(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۹:
|glottorefname=Fars Dialects
}}
'''زبان کهمرهایکوهمره ای([[کوهمره]]کهمره ای )'''، یکی از کهنترین [[زبانهای ایرانی نو]] و بازماندهٔ [[زبانهای ایرانی میانه]] و از [[زبانهای ایرانی جنوب غربی|شاخهٔ جنوبغربی]] (زبان فارسی [[دوره ساسانی|دورهٔ ساسانی]]) بهشمار میرود. درصورتیکه زوایای پنهان آن بیش از آنچه تا امروز مورد بررسی قرار گرفته، شکافته شود، جز همسانیِ ساخت دستوریِ آن با [[زبان پارسی میانه]]، با توجه به تعدادی آوای ویژه در آن، نشان میدهد که این زبان ریشه در یکی از زبانهای همزمان با [[پارسی باستان]] دارد و از زبان لری خالص تر و کهنه تر میباشد.یکی از ویژگیهای کهن این زبان ساختار [[فعل کنایی|ارگتیو]] است.
atī mantaghey mā ya afsāney omūhen ke nūmeš ghūlaken.tī nazare mardom, ghūlak ya jūnavare pašmālūyī hen ke kheyli ham zūr ešen. Kāreš I tahri hen ke adamalakū gūl eš mīzede, ešmīkešonde atī bīyābun, tika tika ešmīkerde ešmīxowarde.
در منطقهٔ ما افسانه ای داریم که نامش غولک است. در باور مردم، غولک یک جانور پشمالویی است که خیلی هم زور دارد. کارش به این شکل است که آدمها را فریب میدادهاست، در بیابان میکشانده، آنها را تکهتکه میکرده و میخورده.
ya kašey tehnayī āsey mīštam atī bāghomū atī rah ya hafī om dī bolandīš do metr.zang om za a bačayal om gō tofang vāsonīn barīn ya aždahoy om dide.bačayal anden tā tofang šū nāworde. šūwa mo gō ī māro aya nabū mošk bāghakū mīxo.mā ham mū nakoštīš vo asī xoš ow ešvāxa bošo.
یه بار تنهایی داشتم به باغ میرفتم که در راه یک افعی دیدم به بلندای دو متر. زنگ زدم به بچهها گفتم:تفنگ بردارید بیاورید که یک اژدها دیدهام. بچهها آمدند تا تفنگ را نیاورده اند. به من گفتند:این مار اگه نباشد موش باغ را میخورد (غارت میکند). ما هم نکشتیمش و آب خورد و بِرفت.