پرش به محتوا

تبعید بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: حذف پیوندهای میان‌ویکی که در ویکی‌داده موجود است
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: داوریزه‌تیسی⟸داوریژتسی، شیراکوان⟸شیراکاوان
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
 
خط ۵۰: خط ۵۰:
...
...


با ضربات شدید و با شتاب شدید، آن‌ها منطقه‌ای را که بین استان‌های شیراکوان (شیراکوان) و کارس و استان گوغتن قرار داشت، ویران کردند. در روزهای زمستان، آن‌ها ورده‌پت‌ها و اسقف‌ها، کشیش‌ها و رعایا، اشراف و عوام را از صومعه‌ها و خانه‌های خود در روستاها، شهرها، دیرها و سکته‌ها بیرون کشیدند و به سرعت در مقابل اسب‌هایشان پیش راندند، شمشیرهایشان را در دست گرفته و آنان را عجله می‌کردند، زیرا ارتش عثمانی به سرعت در تعقیب آن‌ها بود. وای بر این مصیبت! وای بر رنج، فقر و تلخی! زیرا هنگامی که مردم از خانه‌های خود رانده شدند، خانه‌ها را با تمام دارایی‌هایشان آتش زدند و صاحبان آن‌ها، در حالی که به پشت سر نگاه می‌کردند، شعله‌ها را در حال بلند شدن می‌دیدند. سپس آن‌ها با ناله‌ها و فریادهای شدید گریستند، با صدای بلند می‌سوختند و خاک بر سر می‌ریختند. هیچ کمکی پیدا نمی‌شد، زیرا فرمان شاه قاطع بود. سپس در مسیر، برخی از آن‌ها کشته شدند و برخی دیگر مجروح شدند، نوزادان را از دستان مادرانشان گرفتند و به سنگ‌ها پرت کردند تا مادران در مسیر راحت‌تر باشند.}}بر اساس گفته‌های داوریزه‌تیسی، اخراج جمعیت از اوت ۱۶۰۴ آغاز شد و اوج آن در پاییز همان سال بود. تعداد جمعیتی که اخراج شدند، شامل منطقه‌ای از کوه‌های [[گارنی (روستا)|گارنی]] تا دهانه رود [[ارس]] بود.{{Sfn|Malkhasyan|2020|ص=۱۴۵–۱۴۶}}
با ضربات شدید و با شتاب شدید، آن‌ها منطقه‌ای را که بین استان‌های شیراکاوان (شیراکاوان) و کارس و استان گوغتن قرار داشت، ویران کردند. در روزهای زمستان، آن‌ها ورده‌پت‌ها و اسقف‌ها، کشیش‌ها و رعایا، اشراف و عوام را از صومعه‌ها و خانه‌های خود در روستاها، شهرها، دیرها و سکته‌ها بیرون کشیدند و به سرعت در مقابل اسب‌هایشان پیش راندند، شمشیرهایشان را در دست گرفته و آنان را عجله می‌کردند، زیرا ارتش عثمانی به سرعت در تعقیب آن‌ها بود. وای بر این مصیبت! وای بر رنج، فقر و تلخی! زیرا هنگامی که مردم از خانه‌های خود رانده شدند، خانه‌ها را با تمام دارایی‌هایشان آتش زدند و صاحبان آن‌ها، در حالی که به پشت سر نگاه می‌کردند، شعله‌ها را در حال بلند شدن می‌دیدند. سپس آن‌ها با ناله‌ها و فریادهای شدید گریستند، با صدای بلند می‌سوختند و خاک بر سر می‌ریختند. هیچ کمکی پیدا نمی‌شد، زیرا فرمان شاه قاطع بود. سپس در مسیر، برخی از آن‌ها کشته شدند و برخی دیگر مجروح شدند، نوزادان را از دستان مادرانشان گرفتند و به سنگ‌ها پرت کردند تا مادران در مسیر راحت‌تر باشند.}}بر اساس گفته‌های داوریژتسی، اخراج جمعیت از اوت ۱۶۰۴ آغاز شد و اوج آن در پاییز همان سال بود. تعداد جمعیتی که اخراج شدند، شامل منطقه‌ای از کوه‌های [[گارنی (روستا)|گارنی]] تا دهانه رود [[ارس]] بود.{{Sfn|Malkhasyan|2020|ص=۱۴۵–۱۴۶}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۳۳

ارمنستان در نقشه ۱۷۴۰

تبعید بزرگ یا سورگون بزرگ[۱] (انگلیسی: Great Surgun) به تبعید جمعی و گسترده‌ای اشاره دارد که در تاریخ ارمنستان و مناطق پیرامون آن رخ داده است. یکی از معروف‌ترین وقایع مرتبط با این عبارت، تبعید ارمنیان از سرزمین‌های اجدادی خود توسط امپراتوری عثمانی است که در جریان نسل‌کشی ارمنی‌ها در سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ اتفاق افتاد. در این دوران، میلیون‌ها ارمنی از خانه و کاشانه خود آواره شدند و بسیاری به مناطق مختلف تبعید شدند. واژه "Surgun" خود به معنای تبعید و رانده شدن است و به‌طور خاص در مورد تبعیدهای اجباری و دسته‌جمعی استفاده می‌شود.

به تبعید اجباری جمعیت (عمدتاً ارمنیان) از ارمنستان شرقی به مناطق مرکزی و شمالی ایران صفوی اشاره دارد که در سال‌های ۱۶۰۴ تا ۱۶۰۵ به دستور شاهنشاه شاه عباس بزرگ، در دوران جنگ ایران و عثمانی (۱۶۰۳–۱۶۱۸) انجام شد. [۲] [۳] [۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹]

در این دوره، شاه عباس به منظور تضعیف نیروهای عثمانی در مناطق مرزی و جلوگیری از حمایت ارمنیان از عثمانی‌ها، دستور داد که بسیاری از ارمنیان از سرزمین‌های خود در ارمنستان شرقی به مناطق مختلف ایران تبعید شوند. این تبعید باعث شد تا جمعیت ارمنی در ایران به ویژه در مناطقی مانند اصفهان، تبریز و یزد به‌طور قابل توجهی افزایش یابد. در نتیجه، ارمنیان در این مناطق به عنوان یک گروه قومی و فرهنگی مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران شناخته شدند.

این تبعید، که به عنوان یکی از رویدادهای تلخ تاریخ ارمنیان یاد می‌شود، تأثیرات عمیقی بر روابط ارمنستان و ایران در قرون بعدی داشت.

در میان جمعیت تبعید شده (حدود ۳۵۰۰۰۰ نفر) بیشترین تعداد را ارمنی‌ها تشکیل می‌دادند. [۱۰] [۱۱] بر اساس برآوردهای مختلف، تعداد ارمنی‌ها اخراج شده از 250000 [۶] [۱۲] تا ۳۰۰۰۰۰ نفر متغیر بود. [۴] [۱۳] [۱۴] [۱۴] در این مدت شهرها و روستاهای ارمنی‌ها غارت و ویران شدند. [۱۵] [۴] بسیاری از ارمنی‌ها به طرز وحشیانه ای کشته شدند، مورد خشونت قرار گرفتند یا در راه جان باختند، کمتر از نیمی از آنها در طول راهپیمایی زنده ماندند. [۱۶] [۱۷] [۱۳] [۱۸]

این تبعید تصویر جمعیتی قومی ارتفاعات ارمنی را به شدت تغییر داد و درصد جمعیت ارمنی منطقه را به شدت کاهش داد. [۶] تبعید دسته جمعی ارمنی‌ها آنها را به اقلیت در نخجوان (بخشی از جمهوری خودمختار آذربایجان نخجوان امروزی) تبدیل کرد و همچنین منجر به افزایش قابل توجه درصد مسلمانان (ترک‌ها و کردها) در سایر مناطق تاریخی از جمله منطقه آرتساخ شد. در حال حاضر بیشتر به عنوان قره باغ شناخته می‌شود. [۴] [۱۵] [۶] [۱]

تاریخچه

[ویرایش]

برای قرن‌ها، ارمنستان در معرض تهاجمات نظامی مستمر و حملات ویرانگر بود. [۱۹] [۴] اولین پیروزهای اعراب در منطقه در دهه ۴۰ قرن هفتم آغاز شد. [۲۰] [۲۱] [۲۲] بعدها، در آغاز قرن یازدهم، قبایل اوغوز-ترکمن از آسیای مرکزی حملات خود را آغاز کردند. [۲۳] هم‌زمان با این رویدادها، به‌دلیل حملات مداوم امپراتوری بیزانس از یک سو و سلجوقیان از سوی دیگر، پادشاهی‌های ارمنی واسپوراکان و آنی نابود شدند. تا دهه ۷۰ قرن یازدهم (نبرد مانزیکرت)، سلجوقیان نفوذ خود را تقریباً به تمام خاک ارمنستان گسترش دادند، که این امر ضربه‌ای شدید به قوم ارمنی در منطقه وارد کرد. تا قرن سیزدهم، ارمنستان تحت حملات متعدد قبایل مسلمان و ترک‌تبار قرار گرفت.[۲۴]

پیش از این در دوران سلجوقیان، روند چند صد ساله به حاشیه راندن جمعیت ارمنی توسط عشایر بیگانه ترک در منطقه آغاز شده بود، [۲۵] [۲۶] [۲۴] [۴] [۲۷] [۲۸] که به ویژه پس از تهاجم‌های تامرلن [۲۹] در دوره حکومت مغول، ارمنستان غارت و ویران شد و غازان خان از اواخر قرن سیزدهم میلادی، جمعیت ارمنی را به ویژه از نخجوان و مناطق مجاور تحت آزار و اذیت شدید قرار داد. [۴] توقتمش در سال ۱۳۸۵ ده‌ها هزار ارمنی را از آرتساخ، سیونیک و پارسکاهایک به اسارت برد. [۳۰] حکومت مغول نیز تغییرات جمعیتی را که در دوران سلجوقیان آغاز شده بود تشدید کرد - جمعیت مسلمانان افزایش یافت، در حالی که جمعیت ارمنی کاهش یافت.[۳۱][۳۲] طوایف بی شماری کوچ نشین برای چند قرن در مناطق حاصلخیز با مراتع وسیع نقل مکان کردند و ساکن شدند [۴] و حاکمان قبیله ای آنها به تدریج اموال زمین داران ارمنی را تصاحب کردند و به آنها ظلم کردند. این امر منجر به مهاجرت اجباری دسته جمعی ارمنی‌ها به مکان‌های امن تر شد.[۳۳]

ویلیام روبروک که پس از حمله مغول از نخجوان دیدن کرد، می‌نویسد: [۳۴]

"ابتدا به عنوان یکی از زیباترین شهرهای یک پادشاهی بزرگ ساخته و تزئین شد؛ اما مغولان (تاتارها) آن را تقریباً به بیابانی تبدیل کردند. پیش از آن، هشتصد کلیسای ارمنی در این شهر وجود داشت، اما اکنون تنها دو کلیسای کوچک باقی مانده و بقیه توسط ساراسن‌ها (مسلمانان) تخریب شده‌اند."

از قرن شانزدهم، جنگ‌های مداوم جنگ‌های ایران و عثمانی که برای تسلط بر قلمرو آن در جریان بود، خسارت زیادی به ارمنستان وارد کرد. [۳۵] [۳۶] این کشور که بین دو امپراتوری متخاصم تقسیم شده بود، در بیشتر قرن شانزدهم به عنوان میدان نبرد آنها عمل می‌کرد و توسط سیاست زمین سوخته که هم توسط عثمانی‌ها و هم صفویان دنبال می‌شد ویران شد.[۳۷] بر اساس پیمان آماسیه که به جنگ ایران و عثمانی (۱۵۱۴–۱۵۵۵) پایان دادو مناطق مختلفی مانند سیواس به ارزروم، آلاشکرت، دیاربکر، وان، قهرمان مراش و موصل را ضمیمه کرد، و در مقابل، ایران صفوی به قیمت اراضی قفقاز و فرارود دست یافت. [۳۸] [۳۶]

در سال ۱۵۷۸ جنگ جدید ترکیه و ایران (۱۵۷۸–۱۵۹۰) آغاز شد. ارتش عثمانی و ارتش ۱۰۰۰۰۰ نفری خانات کریمه به ارمنستان شرقی یورش بردند. لشکرکشی‌های ویرانگر در ماوراء قفقاز تا آغاز سال ۱۵۹۰ ادامه یافت. بخش قابل توجهی از مردم محلی کشته شدند، به بردگی رانده شدند یا فرار کردند (۶۰۰۰۰ نفر تنها از اریوان به بردگی رانده شدند). [۳۹] [۴۰]

مورخ ارمنی قرن شانزدهم یووانیسیک کارتسی در مورد این وقایع می‌نویسد: [۴۰]

"... یک فرمانده خاص به نام لالا با بسیاری از سربازان خود حرکت کرد و به منطقه ارارات رسید و ارمنی‌ها و مسلمانان، که تعدادشان به ۶۰ هزار نفر می‌رسید، را به جلو راند و آنها را به سرزمین رومی‌ها (امپراتوری روم شرقی) هدایت کرد."

در نتیجه جنگ، بر اساس عهدنامه فرهاد پاشا، ایران مجبور به واگذاری تبریز، شیروان و برخی از مناطق ارمنستان شرقی، آذربایجان و گرجستان (پادشاهی کرتلی و کاختی) شد.

[۳۸]

اخراج دسته جمعی و دلایل آن

[ویرایش]
شاه عباس اول بزرگ

شاه عباس اول صفوی، که شکست را نمی‌پذیرفت، خواستار بازپس‌گیری اراضی واگذار شده به ترک‌ها در سال ۱۵۹۰ بود.[۴۱] او آغاز به اصلاح ارتش خود کرد، آن را به سبک اروپایی با کمک کارشناسان انگلیسی آموزش داد و در سال ۱۶۰۳ جنگ جدیدی را با امپراتوری عثمانی آغاز کرد.[۴۲]

در سالهای ۱۶۰۳–۱۶۰۵، سپاهیان شاه با شکست دادن ترکها در صوفیان، شهرهای نخجوان، تبریز، جلفا و اریوان را به تصرف خود درآوردند و بار دیگر غارت کردند. [۴۲] اکثر ساکنان اریوان به اجبار جابه‌جا شدند.[۴۳] از تابستان ۱۶۰۴، قلمرو ارمنستان شرقی به‌طور سیستماتیک در معرض حمله‌های ویرانگر قرار گرفت. [۴۴] [۴۵]در مورد نواحی دشت آرارات که با امپراتوری عثمانی مرز داشت، شاه عباس از تاکتیک «زمین سوخته» استفاده کرد. این تاکتیک به معنای جابجایی اجباری تمام ساکنان محلی به اعماق سرزمین‌های ایران و تخریب منطقه همراه با تمام اموال آن‌ها بود.. [۴۶] [۴۷]

شاه عباس هدف از این اقدام‌ها را کاهش جمعیت این مناطق و جابجایی جمعیت ارمنی به سرتاسر ایران قرار داد. از یک سو، او می‌خواست مرزهای غربی خود را از یک توطئه احتمالی عثمانی-ارمنی ایمن کند و از سوی دیگر، به‌دنبال استفاده از صنعتگران و بازرگانان ارمنی برای مقاصد تجاری خود بود.[۴۸]

در مرحله اول به دستور شاه تجمع ارمنی‌ها (از نخجوان، جلفا، سیونیک، سوان، لری، آباران، شیرکاوان، قارص، وان، آلاشکرت و بایازت) سازماندهی شد [۴۴] [۱۴] در مکان‌های مشخص شده ارمنی‌ها رعیت وفادار شاه خود بودند و دستورهای او را اجرا می‌کردند و با اطلاع از نیت او به هر نحو ممکن از او می‌خواستند که حرکت خود را به دلیل نزدیک شدن زمستان به تعویق بیندازد. با این حال، درخواست‌های آنها از سوی شاه نادیده گرفته شد. [۴۴]

به دنبال آن تمام دارایی‌های باقی مانده از جمعیت ارمنی تخریب شد، به طوری که نتوانستند توسط نیروهای عثمانی تصرف شوند. [۴۴] هزاران نفر تنها هنگام عبور از رودخانه اراکس جان باختند. [۴۴]

آراکل داوریژتسی، مورخ ارمنی قرن ۱۷، گزارش می‌دهد: [۴۹] [۵۰]

شاه عباس به درخواست‌های ارمنی‌ها توجه نکرد. او نخبگان خود را فراخواند و از میان آن‌ها ناظرانی و راهنماهایی برای ساکنان کشور منصوب کرد، به‌طوری که هر شاهزاده با ارتش خود باید جمعیت یک گَور (استان) را اخراج می‌کرد. جمعیت شهر ایروان، منطقه آرارات و برخی از گَورهای نزدیک به امیرگون خان سپرده شد.

...

اما با نزدیک شدن پاییز، فرمانده عثمانی… ارتش بزرگی جمع‌آوری کرد و حمله‌ای شدید به شاه عباس در استان آرارات انجام داد. هنگامی که عباس دید که نمی‌تواند در برابر او مقاومت کند، از مکانی به مکان دیگر فرار کرد و کشور را آتش زد تا برای نیروهای ترکی هیچ پناهگاهی، غذایی و علوفه‌ای برای دام‌ها وجود نداشته باشد. او همچنین به سربازان خود دستور داد تا مردم ارمنی را به ایران منتقل کنند.

...

با ضربات شدید و با شتاب شدید، آن‌ها منطقه‌ای را که بین استان‌های شیراکاوان (شیراکاوان) و کارس و استان گوغتن قرار داشت، ویران کردند. در روزهای زمستان، آن‌ها ورده‌پت‌ها و اسقف‌ها، کشیش‌ها و رعایا، اشراف و عوام را از صومعه‌ها و خانه‌های خود در روستاها، شهرها، دیرها و سکته‌ها بیرون کشیدند و به سرعت در مقابل اسب‌هایشان پیش راندند، شمشیرهایشان را در دست گرفته و آنان را عجله می‌کردند، زیرا ارتش عثمانی به سرعت در تعقیب آن‌ها بود. وای بر این مصیبت! وای بر رنج، فقر و تلخی! زیرا هنگامی که مردم از خانه‌های خود رانده شدند، خانه‌ها را با تمام دارایی‌هایشان آتش زدند و صاحبان آن‌ها، در حالی که به پشت سر نگاه می‌کردند، شعله‌ها را در حال بلند شدن می‌دیدند. سپس آن‌ها با ناله‌ها و فریادهای شدید گریستند، با صدای بلند می‌سوختند و خاک بر سر می‌ریختند. هیچ کمکی پیدا نمی‌شد، زیرا فرمان شاه قاطع بود. سپس در مسیر، برخی از آن‌ها کشته شدند و برخی دیگر مجروح شدند، نوزادان را از دستان مادرانشان گرفتند و به سنگ‌ها پرت کردند تا مادران در مسیر راحت‌تر باشند.

بر اساس گفته‌های داوریژتسی، اخراج جمعیت از اوت ۱۶۰۴ آغاز شد و اوج آن در پاییز همان سال بود. تعداد جمعیتی که اخراج شدند، شامل منطقه‌ای از کوه‌های گارنی تا دهانه رود ارس بود.[۵۱]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Новосельцев, Пашуто, Черепнин 1972, pp. 47.
  2. Shakeri 1998, p. 38, "In pursuit of these objectives, in 1604 Shah Abbas ordered the move of Armenians and other populations from the valley of Ararat to Persia. According to Davrizhetsi "all the inhabitants of Armenia be they Christian, Jewish, or Muslim" were ordered to move out of their homes and to adapt themselves to new homeland in Persia proper".
  3. Новосельцев, Пашуто, Черепнин 1972, p. 45.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ Encyclopædia Iranica. ARMENIA AND IRAN VI.
  5. Barry 2019, pp. 65, 97, 241.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Bournoutian 1997, p. 96, By the end of the eighteenth century, the Armenian population of the territory had shrunk considerably. Centuries of warfare and invasions combined with the tyranny of local khans had forced the emigration of the Armenians. It is probable the until the seventeenth century, the Armenians still maintained a majority in Eastern Armenia, but the forced relocation of some 250,000 Armenians by Shah Abbas and the numerous exoduses described in this chapter had reduced the Armenian population considerably..
  7. Bournoutian 2003, p. 208, In the summer of 1604, at the news of an Ottoman counteroffensive, 'Abbas laid waste much of the territory between Kars and Ani and deported its Armenians and Muslims into Iranian Azerbaijan. … According to primary sources, some 250,000 to 300,000 Armemians were removed from the region between 1604 and 1605, Thousands died crossing the Arax River. Many of the Armenians were eventually settled in Iranian Azerbaijan, where other Armenians had settled carlier. Some ended up in the Mazandaran region and in the cities of Sultanich, Qazvin, Mashhad, Hamadan and Shiraz. The wealthy Armenians of Julfa were brought to the Safavid capital of Isfahan..
  8. Bournoutian 2021, p. 237, Hearing that the Ottomans had sent a large force against him, the Shah forcibly removed the population of numerous Armenian villages in Nakhjavan and Yerevan across the Aras River into the interior.
  9. Bournoutian 2016, p. 12, In 1604, during the Irano-Ottoman war, Shah `Abbas not only forcibly deported the Armenians of Julfa to Iran, but also ordered a large part of the population of Yerevan and Nakhichevan to be moved south of the Aras (Arax) River and settled in Azarbayjan. […] In addition, the above centuries of conflict, voluntary and forced emigration had reduced the Armenian population of Nakhichevan to a mere minority..
  10. Рыбаков, Белявский и др. 1983, pp. 274, Following the brilliant anti-Ottoman campaign of 1603-5, Shah ʿAbbās resumed control over the provinces of Yerevan and Nakhchivan, which constituted the core settlement of Eastern Armenians. As a result, the major centre of Armenian religious and cultural life, the Holy See of Etchmiadzin, again fell within the borders of the Safavid Empire. Yet, feeling that his grasp over the newly conquered territories was still insecure, ʿAbbās applied a scorched earth policy and undertook massive forced resettlements of the local population, especially Armenians, into central Iran. In 1604, the large Armenian community of the city of Julfa on the River Araxes was forcibly resettled to Isfahan….
  11. Рыбаков, Белявский и др. 1983, p. 274, В 1604 г. на Армению обрушилось очередное несчастье: отступая в Иран, Аббас I угнал около 350 тыс. населения, главным образом армянского..
  12. Bournoutian 1994, p. 44, Armenians were uprooted during these wars, and, in 1604, some 250,000 Armenians were forcibly transferred by Shah 'Abbas to Iran. By the seventeents century, the Armenian had become a minority in parts of their historic lands.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Price 2005, p. 71, Primary sources estimate that between 1604 and 1605 some 250,000 to 300,000 Armenians were removed from Armenia for settlement in Iran. Thousands died during the harsh forced move..
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ Bournoutian 2003, p. 208.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ von Haxthausen 1854, p. 252, Since the eighteenth century this fine country has lain in a state of decay, a circumstance in part attributable perhaps to the present mixed state of the inhabitants who have succeeded the Armenians that were carried away prisoners. The Tatars and Koords, who have been brought hither and settled, now form half the population..
  16. Hewsen 2001, p. 168.
  17. Payaslian 2008, p. 106, No more than one-fifth survived the march..
  18. Рыбаков, Алаев, Ашфарян и др. 2000, p. 113, Множество людей погибло, детей и женщин обращали в рабство, уцелевших селили во внутренних районах Ирана. Масса людей, однако, бежала в горы и труднодоступные места.
  19. von Haxthausen 1854, pp. 249, 251, 249:… the country through which passed all the armies of the East, and in which more battles were fought and more blood flowed than in any other. Here ne- vertheless were always opulent towns, destroyed per- haps one day, but rebuilt the next; whilst the whole country uniformly wore a flourishing aspect.
    251: Armenia has suffered innumerable devastations by Persians, Greeks, Arabs, Mongols, and Turks..
  20. Lea, Rowe & Miller 2001, p. 1.
  21. Stokes 2009, p. 54, Arab raids into Armenia began in the 640s..
  22. Рыбаков, Алаев, Ашфарян и др. 2002, p. 518.
  23. Stokes 2009, p. 54.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Новосельцев, Пашуто, Черепнин 1972, pp. 46—47, А затем началось сельджукское нашествие. Оно нанесло первый катастрофический удар по армянскому этносу. Часть Васпуракана, Гохтн, и, наконец, Сюник стали объектом захвата сельджуков в первую очередь.. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «FOOTNOTEНовосельцев, Пашуто, Черепнин197246—47А затем началось сельджукское нашествие. Оно нанесло первый катастрофический удар по армянскому этносу. Часть Васпуракана, Гохтн, и, наконец, Сюник стали объектом захвата сельджуков в первую очередь.» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  25. Bournoutian 1994, p. 43, The Seljuk Turkish invasion differed in one significant respect from all other previous invasions of Armenia: The Turkish nomads remained in Armenia, settling on the land and in the mountains..
  26. Stokes 2009, p. 54, The Seljuk period in Armenian history brought substan- tial ethnic changes. There was a renewed wave of conversion to Islam among Armenians and a significant degree ofimmigration into Armenian by Turkic peoples..
  27. Price 2005, pp. 70—71, In the eleventh century, the Saljuq rulers of Asia Minor forced thousands of Armenians out of Armenia and into Azerbaijan..
  28. Рыбаков, Алаев, Ашфарян и др. 2002, p. 515.
  29. Рыбаков, Алаев, Ашфарян и др. 2002, В описаниях современников сельджукское нашествие предстаёт как бедствие для стран Закавказья. Сельджуки быстрее всего утвердились в южных армянских землях, откуда армянское население вынуждено было эмигрировать в пределы Византии. Так возникло Киликийское Армянское царство, просуществовавшее до конца XIV века На Армянском нагорье начался многовековой процесс оттеснения армянского и курдского населения пришлым тюркским.
  30. Hovannisian 1997a, p. 267.
  31. "JULFA i. SAFAVID PERIOD". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2023-04-17.
  32. Encyclopædia Iranica. "JULFA i. SAFAVID PERIOD". Retrieved 2023-04-17.
  33. "JULFA i. SAFAVID PERIOD". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2023-04-17.
  34. де Рубрук 1997, pp. Гл. 51.
  35. Payaslian 2008, p. 105, Meanwhile, Armenia became a battleground between the Ottomans and the emerging Safavid empire (1502–1783) in Iran, as they struggled for regional supremacy, and their constant campaigns and countercampaigns led to westward migration by Armenians.
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ Смирин 1958, p. Глава XXIII. Народы Кавказа и Средней Азии в XVI и первой половине XVII в..
  37. "JULFA i. SAFAVID PERIOD". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2023-04-17.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Payaslian 2008, p. 105.
  39. Акопян 1977, p. 77.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Аракел Даврижеци 1978, p. 465.
  41. Aslanian 2011, p. 32.
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ Kouymjian 1997, p. 19.
  43. {{cite book}}: Empty citation (help)
  44. ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ ۴۴٫۳ ۴۴٫۴ Kouymjian 1997, p. 20.
  45. Петрушевский 1949, p. 19.
  46. Kołodziejczyk 2017, p. 24, Following the brilliant anti-Ottoman campaign of 1603-5, Shah ʿAbbās resumed control over the provinces of Yerevan and Nakhchivan, which constituted the core settlement of Eastern Armenians. As a result, the major centre of Armenian religious and cultural life, the Holy See of Etchmiadzin, again fell within the borders of the Safavid Empire. Yet, feeling that his grasp over the newly conquered territories was still insecure, ʿAbbās applied a scorched earth policy and undertook massive forced resettlements of the local population, especially Armenians, into central Iran..
  47. Аракел Даврижеци 1978, Только что сменился год и наступил 1054 год армянского летосчисления (1605), был первый армянский месяц навасард,* когда изгнали /41/ жителей страны. И персидские войска, посланные выселять народ, подняв, изгоняли его из деревень и городов, предавали огню и безжалостно сжигали все поселения, дома и обиталища. А также заготовленные впрок сено и солома, пшеница и ячмень и другие припасы – всё было уничтожено и предано огню.
    Так персы разорили и опустошили страну из-за османских войск, дабы не осталось ничего для прокормления их и они оказались бы в опасности. А также чтобы у изгнанного населения при виде этого дрогнуло бы сердце и оно не вернулось бы обратно. И пока персидские войска, назначенные сопровождать народ, выселяли и сгоняли его на Эчмиадзинское поле, а шах Аббас находился в Агджакале, османский сардар Джгал-оглы со своим войском добрался до Карса. Шах Аббас знал, что в [открытом] бою не сможет задержать османов, и, испугавшись многочисленности их, повернул и пошёл со всем войском своим за ратью народной к Персии..
  48. Moreen 1981, pp. 128—129, In order to secure his peripheral western frontiers from possible Armenian-Ottoman collusions, Shah 'Abbās found it expedient in 1604-5 to depopulate those areas and distribute the Armenian population throughout Iran..
  49. Аракел Даврижеци 1978.
  50. Aslanian 2011, p. 33–34.
  51. Malkhasyan 2020, p. 145–146.