همیشه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /هَمیشِه/
قید
[ویرایش]همیشه
- در هر زمان، همواره، دائماً پیوسته.
- همیشه در گویش بهاری به دو جزء هم - ایشه قابل تجزیه است، که به معنی همیشه در حال خوردن یا نشخوار کردن است. ظاهراً در زبان معیار باستان هم به همین معنا بوده و با هئومه قرابت دارد.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین