پارادایم کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
بازنویسی با استفاده از https://www.taylorfrancis.com/chapters/edit/10.4324/9781351256568-11/gender-karbala-paradigm-edith-szanto و تمیزکاری کلی
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
حذف عبارتی که معنایش روشن نبود
خط ۹:
مایکل فیشر،{{یادچپ|Michael M. J. Fischer}} انسان‌شناس آمریکایی، اولین کسی بود که از اصطلاح «پارادایم کربلا» برای تمییز مراسم محرم شیعیان از مراسم مسیحیان و نیز نقش این مراسم در تمییز جوامع شیعه از سایر جوامع مسلمان از جمله [[اهل تسنن|سنی‌ها]] استفاده کرد. به نوشتهٔ فیشر، پارادایم کربلا «مدل‌هایی برای زندگی کردن و اندیشیدن به اینکه چگونه باید زیست فراهم می‌کند».<ref>{{پک|Szanto|2020|ف=Gender and the Karbala Paradigm|ص=181|کد=en}}</ref>
 
در سال ۱۹۸۳، [[نیکی کدی]]، مورخ آمریکایی، در کتاب خود با عنوان ''دین و سیاست در ایران: شیعه‌گرایی از سکوت‌گرایی تا انقلاب'' برای درک بهتر پارادایم کربلا روی یک دوگانگی دست گذاشت. مری ایلین هگلند{{یادچپ|Mary Elaine Hegland}} با تغییر زیرعنوان کتاب کدی به عنوان «سازگاری و انقلاب»، ارجاعات بیشتری به گفتمان‌های سیاسی را در کتاب فراهم آورد.<ref>{{پک|Hegland|1983|ف=Two Images of Husain|ص=218–236|کد=en}}</ref> دوگانگی اشاره‌شده توسط کدی مورد توجه سایر محققان قرار گرفت. به‌طور مثال مایکل گیلزنان{{یادچپ|Michael Gilsenan}} ضمن مقایسهٔ [[ایران]] و لبنان،[[لبنان]]، سکوت‌گرایی را در مقابل انقلابی‌گری قابل قیاس با پرهیزگاری منفعل در برابر فعال دانست. به مرور زمان، برداشت سیاسی و این حالت دوگانه بر پارادایم کربلا غالب شد، و این دوگانگیکه تا حد زیادی برگرفته از آثار شریعتی است — بر پارادایم کربلا غالب شد.<ref>{{پک|Szanto|2020|ف=Gender and the Karbala Paradigm|ص=182|کد=en}}</ref>
 
طنین حالت انقلابی عمدتاً در آثار و سخنرانی‌های [[ایدئولوژی|ایدئولوگ‌های]] مذهبی ایرانی مانند علی شریعتی دیده می‌شود که در دهه‌های قبل از انقلاب اسلامی روایت کربلا را به «بیانیه انقلابی» تبدیل کرده بود. طبق نظر شریعتی،شریعتی در کتاب ''[[تشیع علوی و تشیع صفوی]]''، شیعه دو نوع دارد: نوع اول مطابق با تشیع [[علی بن ابی طالب،طالب]]، «پاک، عادل و مردمی» بود. نوع دوم «تشیع صفوی، دنیوی، تقوای تحریف‌شده نخبگان علمی و علما» بود. به گفتهٔ شریعتی، «تشیع دنیوی» به آن روحانیونی تعلق داشت که بیشتر نگران جزئیات انجام مراسم مذهبی هستند تا مبارزه با رژیم‌های فاسد. شریعتی با انتخاب تشیع علوی به عنوان تشیع راستین و تقبیح تشیع علما و روحانیون، بر «الگوبرداری فعال از حسین در قالب شورش فعال علیه حاکمان فاسد» تأکید ورزید،<ref>{{پک|Aghaie|2004|ک=The Martyrs of Karbala|ص=|کد=en}}</ref> زیرا وی خود سعی در احیای جریان‌های انقلابی تشیع در ایران داشت<ref>{{پک|Ostovar|2009|ک=Guardians of the Islamic Revolution Ideology|ص=|کد=en}}</ref> و قیام حسین را به عنوان «الگوی قیام علیه شاه و قدرت‌های خارجی [[امپریالیسم|امپریالیستی]]» نشان داد. او نبرد کربلا را از روایتی «مذهبی-تاریخیمذهبی–تاریخی»، که با «اقدامات امروزین‌شناسی»{{یادچپ|soteriological}} شناخته می‌شود، به یک الزام اخلاقی و سیاسی برای شورش علیه [[طاغوت]] یا بی‌عدالتی تبدیل کرد.<ref>{{پک|Aghaie|2004|ک=The Martyrs of Karbala|ص=|کد=en}}</ref>
 
دوگانهٔ مورد اشارهٔ شریعتی در اظهارات [[سید روح‌الله خمینی]] و [[سید علی خامنه‌ای]] و دست‌پروردگان لبنانی‌شان یعنی [[حزب‌الله لبنان|حزب‌الله]] و [[سید محمدحسین فضل‌الله]] به وضوح نمود پیدا کرده‌است. اینان خود را مدرن، منطقی، و انقلابی می‌دانند و در عوض مخالفانشان را سنتی و مرتجع،[[ارتجاع (علوم سیاسی)|مرتجع]]، غیرمنطقی و احساسی و از لحاظ سیاسی منفعل می‌پندارند. از نقطه نظر گیلزنان، حزب‌الله فعال است در حالی [[جنبش امل]] منفعل است. به‌طور مشابه، طرفداران [[سید صادق حسینی شیرازی]] در [[سوریه]] منفعل و غیرسیاسی هستند.<ref>{{پک|Szanto|2020|ف=Gender and the Karbala Paradigm|ص=182|کد=en}}</ref>
 
== یادداشت ==