عمل
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /عمَل/
اسم
[ویرایش]عمل
- رفتار، کردار. جمع اعمال.
- جراحی، عمل جراحی
- اعتیاد، مصرف مواد مخدر
- شغل دیوانی، بخصوص در امور مالی.
- در موسیقی به معنی، بدیهه نوازی، ترکیب آهنگ.
––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین