پرش به محتوا

پادشاهی هندوپارتی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط HujiBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

اشکانیان هند

پادشاهی سورن
پادشاهی سورن در نهایت گستره خود[۱]
پادشاهی سورن در نهایت گستره خود[۱]
پایتختتاکسیلا
کابل
زبان(های) رایجزبان آرامی
زبان یونانی
زبان پالی
زبان سانسکریت
زبان پراکریت
زبان پارتی
دین(ها)
مهایانه
مزدیسنا
حکومتپادشاهی
شاه 
دوره تاریخیتاریخ باستان
• بنیان‌گذاری
۱۹
• فروپاشی
۲۲۶
پیشین
پسین
شاهنشاهی اشکانی
پادشاهی هندوسکایی
شاهنشاهی کوشانی
شاهنشاهی ساسانی

هندوپارتیان یا پادشاهی خاندان گندافره از دودمان سورن (که آنان را به نام اشکانیان هند نیز می‌شناسند) یک پادشاهی باستانی ایرانی بود که در اوج شکوه خود بر سرزمین‌های امروزی افغانستان و پاکستان و همین‌طور بخش‌هایی از شمال‌غربی هند فرمان می‌راند. این عقیده وجود دارد سلسله‌ای که موفق شد حکومت تجزیه شده آزس دوم را دوباره متحد و یکپارچه سازد هندوپارتیان بودند. [۲]

این پادشاهی در سال ۱۹ م. توسط شهربان سیستان، گندفر، یکی از شاهزادگان دودمان سورن، با اعلام استقلال از شاهنشاهی اشکانی بنیان گذاشته شد. گندفر پس از اعلام استقلال به سرزمین‌های پادشاهی هندوسکایی و دولت یونانی هند حمله برد و پادشاهی خود را به یک شاهنشاهی تبدیل کرد. با این حال با مرگ گندفر و مهم‌تر از آن، حملات کوشان‌ها به قلمروی سورن‌ها، این دولت بار دیگر به شکل یک پادشاهی درآمد. شاهزادگان سورن تا سال ۲۴۰ م. استقلال خود را در سیستان حفظ کردند، با این حال با ظهور شاهنشاهی ساسانی، تحت فرمان آنان درآمدند. ممکن است سقوط پادشاهی سورن به شکل نبرد رستم و اسفندیار در داستان‌های حماسی جهان ایرانی بازتاب پیدا کرده باشد.[۳]

پیش زمینه

گروهی از سکاها (از اقوام ایرانی شرقی) پس از یک سری نبردهای طولانی با اشکانیان، در نهایت با آنان متحد شده و توسط شاهنشاهان اشکانی در منطقه سیستان ساکن شدند و نام خود را به این ناحیه (سیستان شکل جدید واژه سکستان - سرزمین سکاها است) دادند. سورن‌ها - که خود نیز سکا بوده و احتمالاً پیش از صلح با اشکانیان نیز رهبر این گروه از سکاها بودند - از سوی اشکانیان به عنوان شهربانان سیستان برگزیده شدند و در نهایت زمانی که گندفر، یکی از شاهزادگان دودمان سورن و شهربان سیستان، به شهربانی سیستان رسید، از شاهنشاهی اشکانی اعلام استقلال کرد.

گندفر و جانشینان او

احتمالاً سورن‌ها با دولت سکایی هند نیز خویشاوندی داشتند. در میان سال‌های ۱۰ تا ۲۰ میلادی، گندفر به پادشاهی این سکاها لشکر کشید و مناطق مهمی از جمله آراخوزیا، سند، پنجاب و کابل را فتح کرد. با این حال به نظر نمی‌رسد که حدود پادشاهی او از مرزهای شرقی پنجاب فراتر رفته باشد. پس از آن، گندفر به رسم فرمانروایان باستانی ایرانی، خود را شاهنشاه خواند. گندفر بر روی یکی از سکه‌هایش که در افغانستان امروزی پیدا شده، خود را «سام» خوانده و ممکن است همان سام نریمان، یکی از قهرمانان داستان‌های حماسی ایرانی باشد.[۴][۵]

با مرگ گندفر، پادشاهی او رو به زوال رفت و به دو بخش تقسیم شد، بخش اول به گندفر دوم که بر روی سکه‌هایش خود را «سرپدونس» (که شکل یونانی یک نام ایرانی است) خوانده و پسر گندفر بود، رسید. او بر سند، پنجاب شرقی و آراخوزیا فرمان راند. بخش دیگر پادشاهی او به برادرزاده‌اش که نامش به شکل یونانی آبدگاسس ضبط شده‌است، رسید. او در سیستان و بخش‌هایی از پنجاب حکومت کرد.

احتمالاً پس از مدت کوتاهی، گندفر دوم درگذشت یا از حکومت کناره‌گیری کرد، و توسط گندفر سوم که نامش به شکل اورتاگنس ضبط شده‌است، رسید. آراخوزیا و سیستان تحت فرمان او بود. مدتی بعد - احتمالاً در میانه‌های سده یکم پس از میلاد - شاهی که نامش به شکل «ساسس» بر روی سکه‌هایش (به زبان یونانی) ضبط شده و با دولت سکایی هند مرتبط بود، قلمروی آبدگاسس را فتح کرد و خود را گندفر چهارم نامید. او احتمالاً همان گندفری است که در سنگ‌نبشته تخت باهی به آن اشاره شده.[۶]

سکه‌هایی از چند پادشاه محلی دیگر نیز پیدا شده، با این حال و در تمامی این دوران‌ها پادشاهی سورن نتوانست شکوه دوران گندفر یکم را بازیابد. در میانه‌های سده یکم پس از میلاد، کوجولا کادفیسس از شاهنشاهی کوشان به مرزهای شمالی پادشاهی سورن حمله برد. پس از نبرد با کوشان‌ها، تنها سیستان برای سورن‌ها باقی ماند. آنان تا ظهور ساسانیان مستقل باقی ماندند و پس از آن فرمانروایان ساسانی را به عنوان شاهنشاه به رسمیت شناختند.[۷] خاندان سورن تا سقوط شاهنشاهی ساسانی به حاکمان سیستان باقی ماندند و در نهایت در نبرد با مسلمانان منقرض شدند.

یکی پنداشتن پادشاهی سورن و پهلوانان سیستانی شاهنامه

در سال ۱۹۸۷ میلادی در افغانستان سکه‌ای از گندفر یکم پیدا شد که او در آن خودش را «سام» نامیده و پیدایش این سکه تقریباً به تردیدها دربارهٔ پهلوانان زابلستان در شاهنامه پایان داد. محققان امروزی بر این باورند که «گندفر» (به معنای یابنده شکوه شاهانه) در واقع نه یک نام شخصی و بلکه عنوانی برای شاهان سورن بوده‌است. از این رو، امروزه باور بر این است که پادشاهی سورن در واقع همان پهلوانان سیستان در شاهنامه بوده‌اند به شکل شخصیت‌هایی مانند رستم، زال و… در خاطر مردم فلات ایران باقی مانده‌اند.[۸]

نگارخانه

جستارهای وابسته

منابع

  • کلانی، رضا. ۱۴۰۱. هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان، انتشارات طهوری، تهران.
  • "Les Palettes du Gandhara", Henri-Paul Francfort, Diffusion de Boccard, Paris، 1979.
  • "Reports on the campaigns 1956–1958 in Swat (Pakistan)", Domenico Faccenna
  • "Sculptures from the sacred site of Butkara I"، Domenico Faccena
  1. Schwartzberg, Joseph E. (1978). A Historical atlas of South Asia. Chicago: University of Chicago Press. p. 145, map XIV.1 (f). ISBN 0-226-74221-0.
  2. کلانی 1401: ص125
  3. Gazerani 2015, p. 26.
  4. The chronology of the Gondopharid kings has long been uncertain, predominantly based on coins. This reconstruction is based on "Indo-Scythian Coins and History IV" by Robert Senior, CNG 2006, as the four volumes of Senior's work provide an almost complete catalogue of the coinage of the period. Senior's chronology is based on the existence of only one king Azes, a theory that was vindicated when it was shown that a coin of the so-called Azes II was overstruck with a type attributed to Azes I (see Senior, "The final nail in the coffin of Azes II", Journal of the Oriental Numismatic Society 197, 2008).
  5. Rosenfield, p129
  6. A votive inscription of the 26th year of Gudavhara or Gondophares, is reported to have been found on a stone at Takht-i-Bahi, northeast of Peshawar with a date in the year 103 of an unspecified era reckoning. This era is likely to have been the Malva or Vikrama era, founded in 57 BCE, this would give a date of 20 CE for this king's ascension (see Hindu calendar). The stone was formerly in the museum at Lahore. The point is especially important for those Christians who consider that a germ of history is embedded in the Acts of Thomas.
  7. Gazerani 2015, pp. 26–27.
  8. تاریخ سیاسی شاهنشاهی اشکانی، بخش مربوط پادشاهی گودرز یکم، نوشته شروین وکیلی

پیوند به بیرون

هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان به روایت سکه‌ها