫کنترلکننده ‪ PID‬مناسب برای سیستم زیر را بهدست آورید‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪G s ‬‬
‫‪ s  1‬‬
‫‪3‬‬

‫ابتدا معادله مشخصه حلقه بسته سیستم را تشکیل میدهیم‪:‬‬

‫صفحه ‪29‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪GC  s ‬‬ ‫‪G s‬‬


‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪KP‬‬
‫‪ s  1‬‬
‫‪3‬‬

‫‪‬‬

‫‪ 1 ‬‬
‫‪  s  1 K p ‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪  s  13 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ s  3s  3s  1  K p‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬

‫اکنون برای محاسبه بهره بحرانی جدول روث را تشکیل میدهیم‪:‬‬


‫‪s3 1‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪s2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪1 K p‬‬
‫‪9 1  K p‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪0‬‬ ‫سطر تمام صفر‬ ‫‪Kp  8‬‬
‫‪3‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 K p‬‬
‫‪s  j‬‬
‫معادله کمکی‬ ‫‪3s 2  1  K p  0 ‬‬ ‫‪3 2  9  0     3‬‬
‫بنابراین‬
‫‪ Kcr  8‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪P‬‬‫‪cr‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 3.63‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3‬‬
‫خواهد بود؛ بنابراین‪ ،‬ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس جدول ‪ 3-2‬بهصورت‬
‫‪ K p  0.6 K cr  4.8‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s  1.102 ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Ti  .5Pcr  1.81‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ GC  s   4.8 1  0.44s ‬‬ ‫‪  2.178‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1.81s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪T  0.125P  0.44‬‬
‫‪ d‬‬ ‫‪cr‬‬

‫خواهد بود‪ .‬پاسخ پله سیستم حلقه بسته با حضور کنترلکننده و فیدبک واحد بهصورت زیر خواهد بود‪.‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪1.5‬‬

‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Peak amplitude: 1.4‬‬
‫‪Overshoot (%): 40.2‬‬
‫‪At time (sec): 2.12‬‬ ‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Settling Time (sec): 9.37‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪12‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪16‬‬ ‫‪18‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫برای تنظیم بهتر پارامترها‪ ،‬کمی ضرایب را تغییر میدهیم‪ .‬برای کاهش فراجهش بهره تناسبی را کاهش داده و بهره انتگرال گیر را زیاد‬
‫میکنیم‪:‬‬

‫صفحه ‪31‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪ K p  2.5‬‬
‫‪‬‬
‫‪Ti  3‬‬
‫‪T  .4534‬‬
‫‪ d‬‬
‫اکنون پاسخ پله سیستم حلقه بسته با حضور کنترلکننده و فیدبک واحد بهصورت زیر خواهد بود‪.‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬
‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Peak amplitude: 1.1‬‬
‫‪Overshoot (%): 10.3‬‬
‫‪1.2‬‬ ‫‪At time (sec): 3.07‬‬
‫‪System: sys_cl‬‬
‫‪Settling Time (sec): 7.33‬‬
‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪12‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫مثال ‪5-2‬‬
‫کنترلکننده ‪ PID‬مناسب برای سیستم زیر را بهدست آورید‪:‬‬
‫‪10‬‬
‫‪G s ‬‬
‫‪ s  1 s  5‬‬
‫ابتدا معادله مشخصه حلقه بسته سیستم را تشکیل میدهیم‪:‬‬
‫‪GC  s ‬‬ ‫‪G s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪KP‬‬
‫‪  s  5‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪‬‬


‫‪  s   1  K p ‬‬ ‫‪  0‬‬
‫‪  s  1 s  5 ‬‬
‫‪ s 2  6s  5  10 K p‬‬
‫اکنون برای محاسبه بهره بحرانی جدول روث را تشکیل میدهیم‪:‬‬

‫‪s2 1‬‬ ‫‪5  10 K p‬‬


‫‪s 6‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪1 5  10 K p‬‬
‫با توجه به جدول روث‪ ،‬سطر تمام صفر وجود نخواهد داشت یعنی سیستم به ازای هیچ مقداری از بهره به مرز پایداری نمیرسد‪ .‬این‬
‫موضوع را میتوان با نمودار مکان ریشه نیز نشان داد‪.‬‬

‫صفحه ‪31‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪Root Locus‬‬
‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Imaginary Axis‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-2‬‬

‫‪-3‬‬
‫‪-6‬‬ ‫‪-5‬‬ ‫‪-4‬‬ ‫‪-3‬‬ ‫‪-2‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪Real Axis‬‬

‫بنابراین روش دوم برای این سیستم کاربردی ندارد‪.‬‬

‫‪ -4-2‬تعیین تجربی ضرایب کنترلکنندهها‪:‬‬


‫برای اینکه یک سیستم عملکرد مطلوبی داشته باشد‪ ،‬کنترلکننده باید به خوبی با رفتار سیستم هماهنگ شود‪ .‬هدف از طرح‬
‫کنترل کننده تنظیم پارامترهای آن به نحوی است که خطا در اثر اغتشاش و یا تغییر نقطه تنظیم به سرعت و با حداقل تغییرات‬
‫از بین برود‪ .‬سرعت از بین رفتن خطا و حداقل بودن جهش را باید با تابع معیاری بر حسب خطا و زمان سنجید‪ .‬برای این تابع‬
‫که با ‪ J  e, t ‬نمایش داده شده و تابع معیار خطا نامیده میشود تعاریف متعددی ارائهشده که در جدول زیر به طور خلاصه به‬
‫آنها اشاره شده است‪.‬‬
‫جدول ‪ :3-2‬مقایسه عملکردی انواع توابع معیار خطا‬

‫تابع خطا‬ ‫خصوصیات معیار‬ ‫نام معیار‬


‫خطاهای مثبت و منفی یکسان در نظر گرفته میشود‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫‪‬‬
‫خطاهای کوچک سهم کم و خطاهای بزرگ سهم بیشتری در تابع معیار دارند‪.‬‬ ‫‪-2‬‬ ‫انتگرال مجذور‬
‫‪J  e, t    e  t  dt‬‬ ‫‪2‬‬
‫به ازای خطای اولیه بزرگ سریعاً کاهش مییابد‪ ،‬پاسخ سریع و نوسانی است‪.‬‬ ‫‪-3‬‬ ‫خطا‬
‫‪0‬‬
‫پایداری نسبی کمی دارد‪.‬‬ ‫‪-4‬‬ ‫(‪)ISE‬‬
‫برای تنظیم کنترلکننده بهمنظور حذف اغتشاش استفاده میگردد‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫خطاهای مثبت و منفی یکسان در نظر گرفته میشود‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫‪‬‬
‫خطاهای کوچک و بزرگ یکسان در نظر گرفته میشوند‪.‬‬ ‫‪-2‬‬ ‫انتگرال قدر‬
‫‪J  e, t    e  t  dt‬‬ ‫به نسبت ‪ ISE‬حساسیت کمتری نسبت به خطاهای کوچک دارد‪.‬‬ ‫‪-3‬‬ ‫مطلق خطا‬
‫‪0‬‬
‫برای بهینهسازی سیستم های به میرای شدید کاربرد ندارد‪.‬‬ ‫‪-4‬‬ ‫(‪)IAE‬‬
‫برای تنظیم کنترلکننده بهمنظور حذف اغتشاش استفاده میگردد‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫‪ -1‬خطای اولیه بزرگ در پاسخ پله سیستم وزن کمی دارد اما اگر با گذشت زمان خطا‬ ‫انتگرال حاصل‬
‫‪‬‬
‫باقی بماند‪ ،‬بر روی آن تأثیرگذار است‪.‬‬ ‫ضرب زمان در‬
‫‪J  e, t    te 2  t  dt‬‬
‫‪0‬‬
‫‪ -2‬تمایل به کاهش خطای حالت دائمی دارد‪.‬‬ ‫مجذور خطا‬
‫‪ -3‬برای تنظیم کنترلکننده جهت ردیابی نقطه مطلوب بکار می رود‪.‬‬ ‫(‪)ITSE‬‬
‫‪ -1‬خطای اولیه بزرگ در پاسخ پله سیستم وزن کمی دارد اما اگر با گذشت زمان خطا‬ ‫انتگرال حاصل‬
‫‪‬‬
‫باقی بماند‪ ،‬بر روی آن تأثیرگذار است‪.‬‬ ‫ضرب زمان در‬
‫‪J  e, t    t e  t  dt‬‬
‫‪0‬‬
‫‪ -2‬جهش در پاسخ گذرا کوچک است و نوسانات میرایی مناسب دارند‪.‬‬ ‫قدر مطلق خطا‬
‫‪ -3‬برای تنظیم کنترلکننده جهت ردیابی نقطه مطلوب بکار می رود‪.‬‬ ‫(‪)ITAE‬‬

‫صفحه ‪32‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪K  d s‬‬
‫‪ ،) G  s  ‬در دسترس‬ ‫اگر کنترلکننده سیستم مرتبه اول تأخیر دار که با استفاده از پاسخ پله بهدست میآید ( ‪e‬‬
‫‪1  Ts‬‬
‫باشد‪ ،‬هدف از طراحی کنترلکننده و تنظیم پارامترها به گونهایست که معیار انتخابشده دارای خصوصیت‬
‫‪J‬‬ ‫‪J‬‬ ‫‪J‬‬
‫‪ 0,‬‬ ‫‪ 0,‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪ Kp‬‬ ‫‪ Td‬‬ ‫‪ Ti‬‬
‫باشد تا خطا سریع و با حداقل تغییرات صفر گردد؛ بنابراین ضرایب کنترلکنندههای ‪ PI ،P‬و ‪ PID‬بر اساس معیار فوق‬
‫بهصورت روابط زیر خواهد بود‪:‬‬
‫جدول ‪ :4-2‬تنظیم ضرایب کنترلکنندهها بر اساس حداقل سازی تابع معیار‬

‫نوع کنترلکننده‬ ‫ضرایب کنترلکننده‬


‫‪b‬‬
‫‪1  ‬‬
‫‪P‬‬ ‫‪Kp  a d ‬‬
‫‪K T ‬‬
‫‪b‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪1  ‬‬
‫‪d‬‬

‫‪PI‬‬ ‫‪Ti   d c  d  K p  a  d ‬‬


‫‪T ‬‬ ‫‪K T ‬‬
‫‪b‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪f‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪1‬‬
‫‪PID‬‬ ‫‪Td  Te  d  Ti  Tc  d  K p ‬‬ ‫‪a d ‬‬
‫‪T ‬‬ ‫‪T ‬‬ ‫‪K‬‬ ‫‪T ‬‬
‫که پارامترهای ‪ a‬تا ‪ f‬از جداول زیر بهدست میآیند‪:‬‬
‫جدول ‪ :5-2‬تنظیم ضرایب کنترلکننده ‪ P‬بر اساس حداقل سازی تابع معیار‬

‫معیار‬ ‫‪a‬‬ ‫‪b‬‬


‫‪IAE‬‬ ‫‪0.9‬‬ ‫‪0.98‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪1.4‬‬ ‫‪0.92‬‬
‫‪ITAE 0.5‬‬ ‫‪0.98‬‬
‫جدول ‪ :6-2‬تنظیم ضرایب کنترلکننده ‪ PI‬بر اساس حداقل سازی تابع معیار‬

‫معیار‬ ‫‪a‬‬ ‫‪b‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪d‬‬


‫‪IAE‬‬ ‫‪0.98‬‬ ‫‪0.98‬‬ ‫‪1.65‬‬ ‫‪0.7‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪1.3‬‬ ‫‪0.96‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪0.74‬‬
‫‪ITAE 0.86‬‬ ‫‪0.98‬‬ ‫‪1.48‬‬ ‫‪0.68‬‬
‫جدول ‪ :7-2‬تنظیم ضرایب کنترلکننده ‪ PID‬بر اساس حداقل سازی تابع معیار‬

‫معیار‬ ‫‪a‬‬ ‫‪b‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪f‬‬


‫‪IAE‬‬ ‫‪1.43‬‬ ‫‪0.92‬‬ ‫‪1.14‬‬ ‫‪0.75‬‬ ‫‪0.48‬‬ ‫‪1.14‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪1.5‬‬ ‫‪0.95‬‬ ‫‪0.92‬‬ ‫‪0.77‬‬ ‫‪0.59‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ITAE 1.36‬‬ ‫‪0.347‬‬ ‫‪1.18‬‬ ‫‪0.74‬‬ ‫‪0.38‬‬ ‫‪1‬‬

‫صفحه ‪33‬‬
‫بخ‬
‫ زرگری ژناد‬:‫مدرس‬ ‫ طراحی انواع کنترل کننده‬:‫ش دوم‬

:‫نکته مهم‬
d
.‫ باشد‬0.1   1 ‫استفاده از این روشها زمانی مجاز است که‬
T

6-2 ‫مثال‬
:‫ به روشهای مختلف را برای سیستم های زیر مقایسه نمایید‬PID ‫پاسخ پله بهدست آمده از طراحی کنترلکننده‬
1
1( G  s   e s
1  2.48s
K  1
1  
G s  s
e  T  2.48  d  0.4032
1  2.48s   1 T
 d
:‫ داریم‬7-2 ‫با توجه به جدول‬
‫معیار‬ Kp Ti Td
ZN 2.976 2 0.5
IAE 3.3124 1.4306 0.4256
ISE 3.5269 1.1183 0.557
ITAE 1.8598 1.5067 0.3827
:‫مشخصات پاسخ سیستم با حضور هر یک از چهار کنترلکننده به شرح زیر است‬
Step Response Step Response
2 System: ZN 3
Settling Time (sec): 6.47
ZN 2 IAE
1
Amplitude

Amplitude

1
0 System: T2
0 System: IAE
Settling Time (sec): 7.13 System: T2 Settling Time (sec): 44.6
-1 -1 Settling Time (sec): 7.13

-2 -2
0 2 4 6 8 10 12 14 0 10 20 30 40 50 60 70
Time (sec) Time (sec)

Step Response Step Response


2
2 ISE ITAE
1.5
Amplitude

Amplitude

0 1
System: ISE
System: T2 System: ITAE
Settling Time (sec): 23.7 0.5
Settling Time (sec): 7.13 Settling Time (sec): 28.9
-2 System: T2
0
Settling Time (sec): 7.13
-4 -0.5
0 5 10 15 20 25 30 35 40 0 5 10 15 20 25 30 35 40 45
Time (sec) Time (sec)

:‫ به روشهای مختلف نشان میدهد‬PID ‫ و‬P ‫ را برای دو کنترلکننده‬J ‫نمودارهای زیر درصد کاهش تابع معیار‬

Decreasing Percent of J for PID = 67.3964 Decreasing Percent of J for PID = 55.1703
Decreasing Percent of J for P = 36.5046 Decreasing Percent of J for P = 44.6254
3 3
IAE - PID ISE - PID
2
2 IAE - P ISE - P
1
1
0

0 -1

-2
-1
-3

-2 -4
0 10 20 30 40 50 60 70 80 90 100 0 10 20 30 40 50 60 70 80 90 100

Decreasing Percent of J for PID = 97.6749


Decreasing Percent of J for P = 12.5938
2
ITAE - PID
1.5 ITAE - P

34 ‫صفحه‬
1

0.5
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪IAE - P‬‬ ‫‪ISE - P‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪0‬‬

‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬
‫‪0‬‬ ‫‪-1‬‬

‫‪-2‬‬
‫‪-1‬‬
‫‪-3‬‬

‫‪-2‬‬ ‫‪-4‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬

‫‪Decreasing Percent of J for PID = 97.6749‬‬


‫‪Decreasing Percent of J for P = 12.5938‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ITAE - PID‬‬
‫‪1.5‬‬ ‫‪ITAE - P‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬

‫نکته مهمی که در مورد طراحی کنترلکننده با توابع معیار خطا وجود دارد و باید به دقت به آن توجه شود این است که این روشها بر‬
‫مبنای حداقلسازی خطای بین پاسخ مطلوب و پاسخ بهبودیافته عمل میکنند و لذا تضمینی وجود ندارد که به پارامترهای زمان نشست و‬
‫مقدار فراجهش مناسبی دست پیدا کنند‪ .‬معنی این گفته این است که در طراحی کنترلکننده مهمترین نکته هدف از طراحی آن و کاربرد‬
‫آن است‪ .‬مثلاً اگر هدف سریعترین زمان رسیدن به پاسخ مطلوب است نباید قاعدتاً از روشهای طراحی کنترلکننده با استفاده از توابع‬
‫معیار خطا استفاده نمود‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2( G  s  ‬‬ ‫‪e2.2 s‬‬
‫‪1  6.8s‬‬
‫‪K  1‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪2.2 s‬‬
‫‪ T  6.8  d ; 0.31‬‬
‫‪1  6.8s‬‬ ‫‪  2.2‬‬ ‫‪T‬‬
‫‪ d‬‬
‫مشخصات پاسخ سیستم با حضور هر یک از چهار کنترلکننده به شرح زیر است‪:‬‬

‫معیار‬ ‫‪Kp‬‬ ‫‪Ti‬‬ ‫‪Td‬‬


‫‪ZN‬‬ ‫‪3.7091‬‬ ‫‪4.4‬‬ ‫‪1.1‬‬
‫‪IAE‬‬ ‫‪4.0572‬‬ ‫‪3.3261‬‬ ‫‪0.9085‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪4.3428‬‬ ‫‪2.5874‬‬ ‫‪1.2237‬‬
‫‪ITAE‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3.5117‬‬ ‫‪0.8429‬‬

‫مشخصات پاسخ سیستم با حضور هر یک از چهار کنترلکننده به شرح زیر است‪:‬‬

‫‪Step Response‬‬ ‫‪Step Response‬‬


‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪ZN‬‬ ‫‪IAE‬‬
‫‪1.5‬‬
‫‪2‬‬
‫‪System: IAE‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 396‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪System: T2‬‬


‫‪0‬‬
‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬
‫‪-0.5‬‬
‫‪-1‬‬
‫‪-1‬‬

‫‪-1.5‬‬ ‫‪-2‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪35‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪200‬‬ ‫‪300‬‬ ‫‪400‬‬ ‫‪500‬‬ ‫‪600‬‬
‫)‪Time (sec‬‬ ‫)‪Time (sec‬‬

‫‪Step Response‬‬ ‫‪Step Response‬‬


‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪ITAE‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪System: ISE‬‬
‫‪Settling Time (sec): 66.8‬‬ ‫‪1.5‬‬
‫‪1‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪Amplitude‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪System: T2‬‬


‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬ ‫‪System: ITAE‬‬
‫‪-1‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 78.5‬‬
‫‪0.5‬‬

‫‪-2‬‬
‫‪System: T2‬‬
‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬
‫صفحه ‪35‬‬
‫‪0‬‬
‫‪-3‬‬

‫‪-4‬‬ ‫‪-0.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪120‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪120‬‬
‫)‪Time (sec‬‬ ‫)‪Time (sec‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 396‬‬
‫‪1‬‬

‫‪Amplitude‬‬

‫‪Amplitude‬‬
‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪System: T2‬‬


‫‪0‬‬

‫بخ‬
‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬
‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬

‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬


‫‪-0.5‬‬
‫‪-1‬‬
‫‪-1‬‬

‫‪-1.5‬‬ ‫‪-2‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪35‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪200‬‬ ‫‪300‬‬ ‫‪400‬‬ ‫‪500‬‬ ‫‪600‬‬
‫)‪Time (sec‬‬ ‫)‪Time (sec‬‬

‫‪Step Response‬‬ ‫‪Step Response‬‬


‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ISE‬‬ ‫‪ITAE‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪System: ISE‬‬
‫‪Settling Time (sec): 66.8‬‬ ‫‪1.5‬‬
‫‪1‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪Amplitude‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪System: T2‬‬
‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬ ‫‪System: ITAE‬‬
‫‪-1‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 78.5‬‬
‫‪0.5‬‬
‫‪System: T2‬‬
‫‪-2‬‬
‫‪Settling Time (sec): 17.7‬‬
‫‪0‬‬
‫‪-3‬‬

‫‪-4‬‬ ‫‪-0.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪120‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪120‬‬
‫)‪Time (sec‬‬ ‫)‪Time (sec‬‬

‫نمودارهای زیر درصد کاهش تابع معیار ‪ J‬را برای دو کنترلکننده ‪ P‬و ‪ PID‬به روشهای مختلف نشان میدهد‪:‬‬

‫‪Decreasing Percent of J for PID = -63.7861‬‬ ‫‪Decreasing Percent of J for PID = -20.5163‬‬
‫‪Decreasing Percent of J for P = 42.3028‬‬ ‫‪Decreasing Percent of J for P = -53.0802‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪IAE - PID‬‬ ‫‪ISE - PID‬‬
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪IAE - P‬‬ ‫‪ISE - P‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫‪0‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-1‬‬

‫‪-2‬‬
‫‪-1‬‬
‫‪-3‬‬

‫‪-2‬‬ ‫‪-4‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬

‫‪Decreasing Percent of J for PID = 86.1319‬‬


‫‪Decreasing Percent of J for P = 23.9948‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ITAE - PID‬‬
‫‪1.5‬‬ ‫‪ITAE - P‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪70‬‬ ‫‪80‬‬ ‫‪90‬‬ ‫‪100‬‬

‫مشاهده میشود که تأثیر این کنترلکننده بر روی مشخصات پاسخ گذرا خوب نیست اما با مقایسه درصد کاهش خطای سیستم میبینیم‬
‫که این روشها به نسبت کنترلکننده ‪ ،P‬معیار خطا را به خوبی کاهش میدهند‪.‬‬

‫هر دو مثال به خوبی نشان میدهد که طراحی کنترلکننده ‪ PID‬به روش ‪ ITAE‬بهمنظور کاهش خطا‪ ،‬روش مناسبتری هست‪.‬‬

‫‪ -5-2‬روش ‪:Cohen-Coon‬‬

‫روش ‪ Cohen-Coon‬نیز بر اساس مدل تأخیر دار مرتبه اول تعریف میگردد‪ .‬معیار اصلی در این روش حذف اغتشاش هست‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫در این روش سعی بر این است که مقدار قله هر نوسان با نسبت تنزل نسبت به قله قبلی کاهش یابد‪ .‬فرمولهای تنظیم این‬
‫‪4‬‬
‫‪K‬‬
‫روش که بر اساس محاسبات تحلیلی بهدست آمدهاند در جدول زیر آمدهاند‪ .‬در این جدول ‪ a  d‬و ‪    d‬میباشند‪.‬‬
‫‪T  d‬‬ ‫‪T‬‬

‫صفحه ‪36‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫جدول ‪ :8-2‬تنظیم ضرایب کنترلکنندهها بر اساس حداقل سازی تابع معیار‬

‫نوع کنترلکننده‬ ‫ضرایب کنترلکننده‬


‫‪1  0.35 ‬‬
‫‪Kp ‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪P‬‬
‫‪a‬‬
‫‪0.9  0.92 ‬‬ ‫‪ 3.3  3 ‬‬
‫‪PI‬‬ ‫‪Kp ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ , Ti  ‬‬ ‫‪ d‬‬
‫‪a ‬‬ ‫‪1  ‬‬ ‫‪ 1  1.2 ‬‬
‫‪1.35 ‬‬ ‫‪0.18 ‬‬ ‫‪ 2.5  2 ‬‬ ‫‪ 0.37  0.37‬‬ ‫‪‬‬
‫‪PID‬‬ ‫‪Kp ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ , Ti  ‬‬ ‫‪ d , Td  ‬‬ ‫‪ d‬‬
‫‪a ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ 1  0.39 ‬‬ ‫‪ 1  0.81‬‬ ‫‪‬‬

‫در این روش هدف کاهش انتگرال قدر مطلق خطا هست‪.‬‬

‫مثال ‪7-2‬‬
‫پاسخ پله بهدست آمده از طراحی کنترلکننده ‪ PID‬به روش ‪ Cohen-Coon‬را برای سیستم زیر محاسبه نمایید‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪e s‬‬
‫‪1  2.48s‬‬
‫‪K  1‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪G s ‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪e  T  2.48‬‬
‫‪1  2.48s‬‬ ‫‪  1‬‬
‫‪ d‬‬
‫با توجه به جدول ‪ 8 -2‬داریم‪:‬‬
‫معیار‬ ‫‪Kp‬‬ ‫‪Ti‬‬ ‫‪Td‬‬
‫‪CC‬‬ ‫‪3.59‬‬ ‫‪2.1683‬‬ ‫‪0.3437‬‬

‫مشخصات پاسخ سیستم با حضور این نوع کنترلکننده به شرح زیر است‪:‬‬
‫‪Decreasing Percent of J = 80.5788‬‬
‫‪3‬‬

‫‪2.5‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1.5‬‬
‫‪System: T1‬‬
‫‪Settling Time (sec): 26.3‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.5‬‬
‫‪System: T2‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 7.13‬‬

‫‪-0.5‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-1.5‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪35‬‬ ‫‪40‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫مجدداً مشاهده میشود که تأثیر این کنترلکننده بر روی مشخصات پاسخ گذرا خوب نیست اما با مقایسه درصد کاهش خطای‬

‫صفحه ‪37‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫سیستم میبینیم که این سیستم ‪ %81‬انتگرال قدرمطلق خطا را کاهش میدهد‪.‬‬

‫کنترل کننده های متداول حوزه فرکانسی‪:‬‬

‫‪ -1-3-5‬کنترل کننده پیشفاز‪ -‬کنترل کننده پس فاز‪:‬‬


‫کنترل کننده ای با فرم کلی‬
‫‪KC 1  Ts ‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫(‪)4-2‬‬
‫‪1  Ts ‬‬
‫بسته به موقعیت صفر و قطب می توانند پیش فاز‪ 1‬و یا پس فاز‪ 2‬باشند‪ .‬این کنترل کننده ها با توجه به رابطه ‪ 4-2‬یک صفر‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ s ‬دارند‪.‬‬ ‫‪ s ‬و یک قطب در‬ ‫در‬
‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬
‫اگر مقدار ‪   1‬باشد یعنی صفر کنترلر نسبت به قطب آن به مبدا نزدیک تر است و‬
‫‪ 1‬‬
‫زاویه فازی که کنترل کننده دارد مثبت خواهد بود‪ .‬در این صورت کنترلر را پیش فاز‬
‫کنترل کننده‬
‫پیش فاز‬ ‫می نامیم‪ .‬این نوع کنترل کننده معادل کنترل کننده ‪ PD‬حوزه زمان است‪.‬‬
‫‪  PM desired  PM Plant  5‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1  sin  ‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪1  sin  ‬‬
‫‪1‬‬
‫‪T‬‬
‫‪ g‬‬
‫اگر مقدار ‪   1‬باشد یعنی صفر کنترلر نسبت به قطب آن از مبدا دورتر است و‬
‫‪ 1‬‬
‫زاویه فازی که کنترل کننده دارد منفی خواهد بود‪ .‬در این صورت کنترلر را پس فاز‬
‫کنترل کننده‬ ‫مینامیم‪ .‬این نوع کنترل کننده معادل کنترل کننده ‪ PI‬حوزه زمان است‪.‬‬
‫پس فاز‬
‫اگر ‪ g‬فرکانس متناظر با حدفاز مطلوب سیستم باشد‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪g  5  g‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬ ‫‪GP  jg   20log ‬‬
‫‪‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪g‬‬
‫‪10‬‬
‫‪ -2-3-5‬کنترل کننده پیشفاز‪ -‬پس فاز‪:‬‬
‫کنترل کننده پیش فاز – پس فاز ترکیب دو کنترل کننده فوق می باشد‪ .‬این نوع کنترل کننده معادل کنترل کننده ‪PID‬‬
‫حوزه زمان است‪.‬‬
‫مثال ‪8-2‬‬
‫سیستم حلقه باز زیر را در نظر بگیرید‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Lead Controller‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Lag Controller‬‬
‫صفحه ‪38‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

4
Gp  s  
s  s  2
1
‫گردد و‬ ‫جبرانساز پیشفازی برای این سیستم طراحی کنید بطوریکه خطای حالت دائمی به ورودی شیب برابر‬
20
.‫ باشد‬50 ‫حاشیه فاز سیستم حداقل‬
:‫حل‬
G  s   GC  s  GP  s 
 KC 1  Ts  4 4 KC 1  Ts 
 KC 1  Ts   G  s    
GC  s   1   Ts 1  Ts  s  2  2  s 1  Ts  s  2 
  
 
   
1  1  1 
ess     lim sR  s   
 s 0  2 
lim s
 1 G  s  C   
s 0
s   4 K 1  Ts
 1 
 s 1   Ts  s  2  
 1  s 1   Ts  s  2   2 1
 lim s  2     
 
 s   s 1   Ts  s  2   4 K C 1  Ts   4 K C 20
s 0

 K C  10
40 1  Ts 
 G s 
s 1   Ts  s  2 

 1   g 4   g   40
40 2
GP ( j g )  1 
 g 4   g 
2

 g2  g2  4   1600   g4  4 g2  1600  0

 g2  x 42.05
  x 2  4 x  1600  0  x  
38.05  g  38.05  6.17
 6.17 
R GP ( j 6.17)  0  90  tan 1    162.04
 2 
 PM  162.04  180  18
:‫اکنون به طراحی کنترل کننده پیش فاز می پردازیم‬
  50  18  5  37
1  sin  37 
 ; 4 1
1  sin  37 
1 1
T   0.04
 g 6.17  4

 GC  s  
1  0.040s 
1  0.162s 
9-2 ‫مثال‬
:‫سیستم حلقه باز زیر را در نظر بگیرید‬
39 ‫صفحه‬
‫بخ‬
‫ زرگری ژناد‬:‫مدرس‬ ‫ طراحی انواع کنترل کننده‬:‫ش دوم‬

2500
Gp  s  
s  s  25
1
‫گردد و‬ ‫جبرانساز پسفازی برای این سیستم طراحی کنید بطوریکه خطای حالت دائمی به ورودی شیب برابر‬
100
.‫ باشد‬45 ‫حاشیه فاز سیستم‬
:‫حل‬
G  s   GC  s  GP  s 
 KC 1  Ts  2500 2500 KC 1  Ts 
 KC 1  Ts   G  s    
GC  s   1   Ts 1  Ts  s  s  25 s 1  Ts  s  25
  
 
   
1  1  1 
ess     lim sR  s   
 s 0  2 
lim s
 1 G  s  C   
s 0
s   2500 K 1  Ts
 1 
 s 1   Ts  s  25  
 1  s 1   Ts  s  25   25 1
 lim s  2     

 s   s 1   Ts  s  25   2500 KC 1  Ts   2500 K C 100
s 0

 KC  1
2500 1  Ts 
 G s 
s 1   Ts  s  25 
 PM  45  R GP ( jg )  180  45  R GP ( jg )  135
     
R GP ( jg )  0  90  tan 1  g   135  tan 1  g   45
 25   25 

 g  tan  45   1  g  25  g  20
25
2500
GP ( j 20)   3.90
20 252   20 
2

3.9
3.90  20 log     10 20
 0.6383  1

T g  1.2765
10
 GC  s  
1  1.27 s 
1  0.81s 

:‫ طراحی کنترلکننده بر اساس جایابی قطب‬-6-2

‫ مقدار‬،‫یکی از روشهای مرسوم در طراحی کنترلکنندههای حوزه زمان که مشخصات مطلوب آنها بر اساس مقادیر زمان نشست‬
‫ در این روش جبران ساز مورد نظر به گونهای طراحی‬.‫ استفاده از روش جایابی قطب است‬،‫ بیان میشود‬... ‫حداکثر فراجهش و‬

41 ‫صفحه‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫میشود که قطبهای حلقه بسته سیستم در محل دلخواه قرار گیرند‪ .‬بدین منظور نمودار مکان ریشههای سیستم بهترین راهنما‬
‫در محاسبات مربوط به کنترلکننده هست‪.‬‬
‫در این فصل با طراحی کنترلکنندههای ‪ PD ،PI‬و ‪ PID‬با استفاده از جبران سازهای پیش فاز و پس فاز میپردازیم‪ .‬به نکات‬
‫زیر توجه کنید‪:‬‬
‫‪ ‬منحنی مکان ریشههای یک کنترلکننده ‪ PI‬از یک قطب و یک صفر تشکیل شده است به گونهای که قطب همواره در‬
‫سمت راست صفر قرار داشته و معادل یک کنترلکننده پس فاز است؛ بنابراین در طراحی کنترلکننده ‪ PI‬میتوان از‬
‫یک کنترلکننده پس فاز معادل نیز استفاده نمود‪.‬‬
‫‪ ‬منحنی مکان ریشههای یک کنترلکننده ‪ PD‬از یک قطب و یک صفر تشکیل شده است به گونهای که صفر همواره در‬
‫سمت راست قطب قرار داشته و معادل یک کنترلکننده پیش فاز است؛ بنابراین در طراحی کنترلکننده ‪ PD‬میتوان‬
‫از یک کنترلکننده پیش فاز معادل نیز استفاده نمود‪.‬‬

‫‪ -1-6-2‬مراحل طراحی کنترلکننده به روش جایابی قطب‪:‬‬

‫ابتدا مکان ریشههای سیستم مورد نظر را ترسیم مینماییم‪.‬‬ ‫‪.1‬‬


‫بر اساس مشخصات پاسخ گذرای خواستهشده محل قطبهای حلقه بسته مطلوب را مشخص میکنیم‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫اگر قطبهای حلقه بسته مطلوب روی مکان ریشه سیستم قرار داشتند‪ ،‬بهره تناسبی لازم برای جابجایی قطبها را به‬ ‫‪.3‬‬
‫دست میآوریم‪.‬‬
‫اگر قطبهای حلقه بسته مطلوب روی مکان ریشههای سیستم قرار نداشتند‪ ،‬یک کنترلکننده به فرم‬ ‫‪.4‬‬
‫‪s ‬‬
‫‪ Gc  s   Kc‬به سیستم اضافه نموده و اختلاف زاویه لازم برای جابجایی قطبها را به محل های مورد نظر را با‬
‫‪s‬‬
‫توجه به شرط مکان ریشهها محاسبه میکنیم‪.‬‬
‫صفر و قطب کنترلکننده را به گونهای انتخاب میکنیم که زاویه به دست آمده از قسمت ‪ 4‬را جبران نماید‪.‬‬ ‫‪.5‬‬
‫بهره کنترلکننده را با توجه شرط مکان ریشهها محاسبه میکنیم‪.‬‬ ‫‪.6‬‬

‫یادآوری‪:‬‬
‫شرط قرارگیری یک قطب بر روی مکان ریشهها‪:‬‬
‫‪ KGc  s  GP  s   1‬‬
‫‪‬‬
‫‪K  0:‬‬
‫‪R KGc  s  GP  s     2n  1 ‬‬
‫‪‬‬

‫‪ KGc  s  GP  s   1‬‬


‫‪‬‬
‫‪K  0:‬‬
‫‪R KGc  s  GP  s   2n‬‬
‫‪‬‬

‫مثال ‪11-2‬‬
‫برای سیستم زیر کنترلکننده مناسب‪ ،‬به گونهای طراحی نمایید که ‪ %o.s  16%‬بوده و ‪ tr  0.6s‬شود‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪G s ‬‬
‫‪s  s  3 s  5‬‬
‫صفحه ‪41‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫مکان ریشههای این سیستم بهصورت‬


‫‪Root Locus‬‬
‫‪15‬‬

‫‪10‬‬

‫‪5‬‬
‫‪Imaginary Axis‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪-10‬‬

‫‪-15‬‬
‫‪-20‬‬ ‫‪-15‬‬ ‫‪-10‬‬ ‫‪-5‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪Real Axis‬‬

‫هست‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪1 2‬‬
‫‪ 0.16 ‬‬ ‫‪ ln(0.16)  1.83   2 2  3.3584 1   2 ‬‬
‫‪1 ‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪  2  2  3.3584   3.3584   ‬‬


‫‪3.3584‬‬
‫‪ 0.504‬‬
‫‪3.3584   2‬‬
‫‪  cos 1 ‬‬ ‫‪  1.0427‬‬
‫‪tr ‬‬ ‫‪ 0.6  n ‬‬ ‫‪ n  4.05‬‬
‫‪n 1   2‬‬ ‫‪0.6 0.7461‬‬

‫‪s1,2  n  n 1   2  2.0407  3.4983 j‬‬


‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 0.0149, R‬‬ ‫‪ 115.3066‬‬
‫‪s  s  3 s  5  s 2.0407 3.4983 j‬‬ ‫‪s  s  3 s  5  s 2.0407 3.4983 j‬‬
‫‪s ‬‬
‫‪Gc  s   K c‬‬ ‫بنابراین قطبهای غالب روی مکان ریشههای سیستم قرار ندارند؛ بنابراین باید کنترلکنندهای به فرم‬
‫‪s‬‬
‫برای سیستم طراحی شود‪ .‬این کنترلکننده باید جبران فازی برابر با ‪ 180  115.3066  64.6934‬داشته باشد که‬
‫کنترلکننده پیش فاز برای این منظور بکار خواهد رفت‪ .‬صفر کنترلکننده را برابر با نزدیکترین قطب کنترلکننده به مبدأ‬
‫یعنی ‪   3‬انتخاب میکنیم‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪3  2‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  5‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪‬‬

‫صفحه ‪42‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫بنابراین برای برقراری شرط مکان باید رابطه‬


1  2  3  180
:‫برقرار باشد؛ بنابراین داریم‬
1  2  3  180
 3.4983 
1  180  tan 1    120.2567
 2.0407 
 3.4983 
2  tan 1    49.7683
 5  2.0407 
 120.2567  49.7683  3  180  3  9.975
 3.4983  3.4983
 3  tan 1    9.975   tan  9.975    ; 21.9291
   2.0407    2.0407
:‫بهره کنترلکننده نیز از شرط اندازه به دست میآید‬
1
Gc  s  GP  s   1  K c  1  0.0027 K c  1  K c  374.7451
s  s  5 s  21.9291 s 2.04073.4983 j

Step Response
1.4

System: cl
Peak amplitude: 1.16
Overshoot (%): 15.7
1.2 At time (sec): 0.928

System: cl
Rise Time (sec): 0.574
0.8
Amplitude

0.6

0.4

0.2

0
0 0.5 1 1.5 2 2.5 3
Time (sec)

11-2 ‫مثال‬
8
.‫ شود‬ts  s ‫ بوده و‬%o.s  20% ‫ به گونهای طراحی نمایید که‬،‫برای سیستم زیر کنترلکننده مناسب‬
3
1
G s 
s  s  1
‫مکان ریشههای این سیستم بهصورت‬

43 ‫صفحه‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪Root Locus‬‬
‫‪0.8‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪Imaginary Axis‬‬
‫‪0‬‬

‫‪-0.2‬‬

‫‪-0.4‬‬

‫‪-0.6‬‬

‫‪-0.8‬‬
‫‪-1.2‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪-0.8‬‬ ‫‪-0.6‬‬ ‫‪-0.4‬‬ ‫‪-0.2‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0.2‬‬
‫‪Real Axis‬‬

‫هست‪.‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪1 2‬‬
‫‪ 0.2 ‬‬ ‫‪ ln(0.2)  1.6094   2 2  2.59 1   2 ‬‬
‫‪1 ‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪  2  2  2.59   2.59   ‬‬


‫‪2.59‬‬
‫‪ 0.4559‬‬
‫‪2.59   2‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪12‬‬
‫‪ts ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ n ‬‬ ‫‪ n  3.29‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪8  0.4559‬‬
‫‪s1,2  n  jn 1   2  1.5  2.9281 j‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ 0.1023‬‬
‫‪s  s  1 s 1.5 2.9281 j‬‬

‫‪1‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪ 143.185‬‬
‫‪s  s  1 s 1.5 2.9281 j‬‬
‫‪s ‬‬
‫‪Gc  s   K c‬‬ ‫بنابراین قطبهای غالب روی مکان ریشههای سیستم قرار ندارند؛ بنابراین باید کنترلکنندهای به فرم‬
‫‪s‬‬
‫برای سیستم طراحی شود‪ .‬این کنترلکننده باید جبران فازی برابر با ‪ 180  143.185  36.815‬داشته باشد که‬
‫کنترلکننده پیش فاز برای این منظور بکار خواهد رفت‪ .‬صفر کنترلکننده را برابر با نزدیکترین قطب کنترلکننده به مبدأ‬
‫یعنی ‪   1‬انتخاب میکنیم‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪‬‬

‫صفحه ‪44‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫بنابراین برای برقراری شرط مکان باید رابطه‬


‫‪1  2  180‬‬
‫برقرار باشد؛ بنابراین داریم‪:‬‬
‫‪1  2  180‬‬
‫‪ 2.9281 ‬‬
‫‪1  180  tan 1 ‬‬ ‫‪  117.125‬‬
‫‪ 1.5 ‬‬
‫‪ 117.125  2  180  2  62.875‬‬
‫‪ 2.9281 ‬‬ ‫‪2.9281‬‬
‫‪ 2  tan 1 ‬‬ ‫‪  62.875 ‬‬ ‫‪ tan  62.875     3‬‬
‫‪   1.5 ‬‬ ‫‪  1.5‬‬
‫بهره کنترلکننده نیز از شرط اندازه به دست میآید‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Gc  s  GP  s   1  Kc‬‬ ‫‪ 1  0.0924 K c  1  K c  10.824‬‬
‫‪s  s  1 s 1.5 j 2.9281‬‬

‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬
‫‪System: cl‬‬
‫‪Peak amplitude: 1.2‬‬
‫‪Overshoot (%): 20‬‬
‫‪At time (sec): 1.06‬‬
‫‪1.2‬‬

‫‪System: cl‬‬
‫‪Settling Time (sec): 2.53‬‬
‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪0.5‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1.5‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2.5‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3.5‬‬ ‫‪4‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫برای محاسبه محل صفر و قطب کنترلکننده باید به این نکته توجه کنیم که نسبت ‪ p‬به ‪ z‬تا حد امکان باید کوچک نگاه‬
‫داشته شود تا پیادهسازی کنترلکننده سادهتر گردد‪ .‬برای حداقل کردن این نسبت از روش ترسیمی که در بخش بعدی معرفی‬
‫میگردد استفاده میکنیم‪.‬‬

‫‪ -2-6-2‬روش ترسیمی طراحی کنترلکننده پیش فاز به روش جایابی قطب‪:‬‬

‫اگر زاویه جبران ساز را ‪ ‬در نظر بگیریم‪ ،‬برای محاسبه محل صفر و قطب کنترلکننده ابتدا از محل قطب موثر یک خط‬
‫بهموازات محور حقیقی و خط دیگری تا مبدأ ترسیم مینماییم‪ .‬سپس نیمساز زاویه بین دو خط را مطابق شکل زیر مشخص‬
‫‪‬‬
‫میکنیم‪ .‬آنگاه دو خط در دو طرف نیمساز با زاویه رسم مینماییم‪.‬‬
‫‪2‬‬

‫صفحه ‪45‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪a  bj‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ a  bj‬‬

‫شکل ‪ :8-2‬روش ترسیمی طراحی کنترلکننده پیش فاز‬

‫بنابراین داریم‪:‬‬
‫‪b‬‬
‫‪  tan 1  ‬‬ ‫(‪)5-2‬‬
‫‪ ‬‬‫‪a‬‬
‫‪l  a 2  b2‬‬ ‫(‪)6-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪sin   sin   ‬‬
‫‪  l 1  2     ‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫(‪)7-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 2  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪sin   sin   ‬‬
‫‪  l 1  2     ‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫(‪)8-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 2  ‬‬
‫مثال ‪12-2‬‬
‫برای سیستم حلقه بسته شکل زیر کنترلکنندهای طراحی کنید که ضمن ثابت ماندن ضریب میرایی‪ ،‬فرکانس طبیعی‬
‫سیستم ‪ n  4 rad / s‬گردد‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s  s  2‬‬
‫‪‬‬

‫ابتدا با استفاده از تابع تبدیل حلقه بسته سیستم‪ ،‬مقدار ضریب میرایی را به دست میآوریم‪:‬‬
‫‪4‬‬
‫‪G s‬‬ ‫‪s  s  2‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪T s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 2‬‬
‫‪1 G  s 1‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪s  2s  4‬‬
‫‪s  s  2‬‬
‫‪  4‬‬ ‫‪  2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ s 2  2n s  n2  s 2  2s  4   n‬‬ ‫‪ n‬‬
‫‪2n  2   0.5‬‬
‫ازآنجاکه قطبهای سیستم حلقه بسته باید در‬
‫صفحه ‪46‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

s1,2  n  n 1   2  2  3.4641 j


‫قرار گیرند ابتدا باید چک شود که این ریشهها روی مکان قرار دارند یا خیر؟‬
4
R  150
s  s  2  23.4641 j
s 
Gc  s   K c ‫بنابراین قطبهای غالب روی مکان ریشههای سیستم قرار ندارند؛ بنابراین باید کنترلکنندهای به فرم‬
s
‫ داشته باشد که کنترلکننده پیش‬180 150  30 ‫ این کنترلکننده باید جبران فازی برابر با‬.‫برای سیستم طراحی شود‬
.‫فاز برای این منظور بکار خواهد رفت‬

2  3.4641 j



15


15


 


2  3.4641 j
b
  tan 1    60
 
a
l  a 2  b2  4
        30   60  
 sin   sin     sin   sin  
  l 1  2  2   2    4 1  2  2   2    5.4641
        90  
 cos     cos   
  2     2  
        30   60  
 sin   sin     sin   sin  
  l 1  2  2   2    4 1  2  2   2    2.9282
        30  
 cos     cos   
  2     2  
4( s  2.9282)
Gc  s  GP  s   1  K c  1  K c  4.7321
s  s  2  ( s  5.4641) s 23.4641 j

47 ‫صفحه‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪Root Locus‬‬
‫‪15‬‬

‫‪System: T‬‬
‫‪10‬‬ ‫‪Gain: 0‬‬
‫‪Pole: -2 + 3.46i‬‬
‫‪Damping: 0.5‬‬
‫‪Overshoot (%): 16.3‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪Frequency (rad/sec): 4‬‬

‫‪Imaginary Axis‬‬
‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬ ‫‪System: T‬‬


‫‪Gain: 0‬‬
‫‪Pole: -2 - 3.46i‬‬
‫‪Damping: 0.5‬‬
‫‪-10‬‬ ‫‪Overshoot (%): 16.3‬‬
‫‪Frequency (rad/sec): 4‬‬

‫‪-15‬‬
‫‪-4.5‬‬ ‫‪-4‬‬ ‫‪-3.5‬‬ ‫‪-3‬‬ ‫‪-2.5‬‬ ‫‪-2‬‬ ‫‪-1.5‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪-0.5‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0.5‬‬
‫‪Real Axis‬‬

‫مثال ‪13-2‬‬
‫برای سیستم زیر کنترلکننده مناسب‪ ،‬به گونهای طراحی نمایید که ‪ %o.s  10%‬بوده و ‪ t s  4 s‬شود‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪G s ‬‬
‫‪s2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪1 2‬‬
‫‪ 0.1 ‬‬ ‫‪ ln(0.1)  2.3026   2 2  5.3019 1   2 ‬‬
‫‪1 ‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪  2  2  5.3019   5.3019   ‬‬


‫‪5.3019‬‬
‫‪ 0.5912‬‬
‫‪5.3019   2‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪ts ‬‬ ‫‪ 4  n ‬‬ ‫‪ n  1.6916‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪4  0.5912‬‬
‫‪s1,2  n  n 1   2  1  1.3644 j‬‬

‫‪1‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪ 107.522‬‬
‫‪s2‬‬ ‫‪s 11.3644 j‬‬

‫‪s ‬‬
‫‪ Gc  s   K c‬برای‬ ‫بنابراین قطبهای غالب روی مکان ریشههای سیستم قرار ندارند؛ بنابراین باید کنترلکنندهای به فرم‬
‫‪s‬‬
‫سیستم طراحی شود‪ .‬این کنترلکننده باید جبران فازی برابر با ‪ 180  107.522  72.4771‬داشته باشد که کنترلکننده پیش فاز‬
‫برای این منظور بکار خواهد رفت‪.‬‬

‫‪1  1.3644 j‬‬


‫‪‬‬
‫‪85‬‬
‫‪85‬‬

‫‪‬‬
‫‪.23‬‬
‫‪.23‬‬
‫‪36‬‬

‫‪‬‬
‫‪36‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪1  1.3644 j‬‬

‫صفحه ‪48‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪b‬‬
‫‪  tan 1    53.761‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪a‬‬
‫‪l  a 2  b 2  1.6916‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 72.478   53.761  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪sin   sin   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪sin ‬‬ ‫‪ sin ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  l 1  2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  1.6916 1  2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪  2    3.6916‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 126.239 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 2  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 72.478   53.761  ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪sin   sin   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪sin ‬‬ ‫‪ sin ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2  2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2  ‬‬ ‫‪2  ‬‬
‫‪  l 1 2‬‬ ‫‪ 1.6916 1  2‬‬ ‫‪ 0.7751‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 18.717 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 2  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪( s  0.7751‬‬
‫‪Gc  s  GP  s   1  K c‬‬ ‫‪ 1  K c  6.2447‬‬
‫‪s 2 ( s  3.6916) s 11.3644 j‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬
‫‪System: T‬‬
‫‪1.2‬‬ ‫‪Peak amplitude: 1.39‬‬
‫‪System: T‬‬
‫‪Overshoot (%): 38.6‬‬
‫‪Settling Time (sec): 4.76‬‬
‫‪At time (sec): 1.7‬‬
‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫با توجه به شکل واضح است که حداکثر فراجهش حدود ‪ %41‬هست و این مقدار بهمراتب از ‪ %11‬بیشتر خواهد بود‪ .‬علت این تفاوت فاحش‬
‫وجود صفر جبرانکننده پیش فاز در نزدیکی قطب مؤثر هست‪ .‬توجه کنید که صفر سیستم حلقه باز و حلقه بسته یکسان بوده و وجود این‬
‫صفر حداکثر فراجهش را افزایش داده است‪ .‬البته قطب سیستم حلقه بسته نیز به اندازه کافی به محل صفر نزدیک نیست تا بتواند تأثیر آن‬
‫موثر دور شود‪.‬‬
‫را خنثی نماید‪ .‬برای کاهش اثر صفر جبرانکننده بر روی حداکثر فراجهش باید تا حد امکان این صفر از محل قطبهای‬
‫البته نمیتوان مقدار صفر را خیلی بزرگ در نظر گرفت بنابراین با انتخاب ‪ z  1.25‬محل قطب جبران ساز بهصورت زیر به دست‬
‫میآید‪:‬‬

‫‪1  1.3644 j‬‬


‫‪‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1.25‬‬

‫‪‬‬
‫‪1  1.3644 j‬‬

‫صفحه ‪49‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪1  2  23  180‬‬


‫‪ 1.3644 ‬‬
‫‪1  tan 1 ‬‬ ‫‪  79.6168‬‬
‫‪ 0.25 ‬‬
‫‪ 1.3644 ‬‬
‫‪3  180  tan 1 ‬‬ ‫‪  126.2385‬‬
‫‪ 1 ‬‬
‫‪ 79.6168  2 126.2385  2  180  2  7.1397‬‬
‫‪ 1.3644 ‬‬ ‫‪1.3644‬‬
‫‪ 2  tan 1 ‬‬ ‫‪  7.1397 ‬‬ ‫‪ tan  7.1397     11.8924‬‬
‫‪  1 ‬‬ ‫‪ 1‬‬
‫)‪( s  1.25‬‬
‫‪Gc  s  GP  s   1  K c 2‬‬ ‫‪ 1  K c  22.6464‬‬
‫‪s ( s  11.8924) s 11.3644 j‬‬
‫‪Step Response‬‬
‫‪1.4‬‬

‫‪1.2‬‬ ‫‪System: T‬‬ ‫‪System: T‬‬


‫‪Peak amplitude: 1.3‬‬ ‫‪Settling Time (sec): 4.31‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪Overshoot (%): 30.2‬‬
‫‪At time (sec): 1.38‬‬
‫‪Amplitude‬‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬
‫)‪Time (sec‬‬

‫‪ -3-6-2‬مراحل طراحی کنترلکننده ‪ PID‬به روش جایابی قطب‪:‬‬

‫‪ .1‬بر اساس مشخصات پاسخ گذرای خواستهشده محل قطبهای حلقه بسته مطلوب را مشخص میکنیم‪.‬‬
‫‪ .2‬زاویه پیش فاز ‪ ‬که باید توسط بخش ‪ PD‬کنترلکننده اضافه شود تا ریشههای غالب روی منحنی مکان هندسی‬
‫ریشههای سیستم قرار گیرد را محاسبه میکنیم‪.‬‬
‫‪ .3‬کنترلکننده ‪ PID‬را به فرم کلی زیر در نظر می گیریم‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪ s  T  s  T ‬‬
‫‪Gc  s   K c ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ s   s ‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‪)9-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪14 2 431 1 4 2 432 ‬‬
‫‪T‬‬ ‫‪T‬‬
‫‪PD‬‬ ‫‪PI‬‬

‫‪ .4‬مقدار بهره ‪ K c‬از ضریب خطای سیستم و شرط مکان به دست میآید‪.‬‬
‫‪ .5‬صفر و قطب بخش ‪ PD‬را با استفاده از زاویه ‪ ‬و روابط زیر محاسبه میکنیم‪:‬‬

‫صفحه ‪51‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪a  bj‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪a  bj‬‬
‫شکل ‪ :9-2‬روش طراحی بخش پیش فاز کنترلکننده ‪PID‬‬

‫‪k  K cG  s ‬‬ ‫(‪)11-2‬‬


‫‪ sin  ‬‬
‫‪   tan 1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‪)11-2‬‬
‫‪ k  cos  ‬‬
‫‪tan     ‬‬
‫‪T1 ‬‬ ‫(‪)12-2‬‬
‫‪b  a tan     ‬‬
‫‪ b  a tan   ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ T1‬‬ ‫(‪)13-2‬‬
‫‪ tan    ‬‬
‫‪ .6‬با داشتن ‪ ‬مقدار ‪ T2‬از رابطه زیر مشخص میگردد‪:‬‬
‫‪ 180  b    1‬‬
‫‪T2  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪     a 2  b 2 ‬‬
‫(‪)14-2‬‬

‫توجه کنید که در این رابطه زاویه بخش پس فاز مقدار کوچک ‪( ‬بر حسب درجه) در نظر گرفته شده است؛‬
‫زیرا با افزودن بخش پس فاز نباید زاویه کنترلکننده تغییر چندانی داشته باشد‪.‬‬

‫مثال ‪14-2‬‬
‫برای سیستم مداربسته شکل زیر کنترلکنندهای طراحی کنید که ضریب میرایی برابر ‪ ،   0.5‬فرکانس طبیعی سیستم‬
‫سیستم برابر ‪ kv  50 s1‬گردد‪.‬‬ ‫‪ n  4 rad / s‬و ضریب خطای استاتی‬
‫‪‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s  s  0.5 ‬‬
‫‪‬‬

‫ابتدا با استفاده از تابع تبدیل حلقه بسته سیستم‪ ،‬مقدار ضریب میرایی را به دست میآوریم‪:‬‬
‫‪4‬‬
‫‪G s‬‬ ‫‪s  s  0.5 ‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪T s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 2‬‬
‫‪1 G  s 1‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪s  0.5s  4‬‬
‫‪s  s  0.5 ‬‬
‫صفحه ‪51‬‬
‫بخ‬
‫ زرگری ژناد‬:‫مدرس‬ ‫ طراحی انواع کنترل کننده‬:‫ش دوم‬

 2  4   2
 s 2  2n s  n2  s 2  0.5s  4   n  n
2n  0.5   0.125
4
kv  lim sG  s   lim 8
s 0 s 0 s  0.5

‫از آنجا که قطبهای سیستم حلقه بسته باید در‬


s1,2  n  n 1   2  2.5  j 4.33
‫قرار گیرند ابتدا باید چک شود که این ریشهها روی مکان قرار دارند یا خیر؟‬
4
R  125.2087
s  s  0.5 s 2.5 j 4.33
‫ به فرم‬PID ‫ با انتخاب کنترلکننده‬.‫بنابراین قطبهای غالب روی مکان ریشههای سیستم قرار ندارند‬
 1  1 
sT  s  T 
Gc  s   K c  1
 2

s   s  1 
   T2 
 T1  
:‫داریم‬
8K c  50  K c  6.25
:‫ را جبران نماید؛ بنابراین‬  180  125.2087  54.7913 ‫ باید فازی معادل‬PD ‫کنترلکننده‬
 4 
k  K c G  s   6.25    1.0483
 s  s  0.5   s 2.5 j 4.33
 sin    sin  54.7913  
   tan 1  1
  tan    59.99
 k  cos    1.0483  cos  54.7913  
tan      tan  54.7913  59.99 
T1    1.9991
b  a tan      4.33  2.5 tan  54.7913  59.99 
 b  a tan      4.33  2.5 tan  59.99  
    T1  1.9991   9.996
 tan       tan  59.99   
1
 T  0.5

 1
  5
 T1
:‫ داریم‬  0.5 ‫ با در نظر گرفتن‬PI ‫ برای بخش‬ ‫با داشتن‬
 180  b    1  180  4.33  9.996  1
T2       17.86

     a  b     0.5  9.996  2.5 2  4.332
2 2

1
 T  0.056

 2
   0.0056
 T1
52 ‫صفحه‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪ s  0.5   s  0.056 ‬‬


‫‪ Gc  s   6.25 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ s  5   s  0.0056 ‬‬
‫‪Root Locus‬‬
‫‪10‬‬

‫‪8‬‬

‫‪6‬‬

‫‪4‬‬
‫‪System: T‬‬
‫‪Gain: 0.000386‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Imaginary Axis‬‬

‫‪Pole: -2.47 + 4.32i‬‬


‫‪Damping: 0.497‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪Overshoot (%): 16.5‬‬
‫‪Frequency (rad/sec): 4.98‬‬
‫‪-2‬‬

‫‪-4‬‬

‫‪-6‬‬

‫‪-8‬‬

‫‪-10‬‬
‫‪-3‬‬ ‫‪-2.5‬‬ ‫‪-2‬‬ ‫‪-1.5‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪-0.5‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0.5‬‬
‫‪Real Axis‬‬

‫‪ -7-2‬اصلاح طرح های کنترل ‪:PID‬‬

‫سیستم کنترل ‪ PID‬شکل ‪-9-2‬الف که در آن سیستم در معرض اغتشاش و نویز قرار دارد را در نظر بگیرید‪ .‬شکل ‪-9-2‬ب را‬
‫که نمایش دیگری از شکل ‪-9-2‬الف است را به ورودی پله در نظر بگیرید‪ .‬به دلیل وجود جمله مشتق گیر در بخش‬
‫کنترلکننده‪ ،‬متغیر ‪ uc  t ‬شامل تابع ضربه خواهد بود‪ .‬به این پدیده لگد نقطه تنظیم گویند‪ .‬برای اصلاح این مشکل از‬
‫کنترلکنندههای ‪ PID‬اصلاحشده استفاده میشود‪:‬‬
‫‪D s‬‬
‫‪GC  s ‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪E s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪PID‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Gp  s ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪B s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪N s‬‬

‫) ا لف (‬

‫صفحه ‪53‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪GC  s ‬‬
‫‪D s‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Kp‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Gp  s ‬‬
‫‪‬‬
‫‪Td s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪B s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪N s‬‬

‫)ب(‬
‫شکل ‪ :9-2‬سیستم شامل کنترلکننده ‪ PID‬با حضور اغتشاش و نویز‬

‫‪ -1-7-2‬کنترل ‪:PI-D‬‬
‫برای اجتناب از پدیده لگد نقطه تنظیم میتوانیم عمل مشتق را تنها در مسیر فیدبک بکار گیریم تا تنها از سیگنال فیدبک‬
‫مشتق گرفته شود و نه از ورودی مرجع‪.‬‬
‫‪GC  s ‬‬
‫‪D s‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Kp‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Gp  s ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Td s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪B s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪N s‬‬

‫شکل ‪ :11-2‬سیستم شامل کنترلکننده ‪ PI-D‬با حضور اغتشاش و نویز‬

‫با توجه به شکل ‪ 11-2‬میبینیم که سیگنال خروجی کنترلکننده ‪ uc  t ‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪U c  s   K P 1   R  s   K P 1  Td s   B  s ‬‬
‫‪ Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬
‫اگر اغتشاش و نویز وجود نداشته باشد‪ ،‬تابع تبدیل حلقه بسته سیستم دارای کنترل ‪ PID‬و سیستم دارای کنترل ‪ PI-D‬به‬
‫ترتیب عبارتند از‪:‬‬
‫‪Y s ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪K PG p  s ‬‬
‫‪ 1  Td s  ‬‬ ‫تابع تبدیل حلقه بسته سیستم دارای کنترل ‪:PID‬‬
‫‪R s ‬‬ ‫‪Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪1  K PG p  s  1  Td s  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬
‫‪Y s ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪K PG p  s ‬‬
‫‪ 1  Td s  ‬‬ ‫تابع تبدیل حلقه بسته سیستم دارای کنترل ‪:PI-D‬‬
‫‪R s ‬‬ ‫‪Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪1  K PG p  s  1  Td s  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬

‫صفحه ‪54‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪ – 2-7-2‬کنترل ‪:I-PD‬‬
‫باز حالتی را در نظر بگیرید که ورودی مرجع تابع پله است‪ .‬در هر دو طرح کنترل و کنترل ‪ PI-D‬سیگنال ‪ uc  t ‬یک تابع پله‬
‫دارد‪ .‬در بسیاری از موارد تغییر پلهای در سیگنال کار اندازه میتواند نامطلوب باشد؛ بنابراین انتقال عمل کنترل تناسبی و مشتق‬
‫به مسیر فیدبک میتواند راه گشا باشد‪.‬‬
‫‪GC  s ‬‬ ‫‪D s‬‬

‫‪‬‬ ‫‪C s‬‬


‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Kp‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Gp  s ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1 Td s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪B s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪N s‬‬

‫شکل ‪ :11-2‬سیستم شامل کنترلر ‪ I-PD‬با حضور اغتشاش و نویز‬

‫با توجه به شکل ‪ 11-2‬میبینیم که سیگنال خروجی کنترلکننده ‪ uc  t ‬عبارت است از‪:‬‬
‫‪ 1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪U c  s   K P   R  s   K P 1  Td s   B  s ‬‬
‫‪ Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬
‫اگر اغتشاش و نویز وجود نداشته باشد‪ ،‬تابع تبدیل سیستم دارای کنترل ‪ I-PD‬برابر است با‪:‬‬
‫‪Y s  1 ‬‬ ‫‪K PGp  s ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪R  s   Ti s ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪1  K PG p  s  1  Td s  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬
‫کنترلکننده ‪ I-PD‬کوچکترین پهنای باند را نسبت به دو نوع دیگر دارد‪.‬‬

‫صفحه ‪55‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫س‬ ‫بخ‬
‫ش وم‪:‬‬

‫ایپدهسازی کنترل کنند اهی حوزه زمان‬

‫صفحه ‪56‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش سوم‪ :‬ایپدهسازی کنترل کنند اهی حوزه زمان‬

‫‪‬بخش سوم‪ :‬طراحی و پیادهسازی کنترلکنندههای حوزه زمان‬ ‫‪)3‬‬

‫‪ -1-3‬مقدمه‬

‫بهرهبرداری مطلوب از واحدهای صنعتی از نظر فنی و اقتصادی بدون استفاده از سیستمهای کنترل اتوماتیک تقریباً عملی‬
‫غیرممکن هست و از طرفی عدم توجه به مسائل ناشی از تنظیم نادرست کنترلکنندهها ضررهای جبرانناپذیری را به سیستم‬
‫وارد میکند‪ .‬کنترل دقیق فرآیندهای صنعتی برای بهبود راندمان و افزایش طول عمر مستلزم دو مسئله عمده زیر هست‪:‬‬
‫‪ -1‬طراحی سیستم کنترل مناسب برای فرآیند مربوطه‬
‫‪ -2‬تنظیم سیستم کنترل مناسب برای فرآیند مربوطه‬
‫تنظیم بهینه کنترلکنندهها در بهبود عملکرد و بهرهبرداری مطمئن و اقتصادی تر سیستمهای صنعتی نقشی اساسی بازی‬
‫میکند‪ .‬مرور زمان و تغییر پارامترهای سیستم‪ ،‬کنترلکنندهها را از تنظیم بهینه خارج میکند‪ .‬تنظیم مجدد این کنترلکنندهها‬
‫هر از چند گاهی لازم هست‪ .‬کنترلکننده خودکار با مقایسه مقدار واقعی خروجی پروسه با مقدار مطلوب اختلاف آنها را تعیین و‬
‫سیگنال کنترلی تولید میکند که خطا را تا صفر یا مقدار کوچکی کاهش میدهد‪ .‬تولید سیگنال کنترل بهوسیله کنترلکننده‬
‫خودکار را عمل کنترل مینامند‪ .‬به شکل زیر توجه کنید‪:‬‬
‫اغتشاش‬

‫‪‬‬
‫‪ ‬مقدار مطلوب‬ ‫‪‬‬ ‫پاسخ‬
‫‪‬‬ ‫کنتر ل‬
‫کننده‬
‫محر‬ ‫‪‬‬ ‫فرآیند‬
‫‪‬‬

‫اندازه گیر‪ ،‬مبدل و انتقال دهنده‬

‫سیستم کنترلی حلقه بسته‬ ‫شکل ‪ :1-3‬اجزا تشکیلدهنده ی‬

‫اکنون که تحلیل یک سیستم با استفاده از روشهای حوزه زمانی و فرکانسی را آموختیم‪ ،‬برای دستیابی به یک مقدار مطلوب‬
‫یعنی پاسخی که دارای مشخصات عملکردی مطلوب باشد‪ ،‬نیاز به آموختن روشهای طراحی کنترلکننده مناسب برای یک‬
‫سیستم داریم‪ .‬مشخصات عملکردی مطلوب به چند دسته تقسیم میشوند‪:‬‬
‫‪ .1‬مشخصات مربوط به پاسخ پله (درصد فراجهش‪ ،‬زمان صعود‪ ،‬زمان مستقر شدن)‬
‫‪ .2‬مشخصات کلی سیستم (پایداری نسبی‪ ،‬خطای حالت دائمی‪ ،‬حساسیت کم نسبت به پارامترهای پاسخ گذرا)‬
‫‪ .3‬مشخصات حوزه فرکانسی (حد بهره‪ ،‬حد فاز‪ ،‬پهنای باند)‬
‫برای دسترسی به این مشخصات‪ ،‬باید یک کنترلکننده مناسب برای سیستم طراحی گردد‪ .‬طراحی کنترلکننده عموماً به دو‬
‫روش انجام میشود‪:‬‬
‫‪ -1‬روش طراحی در حوزه زمان (تعیین محل قطبها به روش مکان ریشهها)‬
‫‪ -2‬روش طراحی در حوزه فرکانس (نایکوئیست‪ ،‬بودی و زیگلر نیکولز)‬

‫کنترلکننده در دیاگرام بلوکی یا بهصورت سری با دستگاه هست و یا در شاخه فیدبک قرار دارد‪ .‬کنترلکننده حالت اول را‬
‫کنترلکننده سری و حالت دوم را کنترلکننده پس خوردی مینامند‪ .‬در این فصل پیادهسازی کنترلکنندههای متداول حوزه‬
‫زمان را بیان نموده و سپس در فصل های آتی به روشهای طراحی آنها میپردازیم‪.‬‬

‫صفحه ‪57‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪ -2-3‬پیادهسازی انواع کنترلکنندههای متداول در حوزه زمان‪:‬‬


‫‪ -1-2-3‬کنترلکننده تناسبی (‪:)P‬‬
‫در کنترلکننده تناسبی‪ 1‬رابطه بین خروجی کنترلکننده و سیگنال خطا یک بهره ثابت هست‪ .‬کنترلکننده تناسبی در واقع‬
‫یک تقویتکننده با بهره قابل تنظیم است‪.‬‬
‫‪GC  s   K P‬‬ ‫‪1-3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪E s‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪KP‬‬ ‫دستگاه‬
‫‪‬‬
‫‪GC  s ‬‬

‫شکل ‪ :2-3‬کنترلکننده تناسبی‬

‫شکل های زیر پیادهسازی‪ 2‬کنترلکننده تناسبی را به روشهای مختلف نشان میدهد‪ ،3‬برای بهرههای بزرگتر از واحد از مدار‬
‫شکل الف استفاده میشود‪ .‬برای از بین بردن علامت منفی بهره میتوان از دو مدار الف به طور سری که یکی از آنها بهره واحد‬
‫دارد استفاده نمود‪ .‬برای پیادهسازی بهرههای کوچکتر از واحد از مدار شکل ب استفاده میگردد‪.‬‬
‫‪Rf‬‬
‫‪‬‬

‫‪R‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪R‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪R1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫ب( مدار تقسیم ولتا‬ ‫الف( مدار تقویت کننده‬

‫‪Vo R1‬‬ ‫‪Rf‬‬


‫‪GC  s  ‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬ ‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vs R‬‬ ‫‪Vs‬‬ ‫‪R‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Proportional‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Implementation‬‬
‫‪ 3‬جدول های استاندارد برای پیاده سازی الکترونیکی کنترل کننده ها‪:‬‬

‫صفحه ‪58‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫شکل ‪ :3-3‬ند نمونه از پیادهسازی کنترلکننده تناسبی‬


‫مثال ‪1-3‬‬
‫کنترلکننده ‪ P‬با دو بهره الف) ‪ k P  100‬و ب) ‪ kP  0.5‬را بهصورت مداری پیادهسازی نمایید‪:‬‬
‫الف) برای بهدست آوردن ‪ k P  100‬از مدار شکل ‪-3-3‬الف استفاده میکنیم‪:‬‬
‫‪R f1‬‬
‫‪R f2‬‬
‫‪R1‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R2‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬

‫بخش معکوس کننده ع مت‬

‫مدار طبقه اول بهره ‪ 100‬و مدار طبقه دوم بهره ‪ 1‬را به وجود میآورد‪ .‬بدین منظور با استفاده از جدول مقاومت های استاندارد‪،‬‬
‫یک روش پیادهسازی بهصورت زیر هست‪:‬‬
‫‪ R f1‬‬ ‫‪ R f  100‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 100   1‬‬
‫‪V  R f  R f   R1‬‬ ‫‪ R1  1‬‬
‫‪GC  s   o    1   2   ‬‬
‫‪Vi  R1  R2   R f‬‬ ‫‪ R f2  1‬‬
‫‪14 2 43 14 2 43‬‬
‫‪R‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪100‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪ R2  1‬‬
‫ب) برای بهدست آوردن ‪ kP  0.5‬از مدار شکل ‪-3-3‬ب استفاده میکنیم‪:‬‬
‫‪Vo R1‬‬ ‫‪ R  1‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪  0.5   1‬‬
‫‪Vi R‬‬ ‫‪ R  2‬‬
‫‪ -2-2-3‬کنترلکننده تناسبی‪ -‬مشتق گیر (‪:)PD‬‬
‫در کنترلکننده تناسبی – مشتق گیر‪ 1‬رابطه بین خروجی کنترلکننده و سیگنال خطا یک بهره ثابت و یک مشتق گیر‬
‫هست‪.‬‬
‫‪GC  s   K P 1  Td s ‬‬ ‫‪2-3‬‬

‫‪‬‬ ‫‪E s‬‬ ‫‪C s‬‬


‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪K P 1  Td s ‬‬ ‫دستگاه‬
‫‪‬‬
‫‪GC  s ‬‬

‫شکل ‪ :4-3‬کنترلکننده تناسبی‪ -‬مشتق گیر‬

‫شکل های زیر پیادهسازی کنترلکننده تناسبی‪ -‬مشتق گیر را به روشهای مختلف نشان میدهد‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Proportional-Derivative‬‬
‫صفحه ‪59‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪Rf‬‬
‫‪R1‬‬ ‫‪R1‬‬

‫‪‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Vi‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪‬‬

‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪Vo‬‬

‫‪R2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫ب( مدار ‪RC‬‬ ‫الف( مدار تقویت کننده‬

‫‪Vo‬‬ ‫‪R1 1  RCs ‬‬ ‫‪R1‬‬ ‫‪Vo‬‬ ‫‪Rf‬‬


‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1  RCs  R  R1‬‬ ‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪  1 1  R1Cs ‬‬
‫‪Vi R  R1 1  RCs ‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪Vi‬‬ ‫‪R1‬‬
‫شکل ‪ :5-3‬ند نمونه از پیادهسازی کنترلکننده تناسبی –مشتق گیر‬

‫مثال ‪2-3‬‬
‫کنترلکننده ‪ PD‬زیر را به دو روش شکل ‪ 5-3‬الف و ب پیادهسازی نمایید‪:‬‬
‫‪GC  s   0.5 1  12s ‬‬

‫الف) برای پیادهسازی کنترلکننده با مدار شکل ‪-5-3‬الف با توجه به علامت منفی رابطه‪ ،‬یک معکوس کننده علامت به‪ .‬مدار طبقه اول‬
‫تابع ‪ 0.5 1  12s ‬و مدار طبقه دوم بهره ‪ 1‬را به وجود میآورد‪ .‬بدین منظور با استفاده از جدول مقاومت و خازنهای استاندارد‪،‬‬
‫یک روش پیادهسازی بهصورت زیر هست‪:‬‬
‫‪Vo  R f1‬‬ ‫‪ R ‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪1  R1Cs    f2 ‬‬
‫‪Vs  R1‬‬
‫‪1 4 44 2 4 4 43 14 2 423 ‬‬
‫‪R‬‬
‫‪0.5112 s ‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ R f1‬‬ ‫‪ R f  1.8M ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪ 0.5   1‬‬
‫‪ R1‬‬ ‫‪ R1  3.8M ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ R  3.8M ‬‬
‫‪  R1C  12   1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪C  3.3 F‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪ R  1M ‬‬
‫‪ f2  1   f2‬‬
‫‪ R2‬‬ ‫‪ R2  1M ‬‬

‫ب) برای استفاده از این نوع مدار باید توجه داشته باشیم که ‪ R  R1‬هست‪.‬‬
‫‪Vo‬‬ ‫‪R1‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪1  RCs   0.5 1  12s ‬‬
‫‪Vs‬‬ ‫‪R‬‬
‫‪ R1‬‬
‫‪  0.5‬‬
‫‪R‬‬ ‫دارد‪ :‬‬ ‫تناق‬
‫‪ R  R1‬‬

‫صفحه ‪61‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫بنابراین این پیادهسازی امکانپذیر نمیباشد‪.‬‬

‫‪ -3-2-3‬کنترلکننده تناسبی‪ -‬انتگرال گیر (‪:)PI‬‬


‫در کنترلکننده تناسبی – انتگرال گیر‪ 1‬رابطه بین خروجی کنترلکننده و سیگنال خطا یک بهره ثابت و یک انتگرال گیر‬
‫هست‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪GC  s   K P 1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3-3‬‬
‫‪ Ti s ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪E s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪C s‬‬
‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪K P 1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫دستگاه‬
‫‪‬‬ ‫‪ Ti s ‬‬
‫‪GC  s ‬‬

‫شکل ‪ :6-3‬کنترلکننده تناسبی‪ -‬انتگرال گیر‬

‫شکل های زیر پیادهسازی کنترلکننده تناسبی‪ -‬انتگرال گیر را به روشهای مختلف نشان میدهد‪:‬‬
‫‪Rf‬‬
‫‪C‬‬
‫‪R1‬‬
‫‪R1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Vi‬‬ ‫‪‬‬

‫‪Vo‬‬
‫‪R2‬‬
‫‪‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪Vo‬‬

‫‪C‬‬ ‫‪R2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫ب( مدار ‪RC‬‬ ‫الف( مدار تقویت کننده‬

‫‪Vo‬‬ ‫‪1  R2Cs‬‬ ‫‪R2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬


‫‪GC  s  ‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪ f‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vi 1   R1C  R2C  s‬‬ ‫‪R1  R2  R1  R2  Cs‬‬ ‫‪Vi‬‬ ‫‪R1‬‬ ‫‪ R f Cs ‬‬
‫شکل ‪ :7-3‬ند نمونه از پیادهسازی کنترلکننده تناسبی –انتگرال گیر‬
‫مثال ‪3-3‬‬
‫کنترلکننده ‪ PI‬زیر را به دو روش شکل ‪ 7-3‬الف و ب پیادهسازی نمایید‪:‬‬
‫‪1.36‬‬
‫‪GC  s   0.084 ‬‬
‫‪s‬‬

‫الف) برای پیادهسازی کنترلکننده با مدار شکل ‪-7-3‬الف با توجه به علامت منفی رابطه‪ ،‬یک معکوس کننده علامت بهصورت سری نیز‬
‫باید به مدار اضافه گردد‪:‬‬
‫‪ 16.2 ‬‬
‫‪GC  s   0.084 1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s ‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Proportional-Integrator‬‬
‫صفحه ‪61‬‬
‫بخ‬
‫مدرس‪ :‬زرگری ژناد‬ ‫ش دوم‪ :‬طراحی انواع کنترل کننده‬

‫‪ 16.2 ‬‬


‫‪ 0.084 1 ‬و مدار طبقه دوم بهره ‪ 1‬را به وجود میآورد‪ .‬بدین منظور با استفاده از جدول مقاومت و‬ ‫مدار طبقه اول تابع ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s ‬‬
‫خازنهای استاندارد‪ ،‬یک روش پیادهسازی بهصورت زیر هست‪:‬‬
‫‪Vo  R f1 ‬‬ ‫‪1    R f2 ‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vs  R1  R f Cs    R2 ‬‬
‫‪1 4 44 2 4 4 43‬‬ ‫‪1‬‬‫‪4‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ 16.2 ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪0.0841‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪s ‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ R f1  62k ‬‬


‫‪ R f1  0.084  ‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪62000‬‬
‫‪‬‬ ‫‪R1 ‬‬ ‫‪; 7.4 105 ; 750k ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪0.084‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪ R f  62k ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 16.2  R f1 C  0.0617 ; 6.2  102   1‬‬
‫‪ R f1 C‬‬ ‫‪C  1 F‬‬
‫‪R‬‬ ‫‪R  100k ‬‬
‫‪ f2  1   f2‬‬
‫‪ R2‬‬ ‫‪ R2  100k ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪Rf‬‬
‫‪C‬‬
‫‪R f2‬‬
‫‪R1‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R2‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬
‫‪R3‬‬

‫بخش معکوس کننده ع مت‬

‫ب) برای استفاده از این نوع مدار داریم‪:‬‬


‫‪R2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1.36‬‬
‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.084 ‬‬
‫‪R1  R2  R1  R2  Cs‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪ R2‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪ R  10k ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 0.084  0.084  R1  R2   R2  0.084 R1  0.916 R2  1 ; 11   1‬‬
‫‪ R  R2‬‬
‫‪ 1‬‬
‫‪R2‬‬ ‫‪ R2  110k ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 1.36   R1  R2  C ; 0.75  120000C  0.75  C  6.25  106 ; 6.8 F‬‬
‫‪  R1  R2  C‬‬
‫‪‬‬
‫‪ -4-2-3‬کنترلکننده تناسبی‪-‬مشتق گیر ‪ -‬انتگرال گیر (‪:)PID‬‬
‫در کنترلکننده تناسبی –مشتق گیر ‪ -‬انتگرال گیر رابطه بین خروجی کنترلکننده و سیگنال خطا یک بهره ثابت‪ ،‬یک‬
‫مشتق گیر و یک انتگرال گیر هست‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪GC  s   K P 1  Td s  ‬‬ ‫‪4-3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬

‫صفحه ‪62‬‬
‫پیش‬
‫جزوه ردسی کنترل رفته‬

‫‪‬‬ ‫‪E s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪C s‬‬


‫‪R s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪K P 1  Td s  ‬‬ ‫دستگاه‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Ti s ‬‬
‫‪GC  s ‬‬

‫شکل ‪ :8-3‬کنترلکننده تناسبی‪-‬مشتق گیر‪ -‬انتگرال گیر‬

‫شکل های زیر پیادهسازی کنترلکننده تناسبی –مشتق گیر ‪ -‬انتگرال گیر را با مدار تقویتکننده آپ امپی نشان میدهد‪:‬‬
‫‪C1‬‬
‫‪R2‬‬ ‫‪C2‬‬

‫‪R4‬‬
‫‪R1‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪‬‬
‫‪R3‬‬
‫‪‬‬

‫‪‬‬
‫‪Vo‬‬
‫‪‬‬

‫‪Vo R4  R1C1  R2C2  ‬‬ ‫‪R1C1R2C2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬


‫‪GC  s  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Vi‬‬ ‫‪R3 R1C2‬‬ ‫‪ R1C1  R2C2‬‬ ‫‪ R1C1  R2C2  s ‬‬
‫شکل ‪ :9-3‬پیادهسازی کنترلکننده تناسبی –مشتق گیر – انتگرال گیر‬
‫مثال ‪4-3‬‬
‫کنترلکننده ‪ PID‬زیر را به روش شکل ‪ 9-3‬پیادهسازی نمایید‪:‬‬
‫‪ s  0.65‬‬
‫‪2‬‬

‫‪GC  s ‬‬ ‫‪ 30.3215‬‬


‫‪s‬‬
‫ابتدا تابع تبدیل کنترلکننده را بسط میدهیم‪:‬‬
‫‪ s  0.65‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪GC  s ‬‬ ‫‪ 30.3215‬‬ ‫‪ 39.42 1  0.7692s ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3.077 s ‬‬
‫بنابراین داریم‪:‬‬
‫‪ R4  R1C1  R2C2 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 39.42‬‬
‫‪‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪R‬‬ ‫‪C‬‬
‫‪3 1 2‬‬
‫‪ R1C1 R2C2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 0.7692‬‬
‫‪‬‬ ‫‪R‬‬‫‪1‬‬‫‪C‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪R‬‬‫‪2‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ R1C1  R2C2  3.077‬‬
‫‪R1C1 R2C2‬‬ ‫‪RC R C‬‬
‫‪R1C1  R2C2  3.077 ‬‬ ‫‪ 1 1 2 2  0.7692  R1C1R2C2  2.3668‬‬
‫‪R1C1  R2C2‬‬ ‫‪3.077‬‬
‫برای حل بهتر مسئله فرض میکنیم‪:‬‬
‫‪C1  C2  10 F‬‬
‫بنابراین‬
‫صفحه ‪63‬‬
‫بخ‬
‫ زرگری ژناد‬:‫مدرس‬ ‫ طراحی انواع کنترل کننده‬:‫ش دوم‬

10 106  R1  R2   3.077  R1  R2  3.077  105 2.3668  1010


    R1 
 R1 R2  2.3668 10
12
100 10 R1 R2  2.3668
10
R2

2.3668  1010  R2  152 103


  R2  3.077  10  R2  3.077  10 R2  2.3668  10  0  
5 2 5 10

 R2  155 10
3
R2
:‫ داریم‬R2  150 103   150k  ‫با انتخاب‬
2.3668 1010
R1  ; 157 103 ; 160k 
150 103

:‫اکنون به سراغ شرط آخر میرویم‬


6 4 4 4 4 4 4 44 73.1 4 4 4 4 4 4 4 48
R4  R1C1  R2C2  R4  R1C1  R2C2  R4 160 10 10 10  150 10 10 10 
3 6 3 6

 39.42   6
 39.42
R3 R1C2 R3 R1C2 R3 160  10 3
 10
1 4 44 2 4 4 43  10
1.6

R4  R3  10k 
 ; 20.35  R4  20.35R3  
R3  R4  200k 

64 ‫صفحه‬

You might also like