پرش به محتوا

ملا

از ویکی‌واژه

(مَ لَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. گروه مردم.
  2. اشراف قوم. ؛ ~ عام آشکارا، در حضور مردم. ؛ ~اعلی عالم بالا، جهان فرشتگان.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(مُ لْ لا)

اسم

[ویرایش]
  1. آخوند، باسواد.
  2. روحانی.
  3. مکتب دار، معلم. ؛ ~خور (کن.)
  4. چیزی که مورد سوءاستفادة کسی یا جمعی شود. ؛ ~ نصرالدین شخصیتی داستانی دارای رف تاری خنده دار و اغلب طنزآمیز.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
lawyer